مرکز خرید روغن سوخته و تصفیه روغن سوخته در سراسر کشور ایران مرکز خرید روغن سوخته و تصفیه روغن سوخته در سراسر کشور ایران .

مرکز خرید روغن سوخته و تصفیه روغن سوخته در سراسر کشور ایران

انگ زدایی از بیما ران روان پزشکی

انگ زدایی از بیماران؛ دغدغه ای که نباید فراموش شود

 
  002655.jpg اگر بگوییم بیماران روانی در کشور ما، بیش از هر جای دیگر دنیا مظلومند، شاید چندان اغراق نکرده باشیم. حس عمومی مردم ما نسبت به بیماران مبتلا به اختلالات روانی آمیخته ای از ترس و نفرت و تمسخر است. آنها که بیماری در خانه دارند یا در آسایشگاه، از وجودش شرمنده اند و آنها که بیماری را در اطراف خود می بینند، جز با لبخندی آمیخته از تمسخر و ترحم با او برخورد نمی کنند.
سرنوشت بیمار چیست؟ گاهی در انزوا می ماند و گاهی بدون حمایت و درمان، درگیر با هیولای بیماری و برچسب هایی که هیچگاه پاک شدنی نیستند، به حال خود رها می شود.
دکتر سپیده امیدواری، روانپزشک و استادیار پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران در مورد اثرات برچسب زدن به این بیماران می گوید: اگر به طور کلی بخواهیم به اثرات برچسب زدن و انگ زدن اشاره کنیم، می بینیم که این عوامل از مهمترین موانع پیشرفت مراقبت های سلامت روان و تضمین کیفیت زندگی مناسب برای مبتلایان به این بیماری هاست؛ به طوری که نگرش مردم و دیدگاه های برچسب زننده بر پذیرش تشخیص روان پزشکی و همکاری درمانی از سوی بیمار و همچنین سیاست گذاری ارائه کنندگان مراقبت های بهداشتی تاثیر می گذارد.
وی با اشاره به اینکه نگرش مردم در سراسر جهان نسبت به این بیماران تبعیض آمیز است، ادامه می دهد: این نگرش های منفی متاسفانه محدود به عامه مردم نیست، بلکه افراد تحصیل کرده نیز در این امر با آنها شریکند.
به نظر می رسد در تمامی فرهنگ ها و جوامع حتی در مواردی که ظاهرا شناخت و درک مردم از اختلالات روانی و علل مربوط به آن نسبتا بالاست، همچنان تصویری از این نگرش های برچسب زننده، و تمایل به فاصله گرفتن از بیماران وجود دارد.
دکتر امیدواری در این باره می گوید: این اثرات منفی می توانند باعث کاهش اعتماد به نفس بیماران، عدم مراجعه آنها برای درمان، دیر کرد مراجعه، عدم مصرف دارو و... شوند. وی با بیان اینکه سازمان جهانی بهداشت و انجمن جهانی روان پزشکی دستورالعملی را برای رفع انگ زدن طراحی کردند، می گوید: در این راستا اقدامات مختلفی در کشورهای مختلف انجام شده اما در کشور ما هنوز هیچ گونه سیاستی در مورد برچسب زدایی از این بیماران ندارد.
فقر دانش
مردم از هرچه نمی شناسند می ترسند. بیماری های روانی هم یکی از آنهاست. مطالعات مختلف بر روی میزان دانش مردم کشورهای پیشرفته از این بیماری ها نشان می دهد که حداکثر نیمی از آنها دانش متوسطی در مورد بیماری های روانی دارند؛ دانشی از این جنس که مثلا داروهایی که برای این بیماران تجویز می شوند، اعتیاد آورند. در مورد ابتلا به این بیماری ها نیز، 27درصد مردم نسبت به اینکه حداقل یک بار در طول زندگی دچار اختلال روانی شدند، جواب مثبت داده اند؛ ولی نکته جالب این است که 50درصد آنها برای درمان اختلالشان به هیچ مرکز درمانی مراجعه نکردند.
عدم مراجعه به روانپزشک تنها به علت ترس از طرد شدن نیست بلکه بسیاری از این بیماران به دلیل عدم آگاهی از نوع بیماری به متخصصین دیر مراجعه می کنند.
دکتر پرویز مظاهری، دبیر علمی انجمن روان پزشکان ایران در این باره می گوید: متاسفانه اغلب بیماران مبتلا به اختلالات روان تنی مثل خود بیمار انگاری، وقتی به چندین متخصص دیگر مراجعه کرده و نتیجه ای از درمان نمی گیرند، در نهایت و در عین ناچاری به روان پزشک مراجعه می کنند. مراجعه به سایر تخصص ها نیز باعث می شود در مشاهدات پاراکلینیکی و آزمایش ها هیچ نشانه ای از بیماری جسمی دیده نشود.
وی با اشاره به اینکه بیش از 50 درصد بیماران روانپزشکی به سایر تخصص ها مراجعه می کنند، ادامه می دهد : به کرات دیده شده که این متخصصین خود اقدام به درمان بیماران می کنند و برای آنها داروهای آرام بخش تجویز می کنند. این کار سبب می شود که بیماری نه تنها درمان نشود بلکه تا مدت ها خاموش و مخفی بماند و سیر بدتری داشته باشد.
رسانه ها، آفرینندگان نگرش منفی
یکی از منابع مهم برای تغییر نگرش مردم در هر جامعه ای رسانه ها هستند. در این میان رسانه های غیرمکتوب، مانند رادیو و تلویزیون مخاطبان بیشتر و طبیعتا تاثیر بیشتری دارند. اما گاهی برنامه های این رسانه ها حامل پیام هایی است که دست اندر کاران تولید آنها، نسبت به این پیام ها آگاهی لازم را ندارند و مشکل از همین جا شروع می شود.
دکتر مظاهری در این باره می گوید: در بسیاری از فیلم ها و سریال های تلویزیونی از کلمه دیوانه یا تیمارستان یا بیمار روانی استفاده می کنند. کلمه تیمارستان در گذشته مورد استفاده بود ولی هنوز هم در اثر بی توجهی و عدم آگاهی بعضی از سازندگان از این واژه ها استفاده می شود.
دکتر امیدواری نیز در مورد نقش مخرب رسانه ها در رابطه با بیماران مبتلا به اختلالات روانی می گوید: متاسفانه صدا و سیما در بیشتر موارد فقط به تولید برنامه های علمی و رسمی در مورد یک بیماری اکتفا می کنند، در حالیکه تمامی برنامه ها حتی برنامه های طنز باید در این مورد جنبه آموزشی و مثبت داشته باشند. درحالی که رسانه ها در بسیاری اوقات عملا آموزش دهنده خشونت، کتک زدن و سوء رفتار روانی مثل توهین، تحقیر و تمسخر هستند.
وی ادامه می دهد: گاهی ممکن است رسانه ها به ما این طور پاسخ دهند که آنها آینه جامعه هستند و باید به نمایش اینگونه جلوه های منفی و رفتاری بپردازند. این دیدگاه باعث می شود بیننده با دیدن اینگونه تصاویر نه تنها احساس انزجار نکند بلکه احساس او احساس لذت و تایید است.
از ذهن زیبا تا نرگس
دکتر امیدواری با اشاره به اینکه فیلم سینمایی ذهن زیبا تصویر زندگی یک فرد مبتلا به اختلال روانی را به بهترین و هنرمندانه ترین شکل نشان داده است، می گوید: این فیلم یک نمایش واقعی و موفق است که همه جنبه های مثبت و منفی زندگی یک بیمار مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی را نشان می دهد اما وقتی بیننده این فیلم را می بیند نسبت به بیماران روانی نه تنها احساس انزجار نمی کند، بلکه احساس او احساس همدردی با کسی است که می تواند حتی وقتی جایزه نوبل را می گیرد، دچار توهم بینایی شود.
اما این صحنه ها چقدر در فیلم ها و سریال هایی که مسلما در کشور ما مخاطبان زیادی دارند وجود دارد؟ سریال تلویزیونی نرگس را به خاطر می آورید.
بازیگر نقش بهروز دچار توهم بیماری ایدز می شود و این توهم همراه با سرگیجه ها و خونریزی های مکرر بینی است. پزشک نیز روی او تشخیص توهم می گذارد و اینکه او اصلا مبتلا به ایدز نیست.
اما این موضوع تا چه حد مصداق علمی دارد؟ و آیا نشان دادن بیماری توهم به این شکل توسط یک روانپزشک در این سریال تایید شده است؟ دکتر امیدواری با اشاره به این مساله می گوید: چهره ای که عموما از بیماران مبتلا به اختلالات روانی نشان داده می شود، این است که فردی بی هدف راه می رود، با خودش حرف می زند، حرکات تکراری و عجیب و غریب در می آورد و ... بین این ساخته ها و واقعیت هیچ شباهتی وجود ندارد.
وقتی سازنده فیلم این بیماران را به این صورت و در حالی که بیشتر آنها مبتلا به اختلالات خلقی و اضطرابی هستند، نشان می دهد، باعث می شود برای بیننده، یک بیمار مبتلا به اختلال روان مساوی با چنین آدمی باشد و وقتی این تصاویر و کلیشه های تکراری تعمیم پیدا می کنند، سبب می شود اکثریت قریب به اتفاق بیمارانی که دارای این علایم نیستند، متحمل نگرش های منفی مردم و همچنین بسیاری از محرومیت ها و تبعیض ها شوند.
فقر مشاوره
قضیه برچسب زدن نه تنها در مورد بیماران صحت دارد بلکه در مورد کسانی که با این بیماران برخورد دارند، از جمله درمانگران آنها و روان پزشکان نیز دیده می شود.
دکتر امیدواری ضمن بیان این مطلب می گوید: رسانه ها در بیشتر برنامه ها حتی با ساختار بیمارستان ها و مطب های مخصوص این بیماران هم آشنایی ندارند و فضای اینگونه مکان ها در بعضی برنامه ها به گونه ای طراحی شده که اصلا در آن امنیت وجود ندارد و یک بیمار به راحتی می تواند فرار کند یا دزدیده شود.
به عنوان مثال در یکی از سریال های تلویزیونی که دو سال پیش از ماه رمضان پخش شد، عده ای تصمیم به ربودن یک بیمار از بیمارستان روانی را داشتند، در حالی که در هیچ کدام از بیمارستان های استاندارد روانی اینطور نیست که بیمار اتاق یک نفره داشته باشد و هیچ ناظر پزشکی در آن مکان حضور نداشته باشد.
وی ادامه می دهد: این نشان می دهد که حتی یک ناظر پزشک وجود ندارد که حداقل استاندارد یک بیمارستان یا مطب در این برنامه ها رعایت شود یا اگر هم وجود داشته باشد حضور او بیشتر جنبه صوری دارد تا علمی. همچنین در مردم این تصور به وجود می آید که این بیمارستان ها فاقد امنیت لازم هستند.
با روان پزشکان که صحبت می کنید، می گویند بسیاری از بیماران روانی در نتیجه همین اطلاع رسانی و فرهنگ سازی های غیر علمی توسط کارفرمایان از محیط کار اخراج شده و شغل خود را برای همیشه از دست داده اند.
حتی هنگامی که با مسوولان هم در مورد بیماری روانی سخن به میان می آید، گمان می کنند که بیماری روانی یک بیماری لوکس و فانتزی است که در مقایسه با بیماری های دیگر از اولویت برخوردار نیست.
حتی زمانی که برخی از این بیماران بهبود نسبی یافته اند به دلیل فقدان حمایت از طرف جامعه، زندگی در آسایشگاه را به بازگشت به دنیای بیرونی و واقعی ترجیح می دهند. با همه این اوصاف، هنوز هم نمی توان گفت بیماران روانی در کشور ما، بیش از هرجای دیگر دنیا مظلومند؟


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۵:۵۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)