مراقب باش رفتارت زیر ذره بین است
در تحلیل رفتار نقش محیط و ارتباط اجتماعی از اهمیت فراوانی برخوردار است. با این حال نهایتاً افراد خود مسئول زندگی و رفتار خود هستند و فرد باید این مسئولیت را پذیرا باشد و به نقش خود در زندگی بیشتر از هر عامل دیگری توجه نماید. تحلیل رفتار به روابط و مشکلات درونی شخص و رابطه انسانها با یکدیگر توجه خاصی دارد و اعتقاد بر این است که اگر افراد با یکدیگر روابط سالم، صمیمانه و صادقانه داشته باشند و آن را جایگزین روابط مخرب، منفی و تحقیرآمیز نمایند، قادر خواهند بود که از فشارهای روانی خود و دیگران بکاهند و از زندگی لذت بیشتری ببرند.
تحلیل رفتار متقابل در عین سادگی این توانایی را دارد تا افکار و احساسات پیچیده، سردرگم و پریشان شخص را سامان بخشد تا فرد با تفکیک و سازماندهی افکار و احساسات، شناخت بهتری از خود به دست آورد و در نتیجه با آگاهی بیشتر به نقاط ضعف و قدرت خود، رفتارهای سالم و سازندهای را اختیار نمایند، انسان را توانمند میسازد که در بحرانهای روحی- روانی خود قادر به تجزیه و تحلیل مشکل و حل آن باشد. همچنین تحلیل رفتار متقابل این امکان را فراهم میآورد که ساختار شخصیت را به صورت نمودارهای شخصیتی ترسیم نماید، به طوریکه هر فرد آشنا با این روش با دیدن نمودار میتواند به ساختار شخصیتی و روابط متقابل فردی که نمودار آن ثبت شده پیببرد.
امروزه متخصصان تحلیل رفتار متقابل میتوانند ادعا کنند که با استفاده از روشهای کاربردی و زبان تازهای که برای روانشناسی ابداع شده دامنه آن به علوم اجتماعی، آموزشی، مدیریت منابع انسانی، ساختارهای سازمانی، روانکاوی و گروه درمانی کشیده شده است. بدین ترتیب پویایی تئوری تحلیل رفتار آن را متمایز از دیگر مکاتب قرار داده است.
اساس نظریه اولیه تحلیل رفتار متقابل، بر پایه حالتهای شخصیتی ارائه گردیده، اریک برن این حالتهای شخصیتی را در سه بخش «والد»، «بالغ» و «کودک» معرفی نمود که شامل نوعی نظام به هم پیوسته فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن است.
اگر به رفتار خود توجه و مکالمات درونی خود را تحلیل کنیم، متوجه میشویم که ما دارای سه گونه عمل و رفتار میباشیم. این سه نوع عملکرد در حالت چهره، نوع نگاه کردن، صدا، محتوای کلام و سایر جنبههای رفتار بروز مینماید. برای درک این سه حالت رفتاری به مثال زیر توجه کنید:
اگر به فردی که در حال دیدن مسابقه فوتبال است نگاه کنیم متوجه میشویم زمانی که تیم مورد علاقه او به پیروزی دست مییابد هیجانزده فریاد میکشد و بدون توجه به موقعیت اجتماعی و زمان و مکان به هیجان میآید. وی کاملاً مانند یک کودک، احساسات و رفتارهای هیجانانگیز نشان میدهد که آن را در تحلیل رفتار حالت شخصیتی «کودک» میخوانیم. وقتی که بازیکن تیم مورد علاقه او با حرکتی اشتباه باعث شکست خود و پیروزی تیم مقابل میشود وی با مشتهای گره کرده به انتقاد، اعتراض و سرزنش برمیخیزد، در تحلیل رفتار به چنین حالتی «والد» گفته میشود و زمانی که در ارزیابی منطقی به عملکرد و نحوه ارتباط گروهی بازیکنان پرداخته و چیدمان تیمها را تحلیل مینماید آن را حالت شخصیتی «بالغ» مینامیم. برای آن که به تفاوت سه بخش شخصیت در انسانها پی ببرید به مثال دیگری میپردازیم که در آن هر فردی از یک بخش از شخصیت خود نسبت به وقایع واکنش خاصی نشان میدهد. حتماً تا به حال دیدهاید که در برابر حادثهای واحد افراد واکنشهای مختلفی نشان میدهند. مثلاً در برنامههای تلویزیونی "دوربین مخفی" شاهد بودهایم که افراد در برابر یک موضوع برخوردهای متفاوتی دارند، که میتوان آنها را به طور کلی به سه دسته تقسیم کرد:
1. بعضی افراد عصبانی شده و سرزنش میکنند و برخی افراد دیگر شروع به واکنشهایی مثل کمک و حمایت مینمایند، هر دو گروه با بخش «والد» خود وارد رابطه میشوند.
2. افرادی هم هستند که مسئله مطرح شده در "دوربین مخفی" را به دقت بررسی مینمایند و به آن فکر میکنند یـعنی از بـخش «بالغ» خود وارد ماجرا میشوند.
3. برخی افراد آن را شوخی و تفریح تلقی کرده و با خندیدن و گاه با تعجب و یا ترس واکنش نشان میدهند یعنی از بخش «کودک» شخصیت خود پاسخ دادهاند.
پس در ساختار شخصیت هر فردی سه بخش «والد» ، «بالغ» و «کودک» وجود دارد که با توجه به لزوم ارتباط درونی یا بیرونی در هر زمان فقط یکی از سهبخش شخصیتما کنشو واکنش نشانداده و رفتار مینماید. البته مواقعی پیش میآید که در یک واحد زمانی دو و یا هر سه حالت شخصیت ما درحال کنش یا واکنش قرارگیرد. به مثالهای زیر توجه کنید:
1. فعال بودن یک حالت: «کودک» درون احـساس ترس میکند و رفتار بیرونی و اجتماعی نیز نشاندهنده ترس است و ارتباط کلامی «کودک» هم بیانگر ترس میباشد.
2. فعال بودن دو حالت: «بالغ» تحلیل و بررسی درونی انجام میدهد ولی رابطه اجتماعی و کلامی نشانگر «والد» است.
3. فعال بودن سه حالت: «کودک» احساس ترس دارد اما «والد» با مشت گره کرده حکم صادر میکند و «بالغ» به صـورت کلامی عمل مینماید.
تحلیل ساختار شخصیت به معنی بررسی ساختار حالات شخصیت و رفتارهای انسان است که به صورت احساسی، رفتاری و کلامی بروز مینماید. اغلب اوقات این بخشها با هم توافق ندارند و احساس میکنید که بخشی از شما خواستهای دارد که با خواستههای بخش دیگر همخوانی ندارد. به این ترتیب سه حالت شخصیتی به صورت زیر تقسیم بندی و ترسیم میگردد که در شکل 1 به نمایش در آمده است و در فصل بعدی هر یک از آنها جداگانه تحلیل، بررسی وتوضیح داده خواهد شد.
والد--------------------------------------------------------
1. حالت نفسانی یا شخصیتی «والد» نمودار ساختار شخصیت
بالغ -----------------------------------------------------
2. حالت نفسانی یا شخصیتی «بالغ»
کودک ---------------------------------------------------
3. حالت نفسانی یا شخصیتی «کودک»
در مرحله دوم و در تکامل نظریه، تحلیل رفتار متقابل یعنی رابطه بین افراد مورد توجه و بررسی قرار گرفت و براساس واکنشهای همزمان روانی و اجتماعی و تبادل رابطههای متقابل طبقه بندی و ارائه گردید.
در مرحله سوم با مشاهده رابطههای پنهان و دو سطحی در ارتباطهای متقابل، بازیهای روانی که بین افراد در جریان است کشف گردید و پیش بینی نتیجه نهایی این گونه بازیهای روانی مشخص و تعریف شد.
چهارمین مرحله رشد و تکمیل نظریه تحلیل رفتار متقابل، تحلیل زندگی نامه یا نمایشنامه زندگی است که به بازیهای روانی مشابهی که مردم بارها آن را تکرار میکنند میپردازد. این طرح کلی، شیوه زندگی افراد را تعیین مینماید و ساختار نمایشنامه زندگی هر کس را مشخص میکند.
با دستیابی به نظریه تحلیل رفتار متقابل میتوان به شناخت مشکلاتی که در افراد موجب عدم تعادل در ساختار شخصیت و ارتباط با دیگران و تکرار بازیهای روانی و نمایشنامه زندگی میگردد دست یافت و راه کارهای تغییر و درمان آنها را کشف و ارایه نمود.
درمانگرهای نوگرا در تحلیل رفتار متقابل، با ارایه نظریهها و روشهای جدید و اقتباس از نظریههای دیگر، به نوعی مکتب روانی درمانی اقتضایی دست یافتند که در درمان و تغییر رفتار بسیار مؤثر و کار آمد بوده است.
اصلیترین کاربرد تحلیل رفتار متقابل در انسانها، ایجاد شناخت رفتاری، احساسی و ذهنی است که سه جنبه مهم شخصیت است. با کمک تحلیل رفتار و به منظور کسب معرفت از شخصیت بالقوه و کشف جایگاه واقعی خویشتن، تغییر در ساختار شخصیتی کاملاً امکان پذیر میگردد.
در تحلیل رفتار هرتغییر رفتاری یا احساسی در مرحله اول با بینش منطقی شروع میگردد که در واقع شناخت مجموعه نقاط ضعف و قوت رفتار، تفکر و یا احساس فرد است و پس از پذیرش منطقی آن، توسط حالتهای شخصیتی، درک احساسی جهت تغییر نهایی حاصل میشود. مهمترین عوامل کمک کننده برای قبول و پذیرش تغییر در نظریه تحلیل رفتار متقابل شفاف بودن، عامل بودن؛ و انعقاد قرار داد برای تغییر در خویشتن است که قرار داد توسط خود درمان جو و یا بین او و درمانگر تعیین میشود.
تغییر و مراحل آن
برخی افراد از خصوصیات و ویژگیهایی که دارند و یا از آنچه که هستند، ناراضی بوده و تمایل دارند از شخصیتی که در حال حاضر هستند به سمت آنچه که در آرزوی آن میباشند، حرکت کنند؛ یعنی تغییر خود واقعی به خود ایدهال. آنان به دنبال رشد و پرورش شخصیتی جدید از خود میباشند و مسؤولیت تغییر در رابطه بــا خود و دیگران را پذیرفتهاند. البته تغییر به دلیل برهم زدن نظم قبلی در شیوههای رفتاری و تا ایجاد نظمی جدید برای آن، فرایندی سخت و تا حدودی پیچیده است؛ اما اگر تمام مراحل آن به درستی طی شود، آن گاه لذت ناشی از نتیجه، پذیرش سختی آن را میسر میسازد. ایجاد تغییر در فرایندی کاربردی طی شش مرحله انجام میپذیرد.
1- مرحله آگاهی
آگاهی از وجود مشکل: افرادی که تصمیم به تغییر گرفتهاند به زمان و اطلاعات نیاز دارند تا بتوانند از منابع اطلاعاتی برای تشخیص دقیق مشکل خود استفاده کرده و در طول زمانی مناسب تغییرات مطلوب را در خود ایجاد نمایند. این مرحله یکی از مهمترین مراحل تغییر است و اگر به درستی به آن پرداخته شود، مسیر را هموار خواهد ساخت.
2- مرحله انکار
انسان در ابتدای تغییر و علیرغم آگاهی بر مسئله و اهمیت حل آن، در برابر تغییر مقاومت مینماید. فردی که تشخیص میدهد باید خود را پرورش دهد و تغییر کند، برای این تغییر شهامت میخواهد که ممکن است در ابتدا کمی ضعیف بوده و به انگیزههای درونی قوی نیاز باشد بنابراین به دلیل نداشتن این شهامت، نیاز به تغییر را انکار میکند.
3- مرحله ناکامی
پس از مرحله انکار، وسوسههایی در برابر تغییر، ما را برآن میدارد که از تغییر صرفنظر کرده و از آن بپرهیزیم و شاید احساس ناکامی آخرین وسوسهای باشد که عادتهای گذشته را پایدار نگاه میدارد. در این مرحله شخص ضرورت تغییر را احساس میکند اما معتقد است که دیگر دیر شده و فایدهای ندارد، بنابراین احساس ناکامی مینماید. اما فردی که با قدرت بخشیدن به انگیزههای درونی و یاد آوری آنها، به تغییرات خود پایبند است در نهایت این مرحله را نیز پشت سر خواهد گذاشت.
4- مرحله پذیرش
افرادی که در فرایند تغییر خویش به این مرحله میرسند در واقع موقعیت جدید خود را پذیرفته و آمادگی لازم برای گرفتن راهنمایی و شیوههای تغییر را به دست آوردهاند و قادر هستند برنامه تغییرات خود را دنبال کنند. در این زمان فرد آمادگی ورود به مرحله بعد یعنی اجرای برنامه ریزی و کسب تواناییهای جدید را دارد.
5- مرحله کسب مهارت
آنچه که لازمه فرایند تغییر است جایگزینی افکار، احساسات و رفتارهای جدید با افکار، احساسات و رفتارهای ناکارآمد گذشته است که در واقع نوعی کسب توانایی و مهارت محسوب میشود؛ که این توانایی در ایجاد رابطه با خود و یا دیگران کمک کننده است.
6- مرحله کسب نتیجه
تمرین و کسب مهارت تا احراز نتیجه: پس از مرحله کسب توانایی و مهارت در شناخت و بیان افکار، احساسات و اصلاح رفتار، با تمرین و ممارست در زمینههایی که فرد نیازمند مهارت جدید در آن است، میتوان به تغییری پایدار دست یافت و به وسیله تثبیت در موقعیت جدید خود به نتیجه مورد نظر رسید و فرایند تغییر را به طور کامل طی نمود.
نظریه تحلیل رفتار متقابل به دلیل کاربردی بودن در ایجاد تغییراتی که افراد به آنها مایل هستند، در شمار معدود نظریاتی است که فرایند تغییر را نه تنها امکان پذیر بلکه لـــذتبخش مینماید. این نظریه با توجه به نزدیکی بسیار زیاد به زندگی واقعی انسانها روشهایی عملی و کارآمد در اختیار افراد علاقـمند به تغییر قرار میدهد.
انواع تغییرات
تغییراتی که در افراد پیش میآیند به دو گروه تقسیم می شوند: تغییرات آنی و تغییرات تدریجی. تغییرات آنی آن دسته از تغییراتی هستند که شخص به محض دریافت پیامهای سهگانه (احساسی، رفتاری، کلامی) و توجه به مشکل، از لزوم تغییر در خود آگاه میشود و در همان زمان آن را اعمال میکند اما بخشی از تغییرات به زمان بیشتری نیاز دارند و به صورت تدریجی با کارکردن روی بینش منطقی، سپس درک احساسی و در اثر تکرار و تمرین به صورت عملکردی جدید در خواهند آمد.
برچسب: ،