در سوگ حقیقت همیشه جاری
مردی از دنیا میرود که دنیا، چشم انتظارش بود تا بیاید و دایره نبوت را در افق باز چشمهایش، به پایان برساند؛ مردی که دنیا چشم انتظارش نشست تا نقطه بگذارد بر انتهای سطر پیامبری و نامه رسالت را مُهر بنگارد با نقش نگین خاتمیت.
مردی از دنیا میرود که آخرت را همچون پنجره ای دیگر بر نگاه های بشر گشود، تا بنگرند، تا بدانند که ساحل نشینان دنیا را روزنه ای هست که میتواند به دریای آخرت برساندشان؛ مردی که دنیا و آخرت را همچون دو چشم در کنار هم، همچون دو بال برای یک پرنده به تصویر کشید؛ مردی که دستهای دنیا و آخرت را در دست هم گذاشت.
مردی از دنیا میرود که انسانها را گره زد به وظیفه خویش؛ مردی که زیر بازوی عقل را گرفت تا برخیزد، مرهم بر زخمهای معنویت نهاد تا جان بگیرد و ایمان را همچون شعله ای همواره سوزان، در چراغدان جان و روان آدمی برافروخت تا از تیرگی ها نهراسد و در تاریکیها نمیرد.
برچسب: ،
مردی از دنیا میرود که آخرت را همچون پنجره ای دیگر بر نگاه های بشر گشود، تا بنگرند، تا بدانند که ساحل نشینان دنیا را روزنه ای هست که میتواند به دریای آخرت برساندشان؛ مردی که دنیا و آخرت را همچون دو چشم در کنار هم، همچون دو بال برای یک پرنده به تصویر کشید؛ مردی که دستهای دنیا و آخرت را در دست هم گذاشت.
مردی از دنیا میرود که انسانها را گره زد به وظیفه خویش؛ مردی که زیر بازوی عقل را گرفت تا برخیزد، مرهم بر زخمهای معنویت نهاد تا جان بگیرد و ایمان را همچون شعله ای همواره سوزان، در چراغدان جان و روان آدمی برافروخت تا از تیرگی ها نهراسد و در تاریکیها نمیرد.
اینک او امتش را تنها می گذارد و از این دار فانی به سرای باقی می شتابد، او غم از رفتن ندارد، اندوه از رحلت و ترک این خاک ندارد که اگر غمی و اندوهی بر سینه اش سنگینی می کند ناراحتی و بی تابی از برای امت نوپایی است که یک مکتب الهی را پذیرفته است و به همین خاطر در مقابل دشمنان داخلی و خارجی زیادی قرار گرفته است. غمش غم امتی است که باید حرکتش را به سوی الله یک لحظه متوقف نسازد، چه رنجها که برای این حرکت متحمل نگشت و چه حرفها که از دوست و دشمن نشنید، اگر در دل همیشه به یاد و فکر امت بود بخاطر عشقی بود که به خدای امت داشت.
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: