همه ما تقريبا يكسوم از زندگيمان را در خواب بهسر ميبريم. اما اينقدر كه از واقعيتهاي بيداريمان آگاهي داريم، از خوابمان كمتر ميدانيم. دكتر حسين ابراهيمي مقدم، روانشناس و مدرس دانشگاه، با ظرايف و دقايق اين دنياي راز آلود ما را بيشتر آشنا مي كند ...
آقاي دكتر! آيا اين درست است كه مغز ما در هنگام خواب استراحت ميكند؟
واقعيت اين است كه مغز ما در دورههايي از خواب حتي از زمان بيداري هم فعالتر است! لذا اينكه گفته شود
در هنگام خواب مغز استراحت ميكند، اصلا باور درستي نيست!
در انسان، هنگام تولد، مدت خواب حداكثر ميزان خود را دارد و بين 20 تا 22 ساعت در شبانهروز است، سپس به تدريج از ميزان آن كاسته ميشود و در هنگام بلوغ به كمي بيش از 8 ساعت ميرسد. متوسط مقدار خواب در بزرگسالان 5/7 ساعت است. البته اختلافات انفرادي زيادي نيز در نياز به خواب و مدت آن مشاهده ميشود.
مكانيزم عصبي به خواب رفتن چيست؟
در هنگام
خواب به تدريج از سطح هوشياري كاسته ميشود. سطح هوشياري با فعاليت نورونهاي كورتكس مخ مربوط است. فعاليت نورونهاي كورتكس هم به نوبه خود تحت تاثير پيامهاي تحريك كننده و باز دارندهاي قرار دارد كه از تشكيلات مشبك به كورتكس ميرسد. ضمنا در هنگام خواب سيناپسهاي بازدارندهاي كه به خصوص از تشكيلات مشبك، پل مغز و بصلالنخاع سرچشمه ميگيرند و
انتقالدهنده شيميايي آنها سرتونين است،به كار ميافتند. به همين جهت است كه در هنگام خواب به سروتونين مغز افزوده ميشود و اگر در مغز جانوران بيدار هم سروتونين تزريق كنيم به خواب ميروند.
خواب چه آثاري دارد؟
براي جواب به اين سوال اجازه بدهيد ابتدا مثالي مطرح كنم. فرض بفرماييد كه شما پشت فرمان خودروي خود نشسته و استارت ميزنيد. چه اتفاقي ميافتد؟ انرژي از باتري براي روشن شدن ماشين بسيج ميشود و خودرو شما روشن ميشود. اگر اعمالي از اين دست مثل روشن شدن خودرو، استفاده از كولر يا روشن كردن چراغها و برفپاككن را در نظر بگيريم، متوجه ميشويم كه بايد خيلي زود باتري خودرو خالي و شارژ شود ولي واقعيت اين است كه دينام خودرو وظيفه شارژ دوباره باتري را به عهده دارد و تا وقتي دينام سالم است باتري شما به راحتي خالي ميكند و خودروي شما خوب استارت ميزند ولي اگر دينام خراب باشد،مشكلات شروع ميشود.در
بدن ما هم خواب نقش همان دينام را بازي ميكند و باعث ميشود پرانرژي باشيم. قطعا با كساني برخورد كردهايد كه صبحها براي انجام امور انرژي لازم را ندارند يا افراد افسردهاي كه انگيزه انجام فعاليت را ندارند، معمولا كم انرژي هستند و به طور عمده مشكل خواب دارند يا به عبارتي خوب شارژ نميشوند.
اين شارژي كه شما ميگوييد بدني است يا رواني؟
خب، خواب مراحل متعددي دارد كه توضيح آن از حوصله اين مقاله خارج است ولي به طور كلي 2 نوع خواب داريم: REM و NonREM. مرحله REM زماني اتفاق كه ميافتد كه همانطور كه فرد خوابيده و چشمها بستهاند ولي چشم در چشم خانه (حدقه) حركت ميكند، حتي با چشم غير مسلح هم ميتوان ديد كه چشم فردي كه خوابيده حركت ميكند.
اگر فرد را در اين مرحله از خواب بيدار كنيم، به طور عمده گزارش ميدهد كه داشته خواب ميديده است. اين مرحله بيشتر شارژ رواني بدن را در پي دارد. درمرحله ديگر خواب يا NonREM يعني خوابي كه چشمها حركتي ندارند، فرد كمتر گزارش خواب ديدن را دارد.اين مرحله بيشتر شارژ بدني را بر عهده دارد.
كدام خواب مهمتر است؟
البته هر دو مهم هستند ولي پژوهشهايي كه انجام دادهايم نشان داده است كه محروميت از خواب REM تاثيرات و پيامدهاي ناگوارتري را در پي داشته است.در آزمايشي روي يك استخر آب جزاير كوچكي درست كرديم كه روي هر يك گربهاي ميتوانست به صورت ايستاده قرار بگيرد ولي جاي كافي براي دراز كشيدن نداشت. لازم به يادآوري است كه گربهها ميتوانند به صورت ايستاده در خواب NonREM باشند ولي به محض رفتن به خواب REM به آب افتاده و بيدار شدند. در چنين گربههاي خانگي كه از خواب REM محروم شدند به سرعت نشانههاي بيماريهاي روان تني، لاغري، بياشتهايي و تحريكپذيري غيرعادي ظاهر شد و اين گربههاي دستآموز خانگي به گربههاي وحشي تبديل شدند.اگر آزمايش ادامه يابد گربهها بر اثر لاغري شديد ميميرند. در پژوهش ديگري كه روي عدهاي داوطلب انجام شده با محروم ساختن آنها از خواب REM و مقايسه آنها با افراد ديگري كه از خواب NonREM محروم ميشدند نشان داد كه در افرادي كه از خواب REM محروم شده بودند
به تدريج نشانههاي بيماريهاي روان تني همراه با بياشتهايي، تحريكپذيري غيرعادي و اختلالات دستگاه گردش خون و گوارش و نشانههاي اسكيزوييد مانند بيتوجهي به محيط به وجود آمد، مسلما ادامه آزمايش غيراخلاقي بود!
پس همان طور كه ميبينيد حذف يا محروميت از خواب مخصوصا خواب REM به سرعت اختلالاتي را به وجود ميآورد و مقاومت كامل در برابر بيخوابي كامل، حداكثر 6 روز است! بنابراين
مقاومت انسان در برابر بيخوابي كمتر از مقاومت در برابر بيغذايي است!
چرا خواب REM اين قدر مهم است؟
ببينيد؛ در خواب REM ما خواب ميبينيم و خواب ديدن در روانشناسي از اهميت زيادي برخوردار است. ما معتقديم كه خواب حل تعارضهاي دوران گذشته فرد است.لذا فرد در خواب و با خواب ديدن سعي در تنظيم و تعديل مسايل فكري، روحي، تعارضات و مشكلات خود دارد. به همين خاطر است كه تعبير خواب در روانشناسي از اهميت خاصي برخوردار است. البته
تعبير خواب روانشناسي با تعبير خواب يك معبر خوابگذاري، فرق دارد چرا كه بعد از خوابگذاري قصد پيشگويي آينده فرد را از روي خواب او دارد ولي يك روانشناس از روي تعبير خواب به ريشههاي برخي ناكاميها و تعارضهاي زندگي گذشته فرد پي ميبرد و به عبارتي شخصيت فرد را مورد بررسي قرار ميدهد.
بين خواب ديدن زن و مرد هم تفاوتي وجود دارد؟
بله؛ به عنوان مثال، فرض بفرماييد كه بين خواب زنها و مردها تفاوتهايي وجود دارد؛
مثلا خانمها بيشتر خوابهاي سريالي ميبينند! حتي در يك شب چند قسمت خواب و يا در چند شب پشتسر هم دنباله خوابهاي قبلي خود را بيشتر ميبينند و البته از اين بابت خوشبختترند چرا كه مردها معمولا خوابهاي يك قسمتي ميبينند و متاسفانه در اين خوابهاي كوتاه عمدتا به ناكامي هم ميرسند و حتي در خواب هم به خواسته خود دست نمييابند!
آيا ميتوان ادعا كرد كه از روي خواب ميتوانيم به شخصيت افراد پي ببريم؟
البته جواب صريح به اين سوال كمي سخت است ولي ميتوان گفت كه از روي خواب ميتوان به مشكلات و دغدغههايي كه فرد با آنها درگير بوده است پي برد.
بالطبع مشكلات فرد، نوع زندگي، سبك شناختي و شيوه كنار آمدن با مسايل را مشخص ميكند. مثلا فرض بفرماييد عدهاي از برخي خوابهاي تكراري گله دارند. احتمالا اين افراد تعارض حل نشدهاي دارند كه به كرات در خواب خود را نشان ميدهديا
افراد افسرده بيشتر خواب مرده، قبرستان، تاريكي و... ميبينند. برعكس
افراد شنگول خوابهايي با زمينههاي جنسي يا شهواني بيشتر ميبينند. اگر فردي
خواب بسيار در هم بر هم و به هم ريختهاي ببيند نشاندهنده فكر بسيار به هم ريخته و نامنظم اوست. معمولا وسواسيها خواب را با جزييات ريز ميبينند و با همان جزييات هم تعريف ميكنند. پس ميبينند كه تا حدي ميتوان به دنياي دروني فرد پي ببرد.
پس تعبير خواب روانشناسي نبايد كار سختي باشد؟
دقيقا بر عكس؛ بسيار سخت است، چرا كه كار به همين جا ختم نميشود! مثلا از طرفي برخي خوابها معناي سمبوليك يا نمادين دارند. به عبارتي ديدن يك چيز خاص در خواب ميتواند معناي چيز ديگري را بدهد. مثلا
ديدن برگ درخت يا كاغذ ميتواند نشانهاي از زنانگي تلقي شود.برخي خوابها را هم خيلي ارزشمند تلقي نميكنيم. مثلا فرض كنيد خوابهايي كه با شرايط لحظهاي و گذراي فرد در ارتباط است؛ مثلا من مراجعي داشتم كه تعريف ميكرد كه خواب ميديده در سرماي قطب اسير است و وقتي با لرز و سرما از خواب ميپرد متوجه ميشود كه در سرماي زمستان پنجره اتاق بازمانده و سرماي سختي وارد اتاق شده است. مسلما اين خوابها خيلي ارزش تفسيري ندارند.
چرا در زمانهاي معيني بيداريم و در زمانهاي ديگر، خواب؟
مدلي تحت عنوان مدل پردازش متضاد خواب و بيداري اين پديده را توضيح ميدهد. مطابق اين مدل دو فرآيند متضاد در مغز بر تمايل آن براي به خواب رفتن يا بيدار ماندن زمان ميرانند.
اين دو فرآيند عبارتاند از سايق اعتدالي خواب (حالتهايي كه در جاندار وجود دارد و جاندار را به طرف آن سوق ميدهد مانند سايق تشنگي) و فرآيند بيدار باش ساعتمدار.
سايق (سوقدهنده) اعتدالي خواب فرآيندي شناختي است كه ميكوشد مقدار خواب لازم براي داشتن سطح پايداري از بيدار باش در طول روز را تامين كند. اين سايق در تمام طول شب فعال است ولي در طول روز هم عمل ميكند. در سراسر روز نياز به خوابيدن دم به دم شكل ميگيرد. اگر شب قبل خيلي كم خوابيده باشيم، در طول روز تمايل قابلتوجهي براي به خواب رفتن خواهيم داشت.
فرآيند بيدار باش ساعت مدار فرآيندي در مغز است كه باعث ميشود هر روز در زمان معيني از خواب بيدار شويم. اين فرآيند تحت كنترل ساعت زيستي است و چرخههاي شبانهروزي 24 ساعته را در كنترل دارد. از تعامل اين دو فرآيند متضاد چرخه روزانه خواب و بيداري ما به وجود ميآيد. خواب يا بيدار بودن ما در هر لحظه به قدرت اين دو فرآيند نسبت به هم بستگي دارد. در طول روز فرآيند بيدار باش ساعت مدار معمولا بر سايق خواب غلبه دارد ولي از سرشب به بعد با بيشتر شدن قدرت عزم خوابيدن، گوش به زنگي و بيدار باش ما رو به كاهش ميگذارد. در اواخر شب ساعت زيستي ما را به خواب دعوت ميكند.
آيا ميتوانيم محتواي روياهاي خودمان را كنترل كنيم؟
روانشناسان نشان دادهاند كه امكان كنترل محتواي رويا تا حدودي وجود دارد.
به اين صورت كه محيط آنها را عوض ميكردند يا به افراد، پيش از خواب القاهايي ميكردند و بعد محتواي روياهايي را كه در پي آن به وجود ميآمد، تحليل ميكردند.
در يك مطالعه، پژوهشگران تاثير زدن عينكي با شيشههاي قرمز به مدت چند ساعت پيش از خواب را آزمايش كردند. گرچه پژوهشگران هيچ گونه القاي واقعي صورت نداده بودند و شركتكنندگان نيز هدف آزمايش را نميدانستند، گزارش بسياري از شركتكنندگان حاكي از آن بود كه
محتواي ديداري رويايشان ته رنگ قرمزي داشت. آزمايش هم در مورد تاثير تلقين آشكار پيش از رويا انجام شد: از شركتكنندگان خواستند تا سعي كنند در مورد آن ويژگي شخصيتي كه دوست دارند از آن آنها باشد، رويايي ببينند.
بيشتر آنها لااقل يك رويا ديده بودند كه ميشد صفت محبوبشان را در آن تشخيص داد. با وجود اين يافتهها در بيشتر مطالعات شواهد چنداني دال بر اينكه محتواي رويا را بتوان واقعا كنترل كرد، به چشم نميخورد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید: