مركز خريد روغن سوخته و تصفيه روغن سوخته در سراسر كشور ايران مركز خريد روغن سوخته و تصفيه روغن سوخته در سراسر كشور ايران .

مركز خريد روغن سوخته و تصفيه روغن سوخته در سراسر كشور ايران

رسانه آموزشي

تعريف رسانه آموزشي :

رسانه آموزشي ترجمهinstruction media  است كه در لغت به واسطه ، وسيله ، ماده وسط ، رابط دو چيز ، حد فاصل و بالاخره وسيله نقل و انتقا ل تعريف شده است . تمام اين معاني با آنچه اصطلا حا رسانه آموزشي ناميده مي شود مطابقت دارد . رسانه آموزشي ابزاري براي ارائه آموزش به فراگير وطبيعتاجزيي از فريند آموزش و تكنولوژي است ، نه تمام آن .

مثال : فراگير را به عنوان مصرف كننده ، و آموزش را كالاي مصرفي بدانيد. رسانه همان وسيله اي است كه كالا را از محل توليد يا توزيع به دست مصرف كننده مي رساند. رسانه ، وسيله ا نتقال و ارائه كالا به مصرف كننده يا آموزش به فراگير است . پس رسانه آموزشي وسيله يا عاملي است كه آموزش از طريق آن به فراگير ارائه مي شود .

 در كلاس درس عامل اصلي آموزش معلم است، رسانه آموزشي همان معلم است،ويا اگر فراگير تمام مطا لب را از تلويزيون دريافت كند ، در اين صورت رسانه آموزشي تلويزيون است.

 از زماني كه آموزش شروع شده است  رسانه ها نيز وجود داشته است و يكي ازاولين رسانه ها معلم بوده است .  رسانه هاي آموزشي براي برقراري ارتباط موثر در تدريس دركلا س كه بصورت گروهي انجام مي گيردلازم و ضروري بشمار مي آيند .

در حال حاضر رسانه هاي آموزشي جزئي تفكيك ناپذير از فرايند آموزش يادگيري هستند . رسانه هاي آموزشي ديگر، وسايل و موادي در حمايت از آموزش نيستند . بلكه رسانه ها خود نيز داده هاي آموزشي مي باشند .

بنابراين : رسانه آموزشي به كليه امكاناتي اطلاق مي شود كه مي توانند شرايطي را در كلاس به وجود آورند كه تحت آن شرايط شاگردان قادرند ، اطلاعات ، رفتار و مهارت هاي جديدي را با درك كامل به دست آورند .

 تجارب متعد د نشان داده است كه استفاده از رسانه ها در ميزان يادگيري شاگردان اثر مي گذارد وازطرف ديگر از طول زمان لازم براي آموزش مي كاهد .

 

وسايل آموزشي

اصطلاح وسايل آموزشي يا وسايل كمك آموزشي اغلب ا شتباها مترادف رسانه هاي آموزشي بكار برده مي شود. اين وسايل كليه ادوات وا شيائي است كه دركنار رسانه هاي آموزشي براي تفهيم بهتر يا بيشتر موضوع براي فرا گيران بكارمي روند .

 مثال(1): استفاده از نقشه براي تفهيم بهتر جغرافيا توسط معلم در كلاس د رس .در ابن مثال : رسانه آموزشي ، معلم ووسيله كمك آموزشي، نقشه است.

 

 

مثال (2 ): چنا نچه در برنامه آموزشي تلويزيوني ، تخته و گچ هم استفاده شود : در اين مثال رسانه آموزشي : تلويزيون و وسيله كمك آموزشي ، تخته و گچ است.

پس : رسانه آموزشي به عوامل ، وسا يل يا ابزاري گفته مي شود كه كل محتواي آموزش را به فراگيران منتقل مي كند . در حالي كه وسايل كمك آموزشي شامل ا شيا ، وسايل و ا بزاري است كه تنها در بخش آموزش از آنها استفاده مي شود .

 

دلايل كاربرد مواد و وسايل كمك آموزشي:

انتخاب وكاربرد صحيح وسايل كمك آموزشي مي تواند نقش مهمي درفعاليتهاي يادگيري داشته باشد . اما گاهي اين سوال پيش مي آيد كه چرا بايد از وسايل كمك آموزشي استفاده كرد ؟

پاسخ :

·        معضلات و مشكلات آموزشي

·        نقش حواس در ياد گيري

·        نقش مواد و وسايل آموزشي در تدريس و يادگيري

 

نقش حواس در ياد گيري 

علت ديگر استفاده ازوسايل كمك آموزشي نقشي است كه حواس مختلف در يادگيري دارا هستند . حواس مختلف نقش واحدي در يادگيري دارا نيستند .

n     75% يادگيري از طريق كاربرد    حس بينائي صورت مي گيرد .

n     13%    يادگيري از طريق كاربرد  حس شنوائي صورت مي گيرد .

n     6%   يادگيري از طريق كاربرد    حس لامسه صورت مي گيرد .

n     3%    يادگيري از طريق كاربرد   حس بويائي صورت مي گيرد .

n     3%    يادگيري از طريق كاربرد   حس چشائي صورت مي گيرد .    

    قسمت اعظم يادگيري در انسان از طريق حس بينائي است .
12% مجموع حواس بويائي
چشائي لامسه است ، با اين حال هنوز معلمان بركاربري 13% حس شنوائي تاكيد ميكنند . تحقيقات نشان مي دهد تقريبا 60% از وقت فراگيران در مدارس ابتدائي و 90% در مدارس متوسطه و دانشگاهها صرف گوش دادن مي شود .

 

اصول انتخاب رسانه هاي آموزشي :

براون ، لوايزر و هاركلرود در سال 1995 به طور خلاصه چند اصل عمومي را براي راهنمائي در انتخاب و استفا ده از رسانه هاي  معرفي كرده اند:

n     هيچ رسانه ، رويه يا تجربه خا صي نمي تواند به تنهائي براي يادگيري بهترين باشد.

n     در موقع انتخاب رسانه با يستي اطمينان يافت كه  رسانه منتخب، با اهداف رفتاري آموزشي هماهنگي دارد .

n     بخاطر داشته باشيد كه استفاده موثر از يك رسانه در امر آموزش يك موضوع خاص، مستلزم شناخت كافي آن رسانه و دا شتن مهارت لازم براي آن كارمي باشد . 

موقع انتخاب رسانه هاي آموزشي، رسانه ا نتخابي با روش تدريس مورد استفاده نيز بايد متناسب باشد.

تمايلات و علاقمند يهاي شخصي نبايد در انتخاب رسانه آموزشي اثرگذارد .
بايد آگاه با شيم كه يك رسانه عالي براي يك هدف رفتاري تدريس ، نمي تواند براي اهداف ديگر نيز عالي باشد .
و يك رسانه عالي ممكن است در محيط آموزشي ضعيف خوب نتيجه ندهد .

 اطمينان داشته باشيد كه تجارب، تمايلات ، توانمندي و شيوه يادگيري فراگيران ممكن است روي نتايج به كارگيري رسانه تاثير داشته باشد .ازآنجا كه رسانه ها بود نشان يعني ا نتقال محتواي آموزشي از فرستنده به گيرنده  با هم تفاوتي ندارند ، بايد ساده ترين و ارزانترين آنها رابراي هر آموزش انتخاب كرد . گاهي خصوصيات فراگيران ، نوع خاصي از رسانه راطلب مي كند . و بهمين دليل ميبايست درانتخاب رسانه به گرايش فراگيران به رسانه مورد نظرشان و برداشت آنها از نظر ميزان يادگيري از طريق آن رسانه توجه داشت. در انتخاب رسانه بايد به نكات ضعف و قوت رسانه نيز توجه داشت .

اصول انتخاب رسانه

n     انتخاب ساده ترين ، ارزانترين رسانه براي هر آموزش يك اصل كلي است  .

n     رسانه با توجه به خصوصيات ويژه گروه هدف و براساس حيطه هاي رفتاري دانشي و نگرشي انتخاب گردند.

n     رسانه با توجه به ويژگي هاي خاص فراگيران انتخاب گردد .(مانند: استفاده از تصاوير براي بيسوادان ) 

n      به گرايش گروه هدف به رسانه مورد نظر توجه شود.

گاهي مسائل اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي وغيره نوع رسانه را نيزتعيين مي كنند.
راديو رسانه اي است مناسب براي پوشش دادن آموزش به گروه هد ف وسيع مي باشد كه امكانات مالي براي تا مين آموزش از طريق مربي وجود ندارد . راد يو رسانه اي مناسب براي پوشش دادن آموزش به گروه هدف وسيع مي باشد كه امكانات مالي براي تا مين آموزش از طريق مربي وجود ندارد .

 يك تكنولوژيست آموزشي بايد : با توجه به حقايق ، نيازها ، اهداف ارا ئه شده بهترين- با صرفه ترين و كارآمدترين رسانه را انتخاب و پيشنهاد كند . 
جذابيت ، زيبائي ، تازگي و حتي شايع شدن يك رسانه در ساير كشورها ، نبايد توجيهي براي استفاده از آن در كشور باشد جذابيت رسانه هاي جديد براي فراگيراني كه اولين بار با آن روبرو مي شوند امر دائمي و پايدار نيست و اين جذابيت به مرور زمان ( حدود 8 هفته ) از بين مي رود .
پس : روي جديد و نو بودن رسانه نبايد بيش از ا ندازه تمركز شود .

رسانه و كانال ارتباطي
در طول طراحي پيام ، تعيين كانالهاي ارتباطي و رسانه ها كه بيشترين اثر بخشي را در گروه هدف دارند ، ضروري است .
كانالهاي ارتباطي :
همان روشهائي هستند كه براي رسيدن به گروه هدف استفاده مي شوند مثل : روشهاي ارتباط بين فردي

 ( مشاوره ) رسانه ها 

رسانه هاي ارتباطي :           

 مواد آموزشي هستند كه براي رسيدن به گروه هدف استفاده مي شوند .مثل ( پمفلت ، بروشور و...) گاهي اوقات : رسانه و كانال يكي هستند مثل راديوي محلي .

 

راههاي دستيابي به گروه هدف شامل :


1-از طريق روشهاي ارتباط بين فردي كه شامل: مشاوره فردي و مشاوره گروهي مي باشد.اختصاص خط تلفن وآموزش زوجين نيزاز اين نوعند .

2- رسانه هاي كوچك : مانند : فيليپ چارت ، بروشور ،اسلايد، پوستر، نوار ويديوئي ونوار كاست

3- رسانه هاي جمعي: راديو، تلويزيون، فيلم ،مجله، روزنامه، تئاتر، موسيقي، رسانه سنتي .

4- مهارت آموزي
5- حوادث خاص ( بازيهاي المپيك- روزجهاني ايدز - تعطيلات )
 موثرترين راه دستيابي به گروه هدف استفاده تلفيقي از چندين رسانه است زيرا هريك اثر يكديگر را تقويت مي كنند .

خلاصه :
طوفان افكار داشته باشيد براي : - بهترين راه انتقال پيام - انتخاب يكي از راههاي دستيابي به گروه هدف بارش افكار داشته باشيد .
 براي پيدا كردن يك هنرمند ( هنرپيشه ) گرافيست
نويسنده عكاس و توليد كننده  جستجو كنيد تا ايده هاي موجود را به موقعيت هاي واقعي تبديل كند - از اعضاي گروه در باره رنگ ، اندازه و احساسات هيجا ني و عاطفي آنها سئوال كنيد .  از جدا ول راهنما براي انتخاب موا د آموزشي مناسب انتخاب و توالي  محتواي آ موزشي استفاده كنيد .

محتواي آموزشي :
 دانش، نگرش، مهارت ، نسبت به موضوعاتي است كه بصورت جزئي و مشخص ا زعناوين آموزشي بدست آ مده و سبب رسيدن به اهداف آ موزشي مي شوند.

 براي تهيه محتواي آ موزشي0از منابع مختلف مي توان استفاده نمود مانند: تجارب شخصي فردوسايرين، ازموا د آ موزشي نوشته شده در ارتباط با موضوع ( كتب مجلات گزارشات و ....) .

 

دو معيار براي انتخاب محتواي آموزشي:
1-از معيارهاي مستنداستفاده كنيم ، مانند:( كتب درسي مقالات مدارك جد يد و گزارشات ) كه مي بايست از صحت آنها مطمئن بود ،معتبر با شند ومنابع متعددرا نيز مرور كنيد. 

2- معيارهاي شغلي : محتواي آ موزشي كاركنان مستقيما درارتباط با اجراي وظايف حرفه اي آنان باشد .
كيفيت محتواي آموزشي براي ارتقاي فعاليتهاي شغلي بسيار مهم است زيرا بدون دا نش مورد نياز و مهارت شغلي وظايف خود را بخوبي انجام نخواهند دا د .

اهميت معيار شغلي :

در انتخاب محتواي آموزشي براي كارشناسان توجه خاص نمود زيرا آ موزش دهندگان ، برنامه آموزشي خود را از اين نقطه ( محتواي آ موزشي ) آغاز ميكنند ، بنابراين دقت درانتخاب هدف آ موزشي موجب دقيق ترشدن محتوا مي شود و با اين كار مسئوليت آموزش دهندگان سا ده تر وا زحد س وگمان جلوگيري خواهد شد .

مفهوم توالي و يا سازماندهي محتواي آموزشي چيست ؟

 تعيين توالي براي آ ن است كه بتوان روند يادگيري را به گونه اي هدايت نمود كه بيشترين يادگيري در كوتاهترين زمان امكان يابد .

n     يادگيري : فرايندي است كه در نهايت بايد منجر به تغيير رفتار شود و اين تغيير بتدريج ايجاد خواهد شد .

دستورالعمل اجراي كار:

n     ابتدا گروه هدف را مشخص كنيد .

n     سپس بر اساس نوع شغل آنان و مطالبي كه بايد ياد بگيرند . محتوي، انتخاب و توالي را بشكل زير در سه عنوان رعايت نمائيد :

n     بايد بداند (MUST)

n     مفيد (خوب ) است بدا ند (shold usefull )

n     عالي يا خيلي خوب است بداند (could nice)

 

 

MUST

مهارت ، دانش و يا نگرشي است كه آموزش گيرنده براي انجام وظايف اصلي خود به آ نها نياز دا رد و معمولا به صورت چه ؟ ( WHAT ) و چگونه ؟ (HOW ) عنوان مي شود.

Should- useful

مهارت دانش و يا نگرشي است كه مرتبط با زمينه  كلي شغل مي باشد. به عنوان يك دستورالعمل ضروري نيست ولي مفيد( خوب )  است كه فراگير بداند .

Could – nice

مهارت دانش و نگرشي است كه مرتبط با زمينه كلي شغل است . اما دا نستن ياانجام آن مستقيما براي انجام اين كارضروري نيست . اما جالب است يا خيلي خوب است كه فراگير بداند . ممكن است آ نچه براي شغلي must  باشد براي حرفه اي ديگر could  با شد .

راهنماي تهيه محتواي رسانه

بايد بصورت مختصر و سريع ا ولويت بندي محتواي آموزشي را انجام داد .

راهكار اساسي : انجام بحث گروهي با اعضاي گروه هدف گروه هدف چه محتوا ؟ و چه مواد آموزشي را دريافت خواهد كرد ؟ تصميم بگيريد مواد آموزشي موجود را دوباره استفاده مي كنيد يا مواد آموزشي اضافي نياز داريد؟

سئوالات راهنمائي كه مي توان از گروه هدف پرسيد :

n     نظرتان در باره محتواي رسانه و هدف آن ( قصد انتقا ل مطلب ) چيست ؟

n     آيا پيامها نظر شما را جلب نموده است ؟

n     آيا آنچه در باره موضوع مي خواستيد بدانيد به شما گفته شده است ؟

n     آيا فكر مي كنيد كساني را كه مي شناسيد نيز مطالب را مناسب دانسته اند ؟

n     اگر بنظر شما محتوا مناسب نيست چگونه باشد بهتر است؟ و آيا مطالب شما را خسته و د لزده كرده است ؟

بعد از جمع بندي پا سخها :
تصميم بگيريد آيا مواد آموزشي و محتواي قبلي و موجود را تغيير دهيد يا نه ؟ پس اين سئوالا ت را از خود بپرسيد :
مواد آموزشي چگونه مورد استفاده قرار مي گيرد ؟
واكنش گروه هد ف نسبت به آ نها چيست ؟

 آيا مجوز تغيير دادن يا استفا ده از اين مواد آموزشي را داريد ؟
 چگونه مي توانيد محتواي جد يد را جا يگزين محتواي موجود كنيد ؟

 

رهنمودهائي براي طراحي محتواي رسانه:

 

n     مشخص كنيد كه اگر تغيير رفتار دهند چه فوايدي عا يدشان مي شود ؟

مثال : كاندوم ، شما و همسرتان را از بيماريهاي مقاربتي محافظت مي كند .

n     اطلاعات مناسب در حمايت سودمندي رفتار مناسب را ارائه دهد .

مثال : بيماريهاي مقاربتي در زنان مي تواند باعث نازائي نيز شود .

n     يك پيام روشن و سا ده را توليد كند .

كاندوم ، يكي از روشهاي ضد بارداري است و دسترسي به آن آسان است .

0نكات اصلي را برجسته كند  .
مثال :استفاده از كاندوم عوارض ندا رد 0

با ارا ئه اطلاعات مناسب يك احساس خوب و لذ ت بخش و رضايت را ايجاد كند .
مثال : با استفاده مناسب و صحيح از كاندوم مي توانيد از انتقال بيماريهاي آميزشي جلوگيري نمود .
 منابع قابل اعتماد و معتبر براي دريافت اطلاعات را شناسائي كنيد .
مثال : پيام را از زبان يكي از شخصيتها و يا يك منبع قابل قبول گروه هدف بيان كنيد .

پيام اثر بخش به گروه هدف كمك ميكند تا :

n     نسبت به تغيير رفتار در خود احساس تعهد ايجاد نمايد .

n     مهارت مورد نياز براي بكار گيري تغيير رفتار را كسب كند .

 

انتخاب تكنيكها ، روشها و وسايل كمك آموزشي

 

n     با انتخاب و تعيين هدف آموزشي مي توان تكنيك و روش آ موزشي را انتخاب نمود .

1- وقتي هدف آموزشي انتقا ل معلومات است . استفاده از راههاي زير موثر است :

بحث گروهي  -   سخنراني - تمرين گروهي و انفرا دي - مجمع پانل فيلم نوار ويد يوئي  و غيره     

2- وقتي هدف آموزشي حل مشكل است ،استفاده از روشهاي زير توصيه مي گردد :
مطالعات موردي
بحث گروهي فرافكني افكار تمرين
3- وقتي هدف آ موزشي ارتقاء مهارت كاركنان است ، روشهاي زير توصيه مي گرد د :
نمايش عملي مهارتها -  مشاهده ( آ موزش از طريق نگاه كردن ) ايفاي نقش
دستورالعملهاي برنامه ريزي شده .

4- وقتي هدف آ موزشي تغيير عقايد و نگرش است ، روشهاي زير توصيه مي شود :
مباحثه
نمايش دادن ايفاي نقش بحث گروهي نمايش عملي .
چند نكته : بهترين كار براي تقويت مرا حل يادگيري ، استفا ده ا ز ا نواع روشهاي آموزشي است .
روش سخنراني معمولي ترين و كم اثر ترين روش آ موزشي است .

 

ويژگيهاي وسايل كمك آ موزشي :
 تخته سياه :
براي گروههاي بزرگ كم اثر ترين ومعمولي ترين وسيله كمك آموزشي است .با استفاده از تخته سياه مي توان اطلاعات را از فراگير گرفت و براي رؤيت همگان بر روي تخته نوشت .

پمفلت :
بعنوان يك تقويت كننده ياد گيري براي جلسات گروهي و آ موزش فردي است وبعنوان ياد آورنده نكات عمده جلسه آموزشي عمل مي كند .
پمفلت را مي توان در اماكن عمومي ارائه داد .

فيليپ چارت :
1- تعدادي پوستر كه به ترتيب نشان دا ده مي شوند ( مي توان مراحل يا جنبه هاي مختلف يك موضوع را نشان داد ) .
2- هركدام از اين  پوسترها يا چارتها بيانگر يك ايده است .آنها را مانند پوستر در معرض نمايش نمي گذارند .
3- بهتر است ازپنج پوستر در فيليپ چارت استفاده شود .

4- براي بحث در گروههاي كوچك مفيد است .
5- براي خلاصه كردن مطالب
اطلاعات و دستورالعملها استفاده شود .
6- قبل از نشان دادن پوستر بعدي بايد در با ره هر يك از پوسترها كاملا بحث نمود.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۰۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

لكه هاي كبدي چه هستند؟

از نظر پزشكي به اين بيماري "CENTIGO" يا لكه هاي پيري مي گويند. لكه هاي قهوه اي روشن يا تيره اي كه روي صورت يا پشت دست ها ظاهر مي شوند و شبيه كك و مك بزرگ است كه اندازه آنها شايد به 5/2 سانتيمتر هم برسد.

اين لكه ها بيشتر در چه افرادي پديدار مي شود؟

اين لكه ها بيشتر در افراد مسن و ميانسال و افرادي كه بيشتر در معرض آفتاب بوده اند ظاهر مي شود .

دليل بروز اين لكه ها چيست؟

اين لكه ها در اثر برخورد نور خورشيد با پوست و تغيير رنگ سلول هاي اپيدرمي پوست به وجود مي آيند. راديكال هاي آزاد سلول اوليه اپيدرم را تخريب كرده و تخريب DNA مثل بازي دومينو ، پشت سرهم ادامه مي يابد.

بسياري از مردم بطور ارثي در معرض ابتلا به اين لكه ها هستند ، پس اگر والدين شما داراي لكه هاي قهوه اي روي دست و صورتشان هستند ، مراقب خود باشيد.

با اين لكه ها چه بايد كرد؟

از آنجا كه عامل اصلي بروز اين لكه ها نور خورشيد است جلوگيري از برخورد اشعه خورشيد با پوست ساده ترين راه جلوگيري از بروز آن است. پوشاندن پوست يا استفاده از يك كرم ضد آفتاب قوي ( حداقل با SPF 15) راه مناسبي است.

خوب كار كردن كبد ، نكته كليد ي ديگر در جلوگيري از بروز اين لكه ها و حفظ سلامت پوست است. مي دانيد كه كبد فيلتر بدن است . خون از كبد عبور مي كند و مواد زائد و سمي آن در حين عبور، حذف مي شود. اگر كبد راديكال هاي آزاد را از خون بردارد، احتمال توليد اين لكه ها خيلي كم مي شود. راه كاهش راديكال هاي آزاد در بدن ، مصرف مواد غذايي و مكمل هاي غني از آنتي اكسيدان است كه مانع از ادامه تخريب سلول ها شود.

 

آيا اين لكه ها خطرناك هستند؟

اين لكه ها خوش خيم يا غيرسرطاني و معمولاً بي ضرر و بدون درد هستند . فقط از نظر زيبايي مشكل زا هستند ( در تصوير بالا لكه هاي قهوه اي بر روي دست، با علامت فلش مشخص شده اند ).

گاهي اوقات روي پوست لكه هاي كراتوزي ايجاد مي شود كه شبيه لكه هاي كبدي است ، ولي در اصل اين لكه هاي قرمز مرحله اول ايجاد سرطان پوست است و از اين رو به همه افراد مبتلا به كك و مك هاي تيره، خال يا لكه هاي كبدي توصيه مي شود يك چك آپ ساليانه انجام دهند.

توصيه هاي عمومي

از برخورد اشعه خورشيد با پوست صورت و دست ها جلوگيري كنيد ، خصوصاً بين ساعت 10 صبح تا 4 بعداز ظهر كه ميزان اشعه ماوراء بنفش خورشيد در اين زمان زياد است. اگر در اين ساعات مجبور هستيد از منزل خارج شويد، از كلاه لبه دار يا نقاب استفاده كنيد.

رژيم درماني

همانطور كه بيان شد بهترين راه مقابله با راديكال هاي آزاد، مصرف مواد غني از آنتي اكسيدان است . به همين منظور بهتر است روزانه حداقل 5 واحد ميوه يا سبزي مصرف كنيد.

براي بهبود عملكرد كبد بايد از مصرف همه مواد لبني پرهيز كنيد ، از جمله شير ، ماست ، پنير، خامه، كره، بستني و شكلات و غيره. مواد لبني صنعتي حاوي ميزان بالايي آنتي بيوتيك ، استروئيد و هورمون هاي رشد مصنوعي است كه گاوداران براي جلوگيري از بيماري دام و بيشتر شدن شير، به دام ها مي دهند كه وارد شير آنها هم مي شود. شير سويا جايگزين خوبي براي محصولات لبني است.

- از مصرف كليه روغن هاي گياهي جامد و مارگارين ها اجتناب كنيد.

- مواد غذايي كاملاً سرخ شده را مصرف نكنيد.

- محصولات فرآيند شده شيرين را حذف كنيد.

- مرغ و بوقلمون كمتر مصرف كنيد ، زيرا حاوي هورمون هاي مصنوعي، آنتي بيوتيك و استروئيد است كه بار كاري كبد را افزايش مي دهند.

- هر روز 2 ليتر آب و مايعات بنوشيد.

- از مصرف شيرين كننده هاي مصنوعي اجتناب كنيد.

شيرين كننده هاي مصنوعي

شيرين كننده هايي كه بايد از خوردن آنها بپرهيزيد: اسپارتام، نئوتام (NEO TAME)، سوكرالوز (SUCRA LOSE)، آسه سولفام (ACESULFAME K)، سيكلامات (CYCLAMATES)، ساخارين (SACCHARIN)

شيرين كننده هايي كه مي توانيد استفاده كنيد: مالت جو، عصاره ميوه، شربت برنج، عسل ، فروكتو اليگو ساكاريدها(FOS)، آماساك (AMASAKE) و STEVIA (كه براي ديابتي ها بي ضرر است)

 

درمان با عصاره ها

دكتر كابوت مطالب زيادي در مورد اثر درماني شگفت آور عصاره ها بيان كرده است. او خودش توسط اين نوع درمان عمر دوباره به مادر بزرگش داده است. عصاره هاي مورد استفاده او اثر درماني شگفت آوري بروي عملكرد كبد، روده و كليه ها دارد و موجب حذف مواد سمي و زائد از پوست مي شود.

آب هويج يكي از اين عصاره هاست كه به عنوان يك منبع خوب بتا كاروتن كه پيش ساز ويتامين A است براي محافظت پوست توصيه مي شود.

مكمل درماني :

MSM به همراه ويتامينC :

MSM (متيل سولفونيل متان) يك فرم طبيعي گوگرد است كه به توليد صفرا و حذف مواد سمي از كبد و تصفيه خون كمك مي كند. عنصر گوگرد براي توليد آنتي اكسيدان هايي قوي در بدن به نام گلوتاتيون لازم است. ويتامين C نيز راديكال هاي آزاد را خنثي مي كند و اثر تخريبي آنها را از بين مي برد. در صورت وجود ميزان بالاي ويتامين C در كبد ، مواد سمي خيلي كمتر اثر مي گذارند. از اين رو پوست ، مو ، دندان ها و ناخن ها سالم تر مي ماند. در ايران چنين محصول تجاري در دسترس همگان نيست. از اين رو بهتر است از مواد طبيعي حاوي اين مواد استفاده كرد. يكي از آنها كلم است . كلم جزء سبزيجاتي است كه هم گوگرد دارد و هم ويتامين C ، خصوصاً كلم بروكسل كه ويتامينC بالاتري دارد.

سلنيوم :

سلنيوم يك ماده معدني آنتي اكسيدان است كه از تخريب كبد جلوگيري مي كند. منبع سلنيوم، ماء الشعير است كه حاوي ويتامين B نيز است.

ويتامين E طبيعي :

با مصرف روزانه حداقل 500 واحد بين المللي ويتامين E مي توان جلوي تخريب ديواره سلول هاي كبدي توسط راديكال هاي آزاد را گرفت.

البته بايد مطمئن شويد ويتامين شما از نوع طبيعي (D-ALPHA-TOCOPHEROL) است. فرم هاي سنتز شده آن (DL-ALPHA-TOCOPHEROL ) از مواد نفتي گرفته مي شود كه اثرات جانبي دارد. مصرف مكمل هاي ذكر شده به سلامت پوست شما و رفع اين لكه ها كمك مي كند

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۰۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

اكستازي

آيا تا بحال نام اكستاسي را شنيده ايد؟ آيا تا به حال در ميهمانيهائي موسوم به اكس پارتي شركت كرده ايد؟ احتمالاً در بين دوستان شما كساني هستند كه اسم اين ماده را شنيده اند يا آنرا مصرف كرده اند ؟! اكستاسي در قالب قرص هاي شادي بخش به طاعون خفتۀ عصر ما تبديل مي شود.
ايدۀ ابتدائي نوشتار اين مطالب نگراني جمعي از دانشجويان پزشكي است كه با توجه به شيوع مصرف اين ماده در بين جوانان بر آن شدند تا تحقيقي جامع در اين زمينه از بررسي عوارض مصرف تا بررسي ميزان مصرف انجام دهند. آنچه در اين نوشتار مشاهده مي كنيد نتيجۀ تحقيقات اين جمع است كه به منظور اطلاع رساني عمومي خدمتتان عرضه مي شود.

● آيا مي دانيد در صورت دستگيري فرد مصرف كننده يا توزيع كننده قرصهاي اكس اين فرد به دادگاه انقلاب ارجاع مي شود و در اين موارد حكم تعزيري صادر مي شود ؟

                             

اكستاسي چيست ؟
تركيب MDMA يا 3 و 4 متيلن دي اكسي مت امفتامين كه به نامهاي اكستاسي، اكستازي، XTC ، E (اي) ،X (اكس) هم معروف است. در ايران به نام قرص شادي هم شناخته مي‌شود. اين ماده در 1914 در آلمان به عنوان كم كننده اشتها مورد استفاده قرار گرفت كه به علت اثرات آن از رده مصرف خارج شد. در دهه 70 ميلادي اين دارو كاربرد مجدد يافت و در روان درماني براي كمك به بيان احساسات بيماران استفاده شد كه در 1984 با اثبات اثرات آن روي مغز حيوانات آزمايشگاهي، از رده خارج شد. در 1985 در آمريكا، مصرف آن ممنوع اعلام شد. در سالهاي اخير مصرف آن در آمريكا، در پارتي‌هاي شبانه موسوم به Raves به شدت افزايش يافته است كه باعث نگراني دولت امريكا شده است. در دوره زماني خاصي در اروپا، مصرف اين مواد انرژي زا و شادي‌بخش براي كاهش مصرف ساير مواد مخدر مثل هروئين تشويق شده است بطوري كه مصرف آن در اروپا در 1995 از 500 هزار قرص در سال به 30 ميليون قرص در دو سال بعد رسيده است.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۰۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

سكسكه

سكسكه‌ عبارت‌ است‌ از انقباضات‌ ناخودآگاه‌ و مكرر عضله‌ ديافراگم‌. سكسكه‌ يك‌ علامت‌ است‌ و نه‌ يك‌ بيماري‌. در ايجاد سكسكه‌ ديافراگم‌ (عضله‌ بزرگ‌ و نازكي‌ كه‌ قفسه‌ سينه‌ را از شكم‌ جدا مي‌سازد) و عصب‌ فرنيك‌ (عصبي‌ كه‌ ديافراگم‌ را به‌ مغز وصل‌ مي‌كند) نقش‌ دارند. تقريباً همه‌ ممكن‌ است‌ دچار سكسكه‌ شوند، حتي‌ جنيني‌ كه‌ در رحم‌ مادر است‌.

علايم
يك‌ صداي‌ تند و سريع‌ كه‌ در اثر گرفتگي‌ ديافراگم‌ از دهان‌ خارج‌ مي‌شود. اين‌ گرفتگي‌، عضلات‌ ته‌ گلو را به‌ هنگام‌ دم‌ مي‌بندد.

علل
تحريك‌ اعصابي‌ كه‌ عضلات‌ تنفسي‌، خصوصاً ديافراگم‌، را تحريك‌ مي‌كنند. علت‌ سكسكه‌ كوتاه‌مدت‌ معمولاً ناشناخته‌ است‌. در صورتي‌ كه‌ سكسكه‌ طولاني‌مدت‌ باشد يا به‌طور مكرر رخ‌ دهد، امكان‌ دارد به‌ علل‌ زير ايجاد شده‌ باشد:
خوردن‌ يا آشاميدن‌ غذا يا نوشيدني‌ داغ‌ يا مواد تحريك‌كننده‌
بيماري‌هاي‌ پرده‌ جنب‌ (پرده‌ نازكي‌ كه‌ روي‌ ريه‌ها را مي‌پوشاند).
ذات‌الريه‌
اورمي‌ (جمع‌ شدن‌ مواد زايد سمي‌ در اثر نارسايي‌ كليه‌)
الكلي‌ بودن‌
مصرف‌ بعضي‌ از داروها
اختلالات‌ معده‌، مري‌، روده‌ يا لوزالعمده‌
حاملگي‌
تحريك‌ مثانه‌
هپاتيت‌
گسترش‌ سرطان‌ از يك‌ قسمت‌ از بدن‌ به‌ كبد يا قسمتي‌ از پرده‌ جنب‌
سابقه‌ عمل‌ جراحي‌ اخير، خصوصاً جراحي‌ روي‌ شكم‌


درمان
روش‌هايي‌ كه‌ در اين‌ جا ذكر مي‌شوند براي‌ دوره‌هاي‌ كوتاه‌مدت‌ سكسكه‌ هستند. سكسكه‌ طولاني‌مدت‌ بايد تحت‌ بررسي‌ پزشكي‌ قرار گيرد. يك‌ يا تعداد بيشتري‌ از روش‌هاي‌ زير را به‌ كار بنديد تا بهترين‌ آنها براي‌ شما معلوم‌ شود.
نفس‌ خود را نگاه‌ داريد و تا 10 بشماريد.
داخل‌ يك‌ كيسه‌ كاغذي‌ تنفس‌ كنيد. از كيسه‌ پلاستيكي‌ استفاده‌ نكنيد زيرا ممكن‌ است‌ به‌ سوراخ‌ بيني‌ بچسبد.
انگشت‌ شست‌ خود را بين‌ دندان‌ها و لب‌ بالا قرار دهيد. سپس‌ لب‌ بالا را با انگشت‌ سبابه‌ خود، درست‌ در زير سوراخ‌ بيني‌ سمت‌ راست‌، فشار دهيد.
انگشتان‌ سبابه‌ خود را حدود 20 ثانيه‌ داخل‌ هر دو گوش‌ فشاردهيد.
يك‌ ليوان‌ آب‌ را به‌ سرعت‌ بنوشيد.
نان‌ خشك‌ يا يخ‌ خرد شده‌ قورت‌ دهيد.
زبان‌ خود را به‌ ملايمت‌ بكشيد.
بازي '' پول من رو تو برداشتي ؟ '' با طرف (حواس پرت كردن)
چشمان‌ خود را ببنديد و فشار ملايمي‌ را به‌ كره‌هاي‌ چشم‌ وارد كنيد.
يك‌ قاشق‌ چايخوري‌ شكر خشك‌ بخوريد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۰۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

معجزه ماهي : امگا 3

بيشتر مطالعات كلينيكي راجع به امگا 3 ،بر روي روغن ماهي انجام شده است.روغن ماهي حاوي دو اسيد جرب مهم غير اشباع دراز زنجيره امگا 3 به نامهاي ايكوزاپنتانوئيك اسيد(EPA) و دوكوزاهگزانوئيك اسيد (DHA) است.

اسيدهاي چرب غير اشباع،آنهايي هستند كه در زنجيره هيدروكربني خود ، بين اتمهاي كربن، پيوند دوگانه يا سه گانه(غيراشباع)دارند.
CH3-c-c-c-c-c-c-c-c-c=c-c-c-c-c-cc-c-c=c-c-c-c-c=c-c-c-c-c-c-COOH
چربيهاي غير اشباع، به روغن حالت مايع مي بخشند و مصرف اين چربيها بر خلاف چربيهاي اشباع خطر بيماريهاي قلبي عروقي را به همراه ندارند و حتي مي توانند براي سلامت قلب و عروق مفيد هم باشند.
دو نوع مهم اسيدهاي چرب غيراشباع ، امگا 3 و امگا 6 هستند .انسانها توانايي سنتز امگا3 و امگا6 را در بدن ندارند ولي گياهان اين توانايي را دارند و بدليل اين كه انسان نميتواند اين دو نوع اسيد چرب را در بدن سنتز كند،براي بدن ضروري محسوب شده و حتما بايد از طريق رژيم غذايي دريافت گردند.
اسيد هاي چرب امگا 3:
اگر در زنجيره هيدروكربني اسيد چرب ، اولين پيوند دوگانه بر روي كربن شماره 3 از انتهاي متيل قرار گرفته باشد،به آن اسيد چرب،امگا3 ميگويند.مهمترين اسيد چرب امگا 3 ،آلفا لينولنيك اسيد است كه در گياهان سبز مثل كتان و شاهدانه يافت ميشود.انسان اين اسيد چرب را بعد از دريافت از رژيم غذايي،طي سيستم آنزيمي desaturase/elongase در مغز و كبد ،تبديل به دوكوزاهگزانوئيك اسيد(DHA) ميكند.بيشترين غلظت DHAدر بدن در مغز و شبكيه است و عامل سياليت غشا است.DHAباعث بهبود IQ و قدرت بينايي نوزادان ميشود.اين اسيد چرب ، كلسترول،تري گليسيريد(30-25%)،(5-10%) LDL را پايين مي آورد و HDL را بالا ميبرد. امگا 3 همچنين باعث كاهش التهاب دربيماريهاي التهابي(مثل آرتروز)مي شوند:DHA و EPAبا توليد پروستاگلاندينهاي سري 3،از عمل پروستاگلاندينهاي سري 2 ممانعت كرده و مانع ايجاد التهاب ميگردند.
منابع آماده امگا 3 عبارتند از:
-روغن ماهي:
-ماهيهاي چرب امگا 3 بالاتري دارندمثل آزاد،ساردين،شاه ماهي،خال مخالي ، قزل آلا
-ميگو كلسترول بالايي دارد ولي در عوض امگا 3 بالا و چربي اشباع پايين دارد .
-روغن موجود در گردو: مصرف روزي 2 عدد گردو توصيه ميشود.
-زرده تخم مرغ غني شده با امگا 3:
براي كساني كه نمي توانند بوي ماهي را تحمل كنند جايگزين خوبي است؛در هر حال كلسترول زرده تخم مرغ بالاست.وقتي مرغي با خوراك دريايي ( جلبك هاي توليد كننده امگا 3 در كف دريا يا ماهيهايي كه از اين گياهان تغذيه كرده اند) تغذيه شود،درصد امگا 3 در زرده تخم مرغ بالا ميرود.

لازم به ذكر است كه اسيد چرب امگا 3(آلفا لينولنيك اسيد) 5 برابر غير پايدارتر از اسيد چرب امگا 6 است و در برابر نور يا اكسيژن به سرعت اكسيد ميشود.در يك رژيم غذايي متعادل نسبت دريافت امگا 6 به امگا 3 بايد 10-5 به 1 باشد.از آنجايي كه اين دو اسيد چرب مسير desaturase/elongase مشترك دارند،اگر هركدام زيادتر از حد دريافت گردند،همه مسير را به خود اختصاص داده و باعث كمبود آن ديگري ميشود.
عوارض كمبود ALA(امگا3) عبارتند از : كاهش رشد،لاغري،كاهش بينايي و اختلال در يادگيري،افزايش TGخون،التهاب بافتي،،ادم و خشكي پوست

نقشهاي امگا 3 در بدن:

.DHA در درون غشاي تمام سلولهاي بدن جاي ميگيرد ولي عمدتا غلظت هاي بالا آن در شبكيه چشم ،مغز و اسپرم يافت ميشود.DHA براي تكامل نرمال مغز و هوش و ادراك و قوه بينايي جنين و نوزاد ضروري است.بدن حتي از مقادير اندك DHA دريافتي از رژيم غذايي(200-100 ميليگرم در روز DHAبراي بالغين) كمال استفاده را مي كند و اين مقدار به نظر ميرسد كه براي حفظ سلامتي كافي باشد.با اين وجود زنان باردار و شيرده به خاطر نياز بالاي جنين و نوزاد ، مقادير بالاتري بايد دريافت كنند.يك كنفرانس بين المللي اخير دريافت حد اقل 300 ميليگرم DHAدر روز را براي زنان باردار و شيرده توصيه كرده است.
EPA يك اسيد چرب امگا 3 فعال ضد التهاب است.بدن ،در حالت سلامت و به طور عادي، در وضعيت غير التهابي به سر ميبرد و اين به خاطر وجود مقادير كافي EPAاست كه آراشيدونيك اسيد را كه يك اسيد چرب التهاب زاي امگا 6 است ،كنترل ميكند.مطالعات جديد EPA را به عنوان فعالترين عامل تحريك كننده روح و روان در روغن ماهي معرفي ميكند اگر چه DHA هم در اين رابطه بي تاثير نيست.با اين وجود،بعضي معتقدند كه دريافت بسيار بالاي DHAدر مقايسه باEPA وضعيت رواني را بد تر ميكند.
دربعضي مطالعات انجام شده، در بيماران مبتلا به آرتريت روماتوئيد، ، مصرف امگا 3 ،گرفتگي و التهاب مفاصل را كاهش داده است و بعضي بيماران توانسته اند مصرف داروهاي ضد التهاب همچون آسپيرين و ايبوپروفن و ساير داروهاي ضد التهاب غير استروئيدي را قطع كنند.بعضي مطالعات نيز تاثير مثبت امگا 3 را در بيماري كرون، لوپوس اريتماتو و آسم نشان داده اند.

تاثير امگا 3 بر كاهش بروز بيماريهاي قلبي عروقي:
رابطه بين افزايش سطح تري گليسيريد خون و بيماريهاي ايسكميك قلب در مطالعات متعدد به اثبات رسيده است.مطالعه (Hokanson & Austin (1996 نشان داد كه mmol/L1 افزايش در سطح TG،خطر بروز بيماريهاي قلبي عروقي را 14% در مردان و 37% در زنان افزايش مي دهد.
براي درمان هايپر تريگليسيريدمي ، بايد سطح TG را به زير mg/dL 200برسانيم.البته در ديابت اين مقدارزير mg/dL150است.علاوه بر كاهش وزن،اصلاح رژيم غذايي و شيوه زندگي و ترك سيگار و الكل، مصرف روغن ماهي براي اين منظور توصيه شده است.
به طور كلي باور بر اين است كه يك رژيم غذايي مناسب كه حاوي روغن ماهي هم باشد ميتواند خطر بروز بيماريهاي قلبي عروقي را كاهش دهد.در مطالعه كارآزمايي Dart ، مصرف روغن ماهي در بيماران قلبي، ميزان مرگ و مير را در طي 2 سال كاهش داد.
تري گليسيريد خون كه ناشي از چربي رژيم غذايي است بعد از صرف هر وعده غذايي افزايش مي يابد و با توجه به اين كه جذب چربي 6-4 ساعت طول ميكشد و اين كه هر فرد 3 وعده در روز غذا ميخورد،ميزان TGخون تقريبا هميشه يكنواخت است و ميزان بالا رفتن آن با درجه بروز آترواسكلروز رابطه مستقيم دارد.بعضي مطالعات نشان ميدهد كه حتي مقادير كم مصرف روغن ماهي ميتواند از ميزان بالا رفتن TG خون بعد از صرف غذا بكاهد.اين اثر وابسته به دوز مصرفي است و با دوزهاي بالاتر روغن ماهي ،مقدارTG بعد از غذا بيشتر پايين مي آيد.مطالعات حاكي از آن است كه هم EPA و هم DHA در اين رابطه موثرند.

EPA چسبندگي پلاكتها و بروز لخته خون را كاهش مي دهد و اين يكي از مهمترين فوايد اين اسيد چرب است .EPA و DHA همچنين با افزايش سطح HDL خون، از بروز پلاك اترواسكلروز مي كاهند.اسيد هاي چرب امگا 3 و ايكوزانوئيدهاي ناشي از آن ،توانايي شل كردن عروق خوني و در نتيجه افزايش جريان خون را دارند كه اين اثر مي تواند با خونرساني بيشتر به قلب از آنفاركتوس ميوكارد بكاهد.

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۰۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

دستورات اسلامي در پيشگيري از بيماريهاي قلبي وسكته

امروزه سكته قلبي اولين عامل مرگ و مير در كشور مي‌باشد و چنانچه ملاحظه شده در سالهاي اخير سن بروز اين بيماري رو به كاهش است. طبق بررسي‌هاي مركز تحقيقات قلب و عروق اصفهان بيش از سه چهارم از بالغين اصفهان داراي يك عامل خطر و بيش از دو سوم آنها داراي دو عامل خطر براي بروز سكته قلبي هستند. همچنين سه چهارم نوجوانان اصفهان فعاليت و تحرك جسماني كافي ندارند. از جمله عوامل خطر بيماريهاي قلبي، مي‌توان به چاقي ، ديابت، تحرك كم، كلسترول و فشار خون بالا ، مصرف سيگار اشاره كرد. در اينجا به بخشي از دستورات اسلامي كه از بروز سكته قلبي مي‌كاهد اشاره مي‌گردد:

الف) بعد جسماني و فيزيكي:

1)                         تغذيه صحيح:

v                                        فلينظر الانسان الي طعامه، مشاهده و دقت در غذا به دلائل زير لازم است:

ü     غذا بايد حلال باشد، غذا بايد پاك باشد، خوردن غذاي فاسد و پست انسان را خوار مي‌كند. پس حتي الامكان غذاي با كيفيت خوب حتي اگر مقدار آن كم باشد مصرف كنيد. از خوردن غذاهاي مانده و كنسروشده و داراي مواد افزودني پرهيز نمائيد.

ü     با نگاه كردن به غذا دستگاه گوارش براي هضم و جذب آماده مي‌شود. سلامتي دستگاه گوارش به سلامتي ساير اعضاء از جمله قلب كمك مي‌كند.


 

v                                        معده خود را قبرستان حيوانات نسازيد.

       اگر چه يكي از نيازهاي اساسي بدن پروتئين مي‌باشد ولي اكثر نيازهاي پروتئيني از غلات و حبوبات تأمين مي‌شود. بنابراين مصرف گوشت بايد متعادل و حداقل باشد. گوشت گوسفند بدون دنبه و پيه (چربي نمايان) به خودي خود چربي بالايي دارد و سبب چاقي مي‌گردد.

v                                        تا گرسنه نشديد غذا نخوريد.

    حتي‌الامكان از مصرف شيريني‌هاي مصنوعي بپرهيزيد و بطور متعادل از عسل و خرما استفاده كنيد. غذا را بايد جهت تأمين انرژي و سلامتي بدن مصرف كرد نه بعنوان يك عامل تفنن (اگرچه غذاخوردن خود يكي از لذت‌هاست) بدين ترتيب از چاقي خود جلوگيري كنيد.

v                                        قبل از سيرشدن دست از غذا بكشيد.

پرخوري با ايجاد چاقي، كار قلب را افزايش داده و پيامدهاي چربي خون بالا و افزايش فشار خون را به دنبال خواهد داشت كه از عوامل سكته قلبي و نارسايي قلب مي‌باشد.

v                                        لقمه‌هاي غذا را كاملاً بجويد و شمرده شمرده غذا بخوريد.

    خوردن غذا با عجله باعث مي‌شود كه گيرنده‌هاي معده پس از انباشته شدن زياد معده فعال شود و احساس سيري زماني دست دهد كه معده بيش از حد پر شده باشد. اين عامل علاوه بر اينكه منجر به فعاليت بيش از حد دستگاه گوارش مي‌گردد، تا زمان خالي شدن معده سبب فعاليت زياد از حد قلب مي‌گردد زيرا در اين زمان دستگاه گوارش نياز به خون زيادي دارد و جهت تأمين آن قلب مجبور به انجام فعاليت زياد و تحمل ضربان بيشتر مي‌گردد. از طرفي انباشتن معده از غذا سبب چاقي مي‌گردد.


 

v                                        قبل و بعد از غذا با كمي نمك در دهان مزمزه كنيد.

    يكي از فوائد اين عمل اين است كه با كاهش ميزان اسيد در فضاي دهان از رشد ميكروب‌هاي مضر براي دندان جلوگيري مي‌كند. اين در حالي است تحقيقات جديد نشان مي‌دهد فساد دندانها و رشد ميكروب در دهان موجب بروز بيماريهاي قلبي مي‌گردد. بنابراين مسواك زدن نيز سبب سلامتي قلب نيز مي‌شود (عليكم بالسواك)

v                                        پس از خوردن غذا دراز بكشيد.

    اين امر بخصوص براي افراد دچار بيماريهاي قلبي لازمتر است زيرا با خوردن غذا همانطور كه توضيح داده شد فعاليت قلب براي رساندن خون به جهاز هاضمه زياد مي‌شود و تحمل فعاليت بدني بيشتر را ندارد.

2)                         ورزش صحيح:

در اسلام به ورزشهايي مثل اسب سواري، تيراندازي و شنا سفارش شده است، اين ورزش‌ها علاوه بر اينكه تحرك بدني قابل توجهي دارد معمولاً بصورت گروهي انجام مي‌شود و لذا توأم با شادابي، نشاط و تفريح است. بنابراين در ورزش بايد به اين نكته توجه نمود كه بايد سبب ايجاد فرح و شادماني گردد تا تأثير بيشتري داشته باشد.

3)                         اندام متناسب «خير الامور اوسطها»

چاقي علاوه بر افزايش احتمال چربي خون و فشار خون، همراه با توليد و انباشت چربي در بافت‌هاي بدن مي‌باشد كه براي سلامتي اين بافت چربي نياز به كيلومترها رگ خوني مي‌باشد، افزايش ميزان رگ‌ها يعني گسترش بستر خون و مساوي است با افزايش بار قلب.


 

4)                         ترك اعتياد (و لا تلقوا بايديكم الي التهلكه)

با دست‌هاي خود، خود را به هلاكت نياندازيد.

مصرف سيگار علاوه بر سموم متعددي كه دارد و سبب امراض متعدد از جمله سرطان مي‌گردد مي‌تواند سبب افزايش فشار خون، تنگي عروق و تخريب ريه‌ها گردد كه اين عوامل با افزايش بار قلب منجر به سكته قلبي و نارسايي قلبي مي‌گردد.

 

ب) بعد رواني : (الا بذكر ا... تطمئن القلوب)

    بروز استرس و اضطراب بر همه اعضاء و جوارج بدن از جمله قلب تأثيرات نامطلوب دارد:

چربي‌هاي آزاد خون را افزايش مي‌دهد، تپش قلب ايجاد مي‌كند، ضربان قلب را نامنظم مي‌كند و با ايجاد تنگي عروق ، سكته قلبي را تسهيل مي‌كند.

براي كاهش استرس و اضطراب ناخوشايند موارد زير را رعايت كنيد:‌

ü                             نظم در زندگي و كار (عليكم بالنظم في اموركم)

ü                             توكل به خداوند و مشورت با صاحبان فكر و انديشه (و شاورهم في الامر فاذا عزمت فتوكل علي ا...)

ü                             از آنچه از دست مي‌دهيد مخزون نشويد و از آنچه بدست مي‌آوريد شادمان نگرديد. (و لا تأسوا علي ما فاتكم و لا تفرحوا علي ما اتاكم)

(عسي ان تكرهوا شيئا و هو خير لكم و عسي ان تحبوا شيئا و هو شر لكم)

ü                             به زندگي و آينده اميدوار باشيد.

ü                             صله رحم كنيد تا از پشتيباني مادي و معنوي اقوام و دوستان بهره ببريد.

ü                             وظيفه خود را بخوبي انجام دهيد، تا دچار عذاب وجدان نشويد.

ü                             سعي كنيد همه انسانها را دوست بداريد.

ü                             كساني كه به شما ستمي كرده‌اند ببخشيد، پاسخ بدي را به خوبي بدهيد، چه بسا كه دوست شما گردند. (ادفع بالتي هي احسن ...)

ü                             از كينه و انتقام بپرهيزيد. كينه فرصت و انرژي هاي زيادي از شما مي‌گيرد.

ü                             حسادت نكنيد.

ü                             دروغ نگوئيد و تهمت نزنيد. زيرا شخصيت شما را مضمحل مي‌كند و دچار عذاب وجدان مي‌شويد.

ü                             زياده طلب نباشيد بلكه به حق خود قانع باشيد.

...

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۰۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

روش مناسب براي صرف صبحانه كودكان

صبحانه مهترين وعده غذايي روزانه مي‌باشد و به دلايل ذيل هرگز نبايد از برنامه غذايي كودكان حذف گردد:

1-    كودكاني كه صبحانه مصرف مي‌كنند نيازهاي تغذيه‌اي روزانه خود را تامين مي‌نمايند. چنانچه نخوردن صبحانه تداوم يابد ويا به عادت تبديل شود، موجب كمبود دريافت مواد قندي روزانه مورد نياز مي‌شود كه در وعده‌هاي ديگر جايگزين نخواهد شد و در نتيجه كمبود كالري، ويتامين‌ها و املاح ايجاد مي‌شود.

2-    وزن مطلوب خود را حفظ مي‌كنند.

3-    ميزان كلسترول خون پايين‌تري دارند.

4-    سيستم ايمني قوي‌تري دارند و كمتر بيمار مي‌شوند.

5-    دروس خود را بهتر مي‌فهمند.

مطالعات نشان داده افزايش نسبي قند خون كودكان موجب بهبود عملكرد مغز و يادگيري كودكان مدرسه‌اي مي‌شود. كودكاني كه از خوردن صبحانه امتناع مي‌كنند در انجام تكاليف رياضي كارايي كمتري دارند و قدرت خلاقيت و ابتكار آنها كاهش مي‌يابد. براي اينكه كودكان سنين مدرسه، اشتهاي كافي براي خوردن صبحانه داشته باشند بايد شام را در ساعات ابتدايي شب صرف كنند و حتي‌الامكان شبها در ساعت معيني بخوابند تا صبح وقت كافي براي صبحانه خوردن داشته باشند.

 اگرشما صبحانه را به عنوان يك وعده غذايي مهم تلقي كرده و هر روز دور سفره صبحانه بنشينيد تا غذاي لذيذي صرف كنيد بدون شك فرزند شما نيز چنين خواهد كرد. پس اگر فرزند شما صبحانه نمي‌خورد اشكال اصلي را خود شما بايد رفع كنيد. اما اگر با وجود نشان دادن يك الگوي خوب هنوز كودك شما از خوردن صبحانه امتناع مي‌كند، مي‌توانيد از راه حل‌هاي زير استفاده كنيد:

1-    صبحانه را براي كودك جذاب كنيد. سعي كنيد زمان كافي را براي يك صبحانه مفرح در نظر بگيريد.

صبحانه نبايد صرفا موقعيتي باشد كه مواد غذايي را به زور فرو دهيد. به عنوان مثال كودكان خردسال از اين كه ليوان و فنجان مخصوص خودشان را داشته باشند، لذت مي‌برند. آنها از اين كه با تزيين قسمتي از نان با مقداري پنير و درست كردن يك شكل خنده‌دار در آراستن سفره شركت كنند، سرگرم مي‌شوند.

2-    به كودكمان اجازه دهيم تا در برنامه‌ريزي صبحانه كمكمان كند: اگر به كودك خود اجازه دهيد كه در تنظيم برنامه هفتگي صبحانه كمك كند و يا اين كه هنگام خريدن لوازم صبحانه شما را همراهي كند، با علاقه بيشتري سر ميز صبحانه حاضر خواهد شد.

3-    صبحانه را مختصر كنيم: اگر كودك شما ناهار را به صبحانه ترجيح مي‌دهد، به او يك صبحانه مختصر و يك ناهار مفصل بدهيد. اين برنامه در حالتي كه صبحانه انرژي كافي را براي تمام مدت صبح فراهم كرده و تا هنگام صرف ناهار كودك از نظر انرژي كمبود نداشته باشد، مشكلي ايجاد نمي‌كند.

4-    رسم و رسوم كهنه را كنار بگذاريم: اگر كودك شما غذاهاي معمول را نمي‌خورد غذاي ديگري را امتحان كنيد.

شير براي كودك تهيه كنيد و به او اجازه دهيد كه فقط غذاي مايع بخورد. مقداري كره روي قطعات سيب بماليد و يا اين كه يك برش پيتزا يا سيب‌زميني سرخ شده با پنير را با يك ليوان شير به او بدهيد. وقتي كودك از نظر تغذيه‌اي تامين شود شكل غذاي داده شده چه اهميتي دارد؟

5-    تنوع در نوع غذاهاي كودكمان: غذاهاي جديدي را هر چند وقت يكبار به برنامه صبحانه اضافه كنيد تا از يكنواختي جلوگيري شود.

اگر كودك ناگهان از خوردن غذايي كه قبلا دوست داشت، امتناع مي‌كند، به زور آن را به او ندهيد. براي مدتي آن را كنار بگذاريد و سپس بتدريج و با ظرافت دوباره آن را به برنامه غذايي او اضافه كنيد. براي صبحانه روي غذاهاي مشخصي تعصب نداشته باشيد.

6-    هنگام صرف صبحانه با كودكمان بيشتر دوست باشيم: كودكان خردسال نبايد هنگام صبحانه تنها رها شوند.

حتي كودكان بزرگتر نيز دوست دارند همراهي داشته باشند. اگر نمي‌توانيد هنگامي كه كودك صبحانه مي‌خورد با او سر سفره بنشينيد، در اتاق بمانيد و به او يك «همراه صبحانه خوردن» بدهيد تا سر سفره با او بنشيند. معمولا يك عروسك يا حيوان پارچه‌اي براي اين كار مناسب است؛ ولي حتي وسايل جالبي نظير راديو، تلويزيون يا كتاب مصور نيز ممكن است همين تاثير را داشته باشد.

7-    تشويق كنيد، جايزه بدهيد: يك خوراكي (حتي يك ذرت بو داده) را با كمك كودك خود انتخاب كنيد و سپس آن را به اندازه‌هاي مناسب در داخل كيسه‌هاي پلاستيكي تميز بريزيد.كودك هنگامي جايزه را مي‌برد كه تمام غذا يا مقدار معيني از آن را كه قبلاً روي آن توافق شده است بخورد.

8-    همراه كودك ساختمان‌سازي كنيد: در ازاي هر لقمه‌اي از صبحانه كه كودك شما مي‌خورد به او يك تكه ساختمان اسباب‌بازي بدهيد. هنگامي كه كودك صبحانه‌اش را خورد مي‌تواند از اين تكه‌ها براي ساختن يك قلعه استفاده كند يا اين كه اگر كودك دوست دارد، اجازه دهيد كه موقع صرف صبحانه تكه تكه، قلعه را بسازد.

9-    هم غذا، هم نقاشي: به كودك اجازه دهيد هر بار كه يك لقمه غذا مي‌خورد با ماژيك روي يك تكه كاغذ بكشد.

او را تشويق كنيد در حالي كه غذايش را مي‌خورد يك منظره را تمام كند.

 روي يك تكه كاغذ منظره خورشيد بكشيد و با هر لقمه يك شعاع نوراني به خورشيد اضافه كنيد. اگر اين عمل را به صورت پيوسته انجام دهيد مي‌توانيد هر روز شعاعهاي بيشتري را به خورشيد اضافه كنيد و هنگامي كه خورشيد بسيار تابان شد كودك شما يك جايزه مانند رفتن به پارك را خواهد برد.

10-                       زمان بگيريد: براي اين كه به كودكاني كه كند غذا مي‌خورند انگيزه بدهيد، ساعت را روي زماني كه كودك بايد صبحانه‌اش را تمام كند تنظيم كنيد و او را برانگيزيد كه پيش از به صدا در آمدن زنگ صبحانه‌اش را تمام كند. سپس بتدريج زمان را كوتاهتر كنيد و براي اين منظور هر روز يك تا 2 دقيقه زمان را كوتاهتر كنيد تا اين كه به يك زمان پذيرفتني براي تمام كردن صبحانه دست پيدا كنيد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۰۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پيشنهاد هشت كارشناس براي پيشگيري از سرطان

1. چاي سبز بنوشيد Woon Puay Koh

  «سرطان پستان شايع‌ترين سرطان در ميان زنان سنگاپور است. من مي‌كوشم با نوشيدن چاي سبز بيش‌تر و فراورده‌هاي سويا خطر دچارشدن به اين سرطان را كاهش بدهم. هم‌چنين، پنير سويا را با ماهي بخارپز مي‌كنم زيرا اسيد چرب‌هاي اومگا-3 در كاهش خطر دچار شدن به سرطان پستان نقش دارند. سرانجام، مي‌كوشم كمبود خوابم را جيران كنم. اگر يافته‌هاي جديد ما درست باشد، خوابيدن نيز ممكن است خطر دچار شدن به سرطان پستان را كاهش دهد.»

  وون پاي كه، از دانشگاه ملي سنگاپور

 

  2. آسپرين بخوريد Robert Weinberg

  «من هر روز صبح آسپرين كودك مي‌خورم. زياد سبزي و ميوه مي‌خورم. خيلي به خودم سخت مي‌گيرم، اما هنوز نتوانسته‌ام وزنم را آن‌چنان كه بايد پايين نگه دارم. كارشناسان مي‌گويند چاقي پس از سيگار دومين عامل خطرساز مهم براي سرطان‌هاي مرگبار است. من فريفته‌ي اين جمله‌ي قديمي شده‌ام كه مي‌گويد ما هر آنچه هستيم كه مي‌خوريم. هنوز يك نوبت ديگر براي پرتاب تاس داريم، دست كم مي‌توانيم زمين بازي را به سود خودمان كج كنيم.»

  رابرت وينبرگ، بنياد پژوهش‌هاي زيست‌پزشكي ماساچوست

 

  3. آزمايش بدهيد Ray Dubois

  «من اندكي آسپرين مي‌خورم. اين دارو خطر سرطان روده‌ي بزرگ را 40 تا 50 درصد كاهش مي‌دهد. هم‌چنين، همه‌ي آزمون‌هاي غربال‌گري را انجام مي‌دهم. بدبختانه، شمار كمي از مردم مي‌توانند از اين آزمايش‌هاي آگاهي دهنده بهره‌مند شوند. بنابراين، بايد در پي راه‌هايي باشيم كه هزينه‌ي برخي از اين آزمايش‌ها را كاهش دهيم.»

  ري دوبيوس، از مركز سرطان اندرسن در تگزاس

 

  4. سبزي و ميوه بخوريد Funmi Olopade

  «من در نيجريه بزرگ شده‌ام و رفتارهايي در من پرورش يافته است كه هنوز هم احساس تندرستي خوبي به من مي‌دهد. ما بسيار ميوه و سبزي مي‌خوريم و گوشت قرمز كم‌تر مي‌خوريم. ما همواره پر جنب و جوش هستيم. اكنون كه در كشور پيشرفته‌تري هستم، ورزش مي‌كنم، اما هر از گاهي. با وجود آن‌چه از آفريقا به ارث برده‌ام از آفتاب گرفتن بيش از اندازه پرهيز مي‌كنم.»

  فومي الوپيد، مدير درمانگاه سرطان دانشگاه شيكاگو

 

  5. وزن خود را پايين نگه داريد Tim Key

  «من هرگز سيگار نكشيده‌ام. وزن زيادي ندارم. از آفتاب‌سوز كردن پوستم پرهيز مي‌كنم و زياد الكل نمي‌نوشم. هر روز پياده‌روي دارم. بيش از 30 سال است كه گياه‌خوارم زيرا كشتن جانوران را دوست ندارم. اما اين كه اين‌ها در كاهش خطر دچار شدن به سرطان سودمند است يا نه بايد در آينده ديد.»

  تيم كي، از پژوهشگاه سرطان دانشگاه آكسفورد

 

  6. برنامه‌ي غذايي متعادل داشته باشيد Kay-Tee Khaw

  «مواد غذايي گوناگوني هست كه گمان مي‌رود از ما در برابر سرطان پشتيباني مي‌كنند. ويتامين دي، سلنيوم، كاروتن و ديگر آنتي‌اكسيدان‌ها و برخي اسيدهاي چرب. با اين همه، من از هيچ مكمل غذايي نمي‌خورم زيرا به مدرك محكمي براي سودمند بودن اين مواد دست نيافته‌ام. آن‌چه يافته‌ام از برنامه‌ي غذايي گوناگون و متعادل مي‌گويد كه اين مواد در آن‌ها يافت مي‌شود.»

  كاي تي خاو، از دانشگاه كمبريج

 

  7. پدر و مادر خود را به‌دقت برگزينيد Iain McNeish

  «من سيگار نمي‌كشم و اين بهترين كاري است كه هر كسي براي جلوگيري از سرطان مي‌تواند انجام دهد. من يك مرد اسكاتلندي با پوست سفيد روشن هستم. از اين رو هرچه بتوانم از آفتاب پرهيز مي‌كنم و كرم ضدآفتاب به پوستم مي‌مالم تا از سرطان پوست جلوگيري شود. نكته‌ي ديگر اين كه پدر و مادرتان را به دقت برگزينيد تا از به ارث بردن برخي سرطان‌ها جلوگيري شود. اما اين كار اندكي دشوار است!»

  يان مكنيش، از آموزشگاه پزشكي لندن 

 

  8. نيك‌ انديش باشيدDavid Lane

  «سفارش مي‌كنم سيگار نكشيد، سبزي و ميوه بخوريد، با پزشكان دوست شويد و پيوسته آزمايش بدهيد. هم‌چنين، به كوهنوردي بپردازيد، شاد و شنگول باشيد و همواره به چيزهاي خوب بينديشيد.»



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۷:۵۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

آرگونوميك چيست؟

 

آرگونوميك علم طراحي سازگار محيط و محصولات با كاربران است. لغت ارگونوميك از لغات يوناني «ارگون» به معناي «كار» و «نوموس» به معناي «قانون» گرفته شده است و اصطلاحا به معني انطباق كار براي افراد، از طريق طراحي وظيفه و روش ها و نيز انطباق افراد با كار از طريق استفاده مناسب از چيدن روش هاي صحيح مي باشد. بايد توجه داشت كه آنچه براي يك نفر مناسب است مي تواند براي ديگري مناسب نباشد. بنابراين روش هاي مجزا بايد مدنظر قرار گيرند. ارگونوميك در نظر اول ممكن است آگاهي و علم جلوگيري از صدمات و ناراحتي هاي پيش بيني نشده معني شود در حالي كه موضوع اصلي آن پيش از بررسي وقوع ضايعه اي، تقويت راحتي و رواني عملكرد است. فراموش نبايد كرد كه انسان ها داراي محدوديت هستند و براي اينكه بتوان با وجود محدويتها فعاليت مناسبي داشت، شرايط محيط بايد به گونه اي مناسب طراحي گردد.
اهداف شناخت ارگونوميك را مي توان به شرح زير طبقه بندي كرد:
1- برخورداري از تندرستي
2- تقويت توانايي هاي بدن
3- بالا بردن راندمان فعاليت
4- رهايي از عوارضي همچون استرس، چاقي، چشم درد، درد پشت و درد گردن و يا بيماريهايي كه از صدمات كشش متمادي بوجود مي آيند.
5- يافتن روشهايي براي درست انجام دادن كارهاي تكراري و يا سنگين.

كليات

آرگونوميك بخشي از علوم انساني را در برميگيرد كه در آن از انطباق وظايف، سيستم ها،محصولات و محيطها با تواناييهايي فيزيكي و فكري و محدوديتهاي انسانها بحث مي شود. حوزه هاي اصلي مرتبط با ارگونوميك عبارتند از: اطلاعات، استنباط و ادراك، روشهاي كنترل، طراحي مكان كار و مهارتهاي شغلي، تحليل وظيفه، بررسي زمان و تحرك و راحتي كاربر.
در مورد كاربرد ارگونوميك نيز مي توان از معماري، مصارف خانگي، كابرد كامپيوتر، باغداري، بهداشت ورزش، آموزش و هوش مصنوعي نام برد. ارگونوميك نقطه تمركز انسان را مدنظر قرار مي دهد و طبيعت ارگونوميكي و دانش هاي موجود بر پايه سازگارسازي محيط با افراد را گردهم مي آورد.
اين علم از اطلاعات مربوط به علوم آناتومي و فيزيولوژي براي اندازه گيري شاخصه هاي فيزيكي افراد و پاسخ آنها به محيط بهره مي گيرد و تمركز اصلي آن بر سلامتي و بهره وري قرار دارد. اطلاعات ارگونوميك نيز از علوم روانشناختي انساني جمع آوري شده است. زمينه هاي ادراكي و روان تني، نگهداري اطلاعات و تصميم گيري، محركهاي شخصي و پاسخها را مورد بررسي قرار مي دهد تا از شاخصه هاي رفتاري و پاسخهاي آگاه شده و دريابد كه چگونه اين موارد بر رفتار و عادات انساني تاثير مي گذارد. براي دست يابي به سطح مناسبي از زندگي و فعاليت، زمينه هاي اجتماعي و سازماني اشخاص و گروه ها نيز بعنوان ابعاد اجتماعي ارگونوميك در نظر گرفته مي شود. در اين بند نيز محركها و رفتارهاي مرتبط با نيازهاي اشخاص و كار در گروه مدنظر اين علم قرار مي گيرد. همچنين براي اينكه بتوان معيارهايي بدست آورد و سطوح مناسب و مشخصه لازم محيطي را براي فعاليت هاي انسان تعيين كرد محيط فيزيكي را مورد مطالعه قرار مي دهد.
طي 20 سال گذشته صدمات ارگونوميكي بعنوان شاخص بزرگي در سلامت محل كار شناخته شده است. يك دوم تمامي صدمات و بيماريهاي شغلي ناشي از فعاليت سنگين و يا حركت متمادي است. مطالعات نشان مي دهد كه با در نظر گرفتن مسائل ارگونوميك مي توان از صدمات ناشي از فعاليت و هزينه هاي بسيار زياد مرتبط بر آن كاست.
روشهاي نظام بندي در جهت تشخيص و رفع ضايعات ارگونوميكي وجود دارد كه شركتها چه بزرگ و چه كوچك در زمان بروز مشكل به ويژه در محل كار از آن بهره گرفته و بدان عمل مي كنند. عبارت «اختلالات عضلاني اسكلتي(MSD)» به شرايطي اطلاق مي شود كه اعصاب، تاندونها، عضلات و ساختارهاي نگهدارنده بدن تحت تاثير قرار گيرد و اين اختلالات ناشي از فعاليت زماني اتفاق مي افتد كه عدم تطابق بين ضروريات فيزيكي محيط و توانائيهاي فيزيكي بدن انسان وجود داشته باشد. حركتهاي تكراري و كشش و رانش، بيش از 100 نوع ناراحتي در بدن ايجاد مي كند و ناراحتي هايي چون پشت درد، كشش تاندونهاي مچ و سندم تونل كارپال تنها تعداد معدودي از صدمات رايج فعاليت در عصر مدرن است كه مي توان با ملاحظات مناسب ارگونوميك از آن جلوگيري كرد.
در اداراتي كه از موارد و مسائل ارگونوميك تبعيت مي كنند، دستورالعملهاي ارگونوميكي مخصوص محل كار براي طراحي محيط كاري ارگونوميكي بكار گرفته مي شوند. صندليهاي ارگونوميك كه كاملا قابل تنظيم باشد براي هر كارمند تهيه مي شوند و جاپائيهاي ارگونوميك مناسب در صورت لزوم وجود خواهند داشت. از طرف ديگر نورپردازي بگونه اي است كه لامپهاي موجود باعث خيرگي مستقيم و يا غيرمستقيم چشم كارمندان نم ي گردد. صفحه نمايشها و نگهدارنده هاي اسناد بگونه اي طراحي مي شوند كه كاركنان خط مستقيمي براي ميدان ديد خود داشته باشند. موس هاي ارگونوميكي، كي بوردهاي ارگونوميكي، لوازم اداري ارگونوميكي و كاملا قابل تنظيم، كارمندان را در خط وضعيت طبيعي قرار داده و در نتيجه صدمات كاري (عضلاني اسكلتي) ناشي از عدم لحاظ موارد ارگونوميك را از بين مي برند.
مهندسي ارگونوميك، شغلي است كه با بررسي تغييرات فيزيكي، اختلالات عضلاني اسكلتي را كاهش مي دهد.

ارگونوميك شاخه اي از علم است كه با درك اصولي از تعامل بين انسان و عناصر ديگر سيستم، روشهاي عملي مناسب را در فرضيه هاي متفاوت بررسي مي كند و به عنوان مهندسي عوامل انساني براي سلامتي و بهبود شريط انسان راه حل ارائه ميدهد.

قالب كاري متمركز بر كابر

ارگونوميك روشي خاص براي تفكر درباره افراد در كار يا زندگي است كه افراد (كاربران) را در مركز توجه قرار مي دهد. همچنين روابط بين كاربر، فعاليت كاربر و محيط اطراف وي را مورد بررسي قرار مي دهد. محيط اطراف نيز شامل ابزار مورد استفاده، ويژگيهاي فيزيكي محيط و مفاهيم اجتماعي است. اگر تمامي اين روابط را درك  كنيم آنگاه مي توانيم راهي را براي بهبود سازگاري بين افراد و عناصر مختلف بيابيم. نمودار زير به شما كمك مي كند تا به اين تعاملات به صورت نظام مند نگاه كنيد:
در نمودار مقابل، پنج عنصر توسط حلقه هايي از يكديگر جدا شده اند، هر حلقه يك حوزه از تعامل با كاربران را نمايش مي دهد. هر حلقه مي تواند يك واسط كاربر نيز محسوب شود. در ادامه اين مقاله هر يك از اين پنج عنصر يعني:
1- كاربر
2- واسط كاربر- ابزار
3- واسط كاربر- فضاي كاربر
4- واسط كاربر- محيط
5- واسط كاربر- سازمان
و منافع ناشي از لحاظ كردن ارگونوميك مورد بررسي قرار مي گيرد.

كاربر

براي اينكه طراحي محيط و ابزار و ساير عوامل با مركزيت كاربر صورت بپزيرد ابتدا مي بايد ويژگيهاي فردي و احتياجات ساير افراد جهت لحاظ كردن موارد ارگونوميكي مشخص گردد. بعنوان مثال طراح يك ماشين نه تنها بايد راننده را در نظر بگيرد بلكه بايد مسافران ماشين و افرادي كه ماشين را سرويس و تعمير خواهند كرد را نيز مدنظر قرار دهد. همچنين بايد توجه داشت كه افراد هر گروه مي توانند كاملا متفاوت باشند. اين تفاوت ها را مي توان از لحاظ  ويژگيهاي فيزيكي (سايز بدن، قد) ويژگيهاي فيزيولوژيكي (زمان عكس العمل، حافظه، مهارت) و غيره مورد بررسي قرار داد. بدين ترتيب وقتي ابزار و محل كار طراحي يا اصلاح مي گردد، تفاوت هاي فردي بايد مورد توجه قرار گيرد.

واسط كاربر- ابزار

اين بخش شامل كليه روابط بين كاربر و ابزاري مي گردد كه براي انجام يك كار استفاده مي شود. چه اين كار پرواز يك هواپيما باشد يا عمل ساده مسواك زدن. براي اينكه يك كار بصورتي مفيد انجام شود، سه مرحله چرخه اين بخش را كامل ميكند. اول كاربران بايد اطلاعات را از سيستم بگونه اي دريافت كنند كه بتوانند آنرا فهميده و ادارك كنند. (مرحله دريافت اطلاعات) پس از فهم اطلاعات به يك تصميم گيري مناسب دست يابند (مرحله تصميم) و براي تكميل چرخه، كابر بايد قادر به انجام فعاليت يا عمل مناسب باشد (مرحله عملي). اين فرآيند معمولا درتمامي انواع فعاليتها رخ مي دهد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۷:۵۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

اهميت گوش دادن در روابط بين فردي

مقدمه:
در روابط بين فردي گوش دادن اهميت زيادي دارد. زيرا از طريق اين مهارت مي توانيم ضمن احترام گذاشتن به فرد مقابل،وي را به ادامه ي تعامل تشويق نموده و در نتيجه اطِلاعات بيشتري كسب نماييم. مثلاً يك مدير موفق،براي تضمين اطّلاعات صعودي (از زيردست به بالا دست ) از مهارت گوش دادن استفاده مي نمايد؛ چرا كه توانايي خوب گوش دادن مدير مي تواند،براي آنكه زيردستان به گزارش پيام ها ادامه دهند،جو اعتماد به وجود آورد. در عين حال براي ايجاد و حفظ روابط خوب و مطلوب و جلوگيري از اختلاف نظرها،كشمكش ها و سود تفاهم بايد دقيق شنيدن را آموخت و بكاربست.
گوش دادن فعال:
گوش دادن در تعاملات اجتماعي به دو معنا به كار مي رود.گوش دادن فعال اولين معنا مي باشد.اين فن اصولاً بر منعكس نمودن احساسات طرف مقابل تكيه دارد.براي اجراي اين كار بايد حداكثر استفاده را از حواس خود(شنوايي،بينايي)به عمل آوريم.روي آنچه شخص مقابل احساس مي كند و بر زبان مي آورد متمركز شويم و با هدف درك كردن به او گوش دهيم.بايد توجه نمود گوش دادن فعال ما زماني نمايان مي شود كه رفتارهايي انجام دهيم كه حاكي از توجه ما به طرف مقابل است.دومين معنا گوش دادن منفعل است.اين نحوه ي گوش دادن بر جنبه هاي پنهان رفتار شنونده اطلاق مي شود.مثلا ممكن است بطور پنهاني و بدون فرستادن پيام هاي كلامي و غير كلامي، به صحبت هاي شخص مقابل گوش فرادهيم.    بنابراين در گوش دادن منفعل بدون آنكه رفتار خاصي انجام دهيم كه نشانه ي توجه ما به ديگران است،اطلاعات آنان را جذب مي كنيم.
درروابط بين فردي ما با مهارت گوش دادن فعال كه شامل پيام هاي كلامي و غير كلامي است سرو كار داريم .لذا براي كسب اين مهارت بايد رفتارهاي كلامي و غير كلامي آن را بشناسيم.پيام كلامي مانند بيان استنباط خود نسبت به نقطه نظرهاي اصلي و احساسات گوينده با لحني دوستانه، و پيام هاي غيركلامي مانند تصديق سخنان طرف سخنان طرف مقابل با استفاده از حالات چهره مي باشند.بنابراين با توجه به مطالب فوق گوش دادن را اينطور تعريف مي نماييم: گوش دادن عبارت است از"فرآيند شنيدن و انتخاب،جذب و سازماندهي،و به خاطر سپردن و دادن پاسخهاي مشخص به محرك هاي شنيداري و غيركلامي" .در اين تعريف تاكيد بر دريافت و فهم درست از علايم كلامي و غيركلامي است.
الف)علايم كلامي:
يكي از نشانه هاي اصلي خوب گوش دادن در تعاملات اجتماعي استفاده از علايم كلامي است.اين علايم به صورت تصديق،تحسين،انعكاس احساسات،تعبير و تفسير كردن و .... در گفتار ما ظاهر مي شود.
بهره مندي از گفتار در تعاملات اجتماعي بايد متعادل و متناسب با وضعيت و احوال شخص مقابل باشد ؛زيرا افراط و تفريط در گفتار يا پرسش سئوالات نابجا،باعث بي انگيزه شدن طرف مقابل به ادامه تعامل ،از بين رفتن جواعتماد ودر نتيجه عدم كسب اطلاعات دريافتي كافي مي شود.
1)تصديق:اين نوع از علايم كلامي شامل كلمات و عباراتي است كه نشانه ي تاييد يا موافقت با اعمال و گفتار طرف مقابل است. از تصديق براي تقويت قسمت هاي مهم گفتار طرف تعامل و جهت دادن به آن استفاده مي نماييم.نمونه هاي آن عبارتند از "بله" ، "درسته"، "همينطور است كه شما مي گوييد" و صداي غير لغوي مانند "اهوم".
2)تحسين:تحسين هم مانند تصديق نوعي تقويت مثبت است.ولي فراتر از يك تاييد ساده يا توافق با گفتار و اعمال طرف مقابل است.از انواع تحسين كلامي مي توان به عباراتي مانند "آفرين!"،"چه جالب!"،"ادامه بده"،"عاليه" اشاره نمود كه متناسب با وضعيت به كار مي روند.
3)انعكاس احساسات:انعكاس احساسات نوعي همدردي(شاخه اي از مهارت زندگي است)به حساب مي آيد و كاربرد آن زماني است كه شخص مقابل نياز به يك همدرد براي كسب آرامش دارد.مثلا وقتي كسي ناراحت،عصباني وآشفته حال است،بايد از اين فن استفاده نمود.براي بازگرداندن احساسات بايد به دقت به صحبت هاي طرف مقابل گوش فرادهيم تا از نيازها و مسائل اصلي او با خبر شويم وگفتار خود را براساس آن نيازها تنظيم نماييم.
4)تعبير و تفسير كردن: با استفاده از گنجينه لغات شخصي خود،مطالبي را كه شنيده ايم براي گوينده تفسير مي كنيم.با اين كار مطمئن مي شويم كه مطمئن مي شويم كه سخنان وي را درست فهميده ايم و همچنين نشان مي دهيم كه در طول تعامل با دقت به سخنانش گوش داده ايم.
ب)علايم غير كلامي:
پاسخ هاي غير كلامي نيز نقش مهمي در گوش دادن بازي مي كنند.برخي از اين رفتارها نشانه ي توجه به گوينده و برخي هم نشانه ي بي توجهي به اوست كه بايد به آنها اهميت داد.از علايم غير كلامي رايج مي توان به "تكان دادن سر"،"حالات چهره"،"وضعيت بدني"،"تماس چشمي مستقيم" اشاره نمود كه در ذيل به تفسير اجمالي اين موارد مي پردازيم.
1)تكان دادن سر:سر تكان دادن در مذاكره،علامت توجه به گفته هاي طرف مقابل است.اين مساله باعث تشويق گوينده به ادامه ي تعامل ودر نتيجه كسب اطلاعات بيشتر توسط ما مي شود.
2)حالات چهره: حالت چهره بيانگر هيجانات دروني ما مي باشد كه نسبت به صحبت هاي شخص مقابل ابراز مي كنيم.مانند "بالا انداختن ابروها" كه نشانه ي تعجب شنونده است.
3)وضعيت بدن:وضعيت بدن مي تواند ،معرف نگرش هاي مثبت و منفي و سطح هيجانات و تمايات باشد.لذا بايد به نحوه ي نشستن يا ايستادن بسيار توجه نمود؛زيرا طرف تعامل از وضعيت بدني ما تصميم به ادامه يا قطع مذاكره مي گيرد.
4)تماس چشمي مستقيم:نشانه ي گوش دادن به گفته هاي طرف مقابل است.حال اگر شنونده باشيم بيش از وقتي كه صحبت مي كنيم از نگاه استفاده مي نماييم و نسبت به گوينده نگا ه هاي طولاني تري داريم.
نتيجه گيري:
اگرچه ما مي توانيم ، بدون استفاده از هر گونه علايم كلامي و غير كلامي،به صحبت هاي ديگران گوش فرادهيم؛اما بهتر آن است كه اين موضوع را به طرف مقابل نشان دهيم.لذا هم پاسخ هاي كلامي و هم غيركلامي در گوش دادن فعال نقش موثري دارند.در حقيقت علايم كلامي وغير كلامي گوش دادن فعال طوري در هم آميخته اند كه اگر يكي از اين دو كانال ارتباطي گوياي عدم توجه ما باشند،طرف مقابل آن را حمل بر گوش ندادن ما مي كند .

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۷:۵۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

طرح تحقيق يك پژوهش ميداني

هدف كلي: تعيين تاثير كاربردي كامپيوتر واينترنت در بين دانشجويان دانشگاه

 

 

 

 

 

در اين مجال طرح تحقيق يك پژوهش ميداني كه در يكي از دانشگاه هاي

غير انتفاعي مشهد انجام شده است ارائه مي گردد.

(به لحاظ رعايت مسائل اخلاقي تحقيق نام دانشگاه بيان نمي شود.)

 

 

 

 

 

موضوع تحقيق :

 

بررسي تأثير سيستمهاي رايانه اي بر سطح علمي دانشجويان دانشگاه

 

هدف كلي:

 

تعيين تاثير كاربردي كامپيوتر واينترنت در بين دانشجويان دانشگاه

 

اهداف جزئي:

 

۱- محيط تحصيلي، در استفاده از كامپيوتر واينترنت در بين دانشجويان مورد بررسي قرار مي گيرد.

۲- كمبود منابع درسي، در استفاده از كامپيوتر و اينترنت در بين دانشجويان مورد بررسي قرار مي گيرد.

 

مسئله علمي:

 

آيا سيستمهاي رايانه اي بر پيشرفت علمي وتحصيلي دانشجويان موثر است؟

 

فرضيه ها:

 

فرضيه اصلي:

 

استفاده از كامپيوتر واينترنت در پيشرفت تحصيلي دانشجويان موثر است.

 

فرضيه هاي فرعي:

 

۱- فرضيه هاي مستقيم:

 

استفاده از نرم افزارها وبرنامه هاي كامپيوتري در پيشرفت تحصيلي دانشجويان موثر است.

موضوعات وبحثهاي جديد در اينترنت باعث افزايش سطح علمي دانشجويان وپيشرفت در رشته تحصيلي شان مي شود.

اينترنت و لوح هاي فشرده در پيشرفت علمي وتحصيلي دانشجويان موثر است.

 

۲- فرضيه هاي معكوس:

 

افزايش سيستمهاي رايانه اي در دانشگاه باعث كاهش هزينه وزمان براي انجام تحقيقات وموضوعات مورد نظر دانشجويان مي شود.

افزايش سرعت اينترنت باعث كاهش زمان دسترسي به اطلاعات مورد نظردانشجويان مي شود و باعث جذب شدن آنان مي گردد.

 

۳- فرضيه هاي صفر(خنثي):

 

مدل وشكل اجزاي كامپيوتر تاثيري در پيشرفت تحصيلي دانشجويان ندارد.

در قسمت اجرايي تحقيق ابتدا جامعه آماري كه دانشگاه (x) مي باشد وحجم نمونه كه 20/1 در نظر گرفته شده وبه تعداد دانشجويان هر رشته در دانشگاه تقسيم مي گردد.

 

۴- جامعه آماري:

 

  كل جامعه آماري:

۱۴۰۰ نفر

 

رشته حسابداري:

۴۲۳نفر       ۲۱=۲۰/۱ × ۴۲۳

 

رشته كامپيوتر:

 ۳۰۶ نفر       ۱۵=۲۰/۱ × ۳۰۶

 

رشته مديريت بازرگاني:

۱۹۴ نفر       ۱۰=۲۰/۱ ۱۹۴×

 

رشته مترجمي زبان:

1۱۷۷ نفر       ۹=۲۰/۱ ۱۷۷×

 

رشته كتابداري:          

۱۰۰ نفر       ۵=۲۰/۱ ۱۰۰×

 

رشته مديريت صنعتي:

۸۰نفر         ۴=۲۰/۱ ×۸۰

 

رشته برق الكترونيك:

۶۰ نفر         ۳=۲۰/۱ ×۶۰

 

رشته تربيت بدني:

۶۰نفر        ۳=۱/۲۰ ×۶۰

                                      

 N=۷۰

 

براي بهره گيري از دانشجويان در مورد استفاده از كامپيوتر پرسشنامه اي در نظر گرفته شده است كه ميزان استفاده دانشجويان را درمورد كامپيوتر و خدمات اينترنتي بيان مي كند. 

 

۵- تجزيه و تحليل كلي:

 

با توجه به پرسشنامه ارائه شده در بين دانشجويان:

۱- ميزان كارايي افراد در استفاده از كامپيوتر به صورت كلي در حد متوسط مي گردد.

۲- اطلاعات دانشجويان در مورد كامپيوتر واينترنت در حد متوسط است كه بايد درصدد افزايش اين اطلاعات در بين دانشجويان باشيم.

۳- تاثير نرم افزارهاي آموزشي در جبران افت تحصيلي دانشجويان در رشته هاي مختلف دانشگاه در حد كم بيان مي شود.

۵- تاثيري كه اينترنت بر پيشرفت تحصيلي دانشجويان دارد زياد     مي باشد زيرا اينترنت يك شبكه جهاني ارتباطات است و در بروز رساني اطلاعات در بين دانشجويان در رشته تحصيلي شان موثر است.

۵- با توجه به پيشرفت فناوري واطلاعات استفاده از كامپيوتر امر مهمي تلقي شده ويكي از ابزارهاي مناسب براي تدريس اساتيد مي باشد.

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۷:۵۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

تقسيم بند ي روش تحقيق

الف-بر اساس پاردايم

1- رويكرد خرد گرايانه:
پارادايم خردگرايانه با ديدگاه اصالت تحصلي سرو كار دارد. مفروضه اين پاراداين اين است كه واقعيت چيزي است كه فرد مي تواند به وسيله حواس خود آن را تجزيه كند.اين پارادايم بر پايه اين اصل استوار است كه متغير هاي تشكيل دهنده يك فرايند پيچيده را مي توان به طور جداگانه از يكديگر بررسي كرد. از جمله ويژگي هاي پارادايم خردگرايانه تلخيصي بودن،تكرار پذير بودن و ابطال پذيري است.

2‌- رويكرد طبيعت گرايانه: پارادايم اين رويكرد اين مفروضه استوار است كه واقعيت چيزي نيست كه همه افراد به طور يكسان آن را مشاهده كنند و تجربه مشابهب از آن به دست آورند . علاوه بر آن تقسيم يك پديده به اجزا و مطالعه هر يك از اجزا الزاما ما را به شناخت كامل از آن پديده نمي رساند و از طرفي هم واقعيت مورد مشاهده و مشاهدگر بر يكديگر تاثير مي گذارند و همچنين ارزش‌هاي پژوهشگر به نحوي فرايند پژوهش را تحت تاثير قرار مي دهد. بنابر اين در پارادايم طبيعت گرايانه مفروضه اصلي مورد تاكيد آن است كه واقعيت مورد مشاهده به تفسير افراد و ذهنيت آنان بستگي دارد.
 

ب-بر اساس بعد زماني:

1- گذشته نگر:
به طور كلي چنانچه دادهاي گردآوري شده در رابطه با رويدادهايي باشد كه در گذشته رخ داده است طرح تحقيق را مي توان گذشته نگر تلقي كرد.

2- آينده‌نگر: در صورتي كه داده اي مورد نياز پژوهشگر درباره رويدادهايي باشد كه پژوهشگر بايد رخداد آن ها را طي دستكاري‌هايي نسبت به يك متغير به وجود آورد و يا به طور كلي متغير مورد مطالعه چنان باشد كه مشاهده آن در آينده ميسر باشد در اين صورت طرح پژوهشي آينده‌نگرتلقي مي شود.
 

پ-بر اساس گرايش تحقيق:

1) نتيجه گرا :
تحقيقاتي كه هدف پژوهشگر صرفا يافتن پاسخ به مساله اي است كه هيچ گونه كاربردي بلافاصله بر آن مترتب نمي باشد.

2) تصميم گرا : در اين نوع تحقيق هدف پژوهشگر يافتن پاسخ مسئله‌اي است كه نتيجه آن بلافاصله مي تواند در تصميم گيري مورد استفاده قرار گيرد.


ت-بر اساس هدف تحقيق:

1-تحقيق بنيادي:
هدف اساسي اين نوع تحقيقات آزمون نظريه ها ، تبيين روابط بين پديده ها و افزودن به مجموعه دانش موجود در يك زكينه خاص است . تحقيقات بنيادي ،نظريه ها را بررسي كرده ،آنها را تاييد ،تعديل يا رد مي كند . با تبيين روابط ميان پديده ها ،تحقيق بينيادي به كشف قوانين و اصول علمي مي پردازد . با اين اهداف ، تحقيقات بنيادي درصدد توسعه مجموع دانسته هاي موجود درباره اصول و قوانين علمي است. اين نوع تحقيقات نتيجه گرا بوده و در رابطه با نيازهاي تصميم گيري انجام نمي شودبراي مثال تحول استدلال منطقي نزد كودكان را مي توان از نوع تحقيقات بنيادي دانست .(بازرگان-1383)
- تحقيق پايه اي نوعي از تحقيق است كه اهداف مشخص تجاري ندارد و درآن سعي مي شود كه دانش و نظريه ها بطور عام و خاص توسعه و گسترش يابد و كاربرد عملي دستاوردهاي تحقيق مورد توجه نمي باشد .
نمونه اي از تحقيقات پايه اي در مديريت را مي توان توسعه نظريه پردازي هاي كلي انسان شناسانه پيرامون ساز و كارهاي انگيزشي موثر در رفتار انسان دانست.(خاكي-1382)

2-تحقيق كاربردي: هدف تحقيقات كاربردي توسعه دانش كاربردي در يك زمينه خاص است .به عبارت ديگر تحقيقات كاربردي به سمت كاربرد عملي دانش هدايت مي شود . نتايج اين نوع تحقيقات در تعليم و تربيت مثلا در طراحي برنامه هاي درسي و كمك به اتخاذ تصميم هاي مربوط به نظام آموزشي به كار مي رود . به عنوان مثال كاربرد نظريه هاي مربوط به فرا شناخت در حل مساله را مي توان در زمره تحقيقات كاربردي قرار داد . (بازرگان-1383)
-تحقيق كاربردي : هدف از تحقيق كاربردي به دست آوردن درك يا دانش لازم براي تعيين ابزاري است كه به وسيله آن نيازي مشخص و شناخته شده بر طرف گردد در اين نوع تحقيقات هدف كشف دانش تازه اي است كه كاربرد مشخصي را درباره فراورده يا فرايندي در واقعيت را دنبال مي كند.به عبارت دقيق تر تحقيق كاربردي تلاشي براي پاسخ دادن به يك معضل و مشكل عملي است كه در دنياي واقعي وجود دارد . نمونه اي از تحقيقات كاربردي در مديريت را مي توان بررسي دلايل فراگير نبودن روحيه كار گروهي بين كارگران صنعت خوردرو و ارائه راهكار هايي براي فراگير نمودن آن در بين كارگران دانست .(خاكي-1382)


3-تحقيق و توسعه: فرايندي است كه به منظور تدوين و تشخيص مناسب بودن يك فرايند ، روش ها و برنامه هاي، شناسايي نياز يا استعداد، پيدايش انديشه ها ،آفرينش طراحي ،توليد ، معرفي و انتشار يك محصول و فرايند يا نظام فناوري تازه، انجام مي شود (بازرگان-1383)(خاكي-1382). هدف اصلي فعاليت هاي R&Dنظريه پردازي يا آزمون نظريه نيست بلكه توسعه محصولات يا فرايندهاي جديد، تدوين يا تهيه برنامه ها ، طرح ها وامثال آن است(بازرگان-1383)(خاكي-1382).به طوري كه ابتدا موقعيت نامعين خاصي مشخص شده و بر اساس يافته هاي پژوهشي ، طرح يا برنامه ويژه آن تدوين و توليد مي شود.(بازرگان-1383)
فعاليت هايR&D در جهت توسعه محصول خاص معمولا برحسب اهداف ، كاركنان وزمان تكميل بسيار وسيع اند.اين فرايند تامين نيازهاي خاص طبق مشخصات ، جزئياتي را در بر مي گيرد. محصولات پس از تكميل در شرايط واقعي امتحان شده و اصلاحات لازم تا رسيدن به سطح خاصي از اثربخشي در آنها اعمال مي گردد . اجراي چرخه تحقيق و توسعه پر هزينه است ، اين چرخه به طرح محصولات مطابق با برنامه كلي كسب و كار شركت مي انجامد. با وجود پر هزينه بودن اجراي چرخه تحقيق و توسعه اين چرخه، رشد و توسعه آتي را فراهم مي سازد.(خاكي-1382)


ث-براساس نحوه گردآوري داده ها(تحقيق توصيفي):
تحقيق توصيفي شامل مجموعه روش هايي است كه هدف آن ها توصيف كردن شرايط يا پديده هاي مورد بررسي است. اجراي تحقيق توصيفي مي تواند صرفا براي شناخت شرايط موجود يا ياري دادن به فرايند تصميم گيري باشد .(بازرگان-1383)
همچنين مطالعه توصيفي براي تعيين ويژگي هاي متغيرهاي يك موقعيت صورت مي گيرد. به طور مثال ،توصيف يك كلاس درس بر حسب پايه هاي تحصيلي ،جنسيت ،گروه سني ،شمار نيمسال هاي باقيمانده تا اتمام تحصيل و شمار دروس بازرگاني گذرانده شده ماهيت توصيفي دارد.در سازمانها در موارد بسياري مطالعات توصيفي براي كسب آگاهي درباره ويژگي هاي مثلا گروهي از كاركنان در زمينه سن،سطح تحصيلات ،درجات شغلي و طول خدمت آنان به طور مكرر صورت مي گيرد . مطالعات توصيفي همچنين ويژگي هاي سازمانهايي كه رويه هاي مشابهي دارند به كار مي رود . به طور مثال ،ممكن است پژوهشگري بخواهد ويژگي هاي سازمان هايي را كه نظامهاي قابل انعطاف توليد را به كار مي گيرند يا شيوه هاي مالي خاصي دارند توصيف كند.(اوماسكاران-1380)
بيشتر تحقيقات علوم رفتاري را مي توان در زمره تحقيق توصيفي به شمار آورد.(بازرگان-1383)
تقسيم بندي تحقيقات توصيفي :
1. تحقيق پيمايشي
2. تحقيق هبستگي
3. اقدام پژوهي
4. بررسي موردي
5. تحقيق پس رويدادي

تحقيق پيمايشي: براي بررسي توزيع ويژگي هاي يك جامعه آماري روش تحقيق پيمايش به كار مي رود. اين نوع تحقيق مي تواندبراي پاسخ به سوال هاي پژوهشي از نوع زير مورد استفاده قرار گيرد:
1. ماهيت شرايط موجود چگونه است؟
2. چه رابطه اي ميان رويدادها وجود دارد؟
3. وضعيت موجود چگونه است؟
تحقيق پيمايشي را برحسب جامعه مورد مطالعه مي توان به تحقيق پيمايشي در مقياس كوچك يا در مقياس بزرگ ناميد.
برخي از نويسندگان از جمله بورگ و گال تحقيقات تحولي را زير مجموعه اي از تحقيقات پيمايشي دانسته اند در حالي كه برخي ديگر تحقيقات تحولي را زير مجموعه اي از تحقيقات توصيفي محسوب مي كنند.تحقيقات تحولي به بررسي روندها و تحول پديده هاي مورد بررسي در طول زمان مي پردازد. بورگ و گال تحقيق پيمايشي را به سه دسته به شرح زير تقسيم مي كنند:
1. روش مقطعي
2. روش طولي
3. روش دلفي
الف‌- روش مقطعي: اين روش به منظور گردآوري داده ها درباره يك يا چند صفت در يك مقطع از زمان (يك روز،يك هفته ،يك ماه)از طريق نمونه گيري از جامعه انجام مي شود.اين گونه پژوهش به توصيف جامعه بر اساس يك يا چند متغير مي پردازد.
در پژوهش هاي روان شناختي ،مطالعات مقطعي به منظور شناخت ماهيت و ميزان تغيرات كه نمايانگر سطوح سني مختلف است انجام مي شود. براي مثال بررسي تحول مهارت هاي زبان فارسي در گروه هاي سني مربوط به پايه هاي اول تا پنجم را مي توان در يك تحقيق مقطعي به عمل آورد.(بازرگان-1383) اين نوع مطالعات را تك ضربه اي ،مقطعي يا عرضي مي نامند.(اوماسكاران-1380)

ب‌- روش طولي: در بررسي هاي پيمايشي طولي ،داده ها در طول زمان و يا به عبارت ديگر در زمان هاي مختلف گردآوري مي شود تا تغييرات بر حسب زمان بررسي شده وبه رابطه اين متغيرها از نظر تغييرات در طول زمان پي برده شود. سه نوع بررسي طولي را مي توان مورد بررسي قرار داد:
i. بررسي روند فرايندها
ii. بررسي يك گروه ويژه
iii. بررسي يك گروه منتخب
در پژوهش هاي روان شناختي ،مطالعات طولي به منظور بررسي چگونگي پديداي يك رفتار ويا سير تحولي آن در طول زمان نزد گروه هايي طي زمان انجام مي شود.(بازرگان-1383)
تحقيقات طولي وقت و تلاش بيشتري را نسبت به انواع مقطعي طلب مي كند.با اين همه ،مطالعات طولي سازمان يافته مي تواند به كشف رابطه علت و معلولي كمك كند.به طور مثال ،شخصي كه مي خواهد ميزان فروش يك محصول را قبل وبعد از درج آگهي تبليغاتي يا تغيير سبك مديريت بررسي كند وبه شرط آنكه ساير دگرگوني هاي محيطي بر نتايج تاثير نگذاشته باشد ،مي تواند چنانچه افزايش فروش مشاهده كند آن را به آگهي نسبت دهد . چنانچه افزايش فروش وجود نداشته باشد،يا آگهي بي تاثير بوده است يا به زمان بيشتري نياز دارد تا تاثير خود را بگذارد.
طرح هاي تجربي همواره ماهيت طولي دارند زيرا گردآوري داده ها قبل و بعد از دستكاري متغيرها صورت مي گيرد.مطالعات ميداني نيز مي توانند طولي باشند . مثلا مقايسه بين داده هاي مربوط به بازتاب مديران نسبت به زنان شاغل در ده سال پيش و اكنون ،مطالعه طولي خواهد بود. با اين همه، اكثر مطالعات ميداني به دليل تلاش ،زمان و هزينه مصرفي براي گردآوري داده ها در مقاطع مختلف ،سرشت مقطعي دارند.البته اگر مديري بخواهد عوامل خاصي را طي يك دوره بشناسد (مانند ميزان فروش)تا به تواند بهبود را ارزيابي كند يا احتمال روابط علي را كشف كند، پژوهش طولي ضروري خواهد بود .مطالعات طولي اگر چه اغلب پرهزينه اند، ولي بينش سودمندي را پديد مي آورند.(اوماسكاران-1380)

ج. روش دلفي: زمان يكه بخواهيم درباره اتفاق نظر يك جمع صاحب نظر درباره ي موضوع خاص به بررسي بپردازيم از روش دلفي استفاده مي شود.(بازرگان-1383) روش دلفي در آينده‌پژوهي استفاده مي‌شود. دلفي يك روش آماري سفت و سخت براي پيش بيني آينده نيست. فقدان نمونه گيري، نامشخص بودن وقايع آينده و عدم فرايندهاي واضح تعريف شده براي انجام دادن مطالعات دلفي، تنها چند مورد از مواردي هستند كه دلفي را از روشهاي علمي كنترل شده متمايز مي‌كند.
براي مثال در برررسي نظر هيئت علمي دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي كشور درباره مسائل و مشكلات رشته هاي روان شناسي و علوم تربيتي در دانشگاه ها مي توان از اين روش استفاده كرد.براي اين منظور اولين قدم آن است كه مجموعه اي از سوال ها يا گويه هايي درباره مسائل تهيه كرد و آن را براي تمام اعضاي هيئت علمي ارسال داشت و از آنان خواست كه درجه اهميت آن ها را مشخص كنند.پس از گرد آوري دادها در دور اول،رتبه بندي هاي به دست آمده درباره مسائل مشخص شده و در دور بعد پرسشنامه اي تنظيم مي شود كه حاوي رتبه بندي حاصل از نظرخواهي در دور اول است. از اين پاسخ دهندگان در دور دوم خواسته مي شود در صورتي كه نظرشان ، با رتبه بندي به دست آمده مطابقت ندارد نسبت به توجيه تفاوت نظر خود با نتايج دور اول يا تعديل آن اقدام كنند.بدين طريق مي توان به يك توافق از نقطه نظر تشخيص مسائل يادشده دست يافت.معمولا يك مقياس پنج درجه اي براي رتبه بندي به كار مي رود و از پاسخ دهندگان خواسته مي شود كه در صورت لزوم به فهرست عرضه شده مواردي نيز اضافه كنند.(بازرگان-1383)
اعتبار روش دلفي نه به تعداد شركت كنندگان در تحقيق كه به اعتبار علمي متخصصان شركت كننده در پژوهش بستگي دارد. شركت كنندگان در تحقيق دلفي از ۵ تا ۲۰ نفر را شامل مي شوند.
روش دلفي براي مسائلي با ارزش است كه نيازي به تكنيكهاي تحليلي دقيق ندارند: مثلا زماني كه داده ها ناكافي يا فاقد قطعيتند يا وقتي نمونه‌هاي واقعي موجود نيست و يا وقتي كه جمع كردن افراد و بحث كردن در مورد مساله‌اي مشكل است. از آنجا كه تكنيك دلفي بر ناشناس بودن، بازخوردهاي كنترل شده و پاسخ گروهي آماري تكيه دارد و بنابراين از نفوذ افراد برجسته در گروهاي بحث يا فشار گروه براي همنوايي اجتناب مي‌كند.

ج-براساس عمده گي كاربرد:

1-تحقيقات پيمايشي: توصيفي است از نگرش و رفتار جمعيتي بر اساس انتخاب نمونه اي تصادفي و معرف از افراد آن جمعيت و پاسخ آنها به يك رشته سوال.و محققان اجتماعي مي كوشند با استفاده از اين تحقيقات پيمايشي به تبيين پديده ها پرداخته و صرفا به توصيف آن بسنده نكنند.كه در چنين مواردي فرضيه هايي براي تبيين ساخته شده تابا مرتبط گرداندن پاسخ سوالات مختلف به يكديگر به آزمون كشيده شوند.

۲-تحقيقات آزمايشي: كوششي است براي تبيين نحوه كنش بخش خاصي از واحد اجتماعي كه تحت تاثير تمهيدات آزمايش قرار مي گيرد.اين روش شامل ايجاد وضعيتي است كنترل شده كه در آن افراد مورد بررسي تحت عنوان گروه آزمايش در معرض محرك آزمايش قرار مي گيرند.واكنش اين افرادبا دسته اي از افراد ديگر كه گروه كنترل خوانده مي شوند ،مقايسه مي شود.دراين آزمايشها با انتصاب تصادفي افراد گروه آزمايش و گروه كنترل تاثير احتمالي تفاوت افراد بين دو گروه خنثي مي شود.
در چنين مطالعاتي محقق با ايجاد وضعيت(محرك) كاملا سنجيده اي كه باعث واكنش مي گردد در پي شناخت بخش كوچكي از رفتار و واكنش بر مي آيد قضيه(اگر....آنگاه...)كه نشان مي دهد چگونه محركي باعث واكنشي مي شود يك فرضيه است.به عبارت ديگر محور آزمايش محدود بودن آن به آزمون فرضياتي خاص است.دراينجا محقق در مقام آزمايشگر مسئوليت مهمي بر دوش دارد. ؛وي آزمايش به راه مي اندازد.و مي كوشدآن را تحت كنترل نگه دارد.تا آنچه مورد آزمون است واقعا همان موضوع مورد تحقيق باشد.

3-تحقيقات ميداني: تلاشي است براي درك و شناخت نحوه عمل يك واحداجتماعي تام، نظير يك گروه يا سازمان يا اجتماع يا مناسبات دروني آن.محققاني كه از اين روش استفاده مي كنند با شركت در زندگي با شركت در زندگي اجتماعي روزمره واح داجتماعي تام و آميزش با مردم آن مي كوشند حضورشان تغييري در محيط ايجاد نكند.سپس با دقت به مشاهده امور پرداخته؛مشاهدات خود را يادداشت كرده؛سعي مي كنند تا به درك آن محيط اجتماعي نائل شوند.
تحقيقات ميداني غالبا براي كندو كاو بخش هايي ار حيات بشر صورت مي گيرد.چه بسا عرصه مورد مطالعه براي محقق كاملا بيگانه باشد.مانند هنگامي كه انسان شناسان به مطالعه فرهنگهاي ناشناخته مي پردازند.يا محيط آشنايي باشد كه محقق درآنجا در پي كسب بينش تازه اي است .مطالعات ميداني معمولا با سوالات باز آغاز مي شوند.محقق بايد بسيار تيز بين باشد .اما مزاحم و مخل نباشد.و با آغوش باز به شناخت وضعيت هاي نامالوف بشتابد اما دچار گمراهي نشود .
در تحقيقات پيمايشي نيز چه بسا فرضيات خاصي به آزمون كشيده شود.اما در اين نوع تحقيقات غالبا اهداف ديگري نيز درميان است.مانند توصيف و تشريح خصوصيات نمونه انتخاب شده و سنجش وجود و آثار عوامل مختلف؛محقق پيمايش هم داراي تمهيداتي است :
يك رشته سوالات دقيقا طراحي شده(پرسشنامه)؛ گروه خاصي از افراد به منظور بررسي آنها و طرحي براي نحوه بررسي سوالات جهت دستيابي به نتايج مورد نظر،كه در اينجا محقق بايد حين گرد آوري پاسخها و تركيب آنها و. بالاخره تحليل يافته ها ،كاملا منظم بي طرف و خشك و رسمي باشد.
پيمايش غالبا با تعيين افرادي كه نماينده و معرف گروه مورد بررسي اند و طرح سوالاتي كه بايد از آنها پرسيده شود آغاز مي شود.در ضمن بايد افزود در پيمايش همواره لازم نيست افراد محور مطالعه باشند .بلكه گروه يا سازمانها يا حتي كل جامعه را مي توان محور مطالعه قرار داد.همچنين ازپيمايش مي توان براي آزمودن تبيين هاي تصديق شده يانظريه ها و ساختن نظريه هاي جديد استفاده كرد.
پيمايش ممكن است عمدتا توصيفي باشد.مانند نظر سنجي از مردم درمورد آراء شان در انتخابات آينده يا تعيين نحوه راي دهي مردم در انتخابات گذشته.اگر از مردم بپرسند به چه كسي راي خواهند داد به سنجش نگرش مردم پرداخته اند.اگر بعد از انتخابات بپرسند به چه كسي راي داده اند رفتار ها را سنجيد ه اند.پيمايش ممكن است سنجش تغيير نگرش نسبت به موضوع معيني باشد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۷:۵۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

روش تحقيق

روش تحقيق

فرآيندي منظم، دقيق، عيني و منطقي است كه به منظور جست‌و‌جو، بررسي، آزمون سوالات ما پيرامون محيط اطرافمان صورت گرفته و نتيجه نهايي آن نيز كشف واقعيات جديدي است كه در جهت حل مشكلات موجود ارائه مي شوند. روش تحقيق در تمامي رشته‌هاي علمي اعم از علوم تجربي و علوم انساني كاربرد دارد و هر محققي براي حل مشكلات پيش روي خود يا سازمان متبوعش بايد به آن تجهيز گردد. امروزه در حوزه مديريت گرايش‌هاي متنوعي نظير مديريت دولتي، صنعتي، بازرگاني، مالي، شهري، محيط زيست، MBA، اجرائي و مديريت فناوري اطلاعات در در حال رشد و توسعه هستند. طبيعي است كه تسلط به روش تحقيق از ضرورت‌هاي مهم براي دانشجويان اين حوزه تلقي مي‌شود.

·مفهوم و متغير دو عنصر هستند كه در اغلب تحقيقات حضوري تام و تمام دارند. در تحقيق به روش علمي يكي از حساسترين اقدامات تعريف صحيح و مناسب از اين دو عنصر مي باشد. اهميت كار در اين مرحله به صورتي است كه لازم است با توجه به ويژگي هاي تحقيق به روش علمي دو گونه تعريف بدست مي دهيم. تعريف شرحي و تعريف علمي و اين دو تعريف را در مورد هر دو عنصر بايد ارائه كرد. تفاوت بين مفهوم و متغير در يك تحقيق شايد بسيار ظريف باشد. منظور از مفهوم آن عنصري از تحقيق است كه محقق قصد اندازه گيري آن را ندارد ليكن بايد براي سايرين به طور مشخص آنرا تعريف نمايد تا ديگران منظور و مقصود محقق را از آن واژه يا مفهوم درك نمايند و متغير آن عنصري است در تحقيق كه محقق دقيقا قصد اندازه گيري آنرا دارد و ضروري است ديگران درك مشخصي از آن بر اساس تعريفي كه محقق ارائه مي كند داشته باشند.

·از همين جهت است كه هم در تعريف مفاهيم و هم در تعريف متغيرها به دو گونه از تعريف روبرو هستيم. تعاريف شرحي عمدتا از لغت نامه ها ، دائره المعارف ها ، كتاب هاي مرجع و كتب درسي و... اقتباس مي شود و تنها عنصر مورد نظر را تعريف نظري يا تئوري مي نمايد. به عبارت ديگر تعريف يك مفهوم بوسيله مفاهيم ديگر كه معمولا از مطالعات و نظريه هاي موجود نشات مي گيرد و با بياني علمي ارائه مي شود.بديهي است در هنگام تعريف ذكر منبع مورد استفاده ضرورتي اجتناب ناپذير است. (مثال) اما در تعاريف عملي كه به طور مشخص بر عهده محقق قرار دارد محقق آنچه را كه از اين عنصر در اين تحقيق خاص مد نظر دارد بيان مي كند. به بيان ديگر محقق به مشخص ساختن و تعريف نمودن آن متغير و تعين كردن عمليات و معيارهاي تجربي كه براي اندازه گيري و سنجش آن لازم است مي پردازد. (مثال)

·تعريف متغير : متغير مشخصه يك عنصر پديده موجود زنده و يا هر چيزي است كه قابليت تغيير داشته و مي تواند مقادير مختلفي را بپذيرد. آنچه اهميت دارد آنكه بايد دقت شود در هر تحقيق ما متغيرهاي خاص خواهيم داشت و اينگونه نخواهد بود كه همه آنچه در يك مطالعه بعنوان متغير حضور دارند براي تحقيق نامطلوب است. از سوي ديگر نوع متغير عليرغم مشابه بودن عنوان از يك مطالعه به مطالعه ديگر ممكن است متفاوت باشد. (مثال)

·متغير را براساس عوامل مختلف به گونه هاي متفاوتي تقسيم بندي مي نمايد:

·چنانچه اهداف تحقيق مد نظر قرار گيرند 2 گونه متغير خواهيم داشت:

·متغير مستقل: آن متغيري است كه محقق تاثير آن را بر ساير متغيرها مورد سنجش قرار مي دهد. (مثال)

·متغير وابسته: آن متغيري است كه متغير مستقل بر روي آن اثر مي كنند. (مثال)

· متغير زمينه اي (جمعيت شناسي يا دموگرافيك):در مطالعات بر روي جوامع انساني برخي متغيرهاي وابسته به جمعيت حضور دارند كه سنجش آنها به نحوي مورد استفاده ما خواهد بود. اين متغيرها خصوصيات جامعه مورد مطالعه را به نحوه مطلوبي توصيف مي كنند.  (مثال)

·متغير مداخله گر: آن متغييري است كه بر روي رابطه علت معلولي بين دو يا چند متغير تاثير مي گذارد و باعث قوي يا ضعيف شدن رابطه بين متغيرها از حد واقعي آنها مي شود.(مثال)

· اما شكل ديگر بر اساس خصوصيات متغير تقسيم بندي صورت بگيرد:

·متغير كمي: و آن متغيري است كه با عدد نمايش داده مي شود. بديهي است اين متغير همچون تقسيم بندي معمول در اعداد به دو دسته متغير گسسته و پيوسته تقسيم خواهد شد كه متغير پيوسته مقادير كسري را هم مي پذيرد ولي گسسته اين امكان را ندارد. (مثال)

·متغير كيفي: اين متغيري است كه كيفيت صفات با آن معرفي مي شود. 

·متغير مركب: متغيري را كه از تركيب دو يا چند متغير به وجود مي آيد مي نامند.  (مثال)

·در همين جاست كه تعريف متغير آنهم به شكل عملي يا كاربردي ضرورت پيدا مي كند. تعريف عملي بايد بر اساس ملاكهايي صورت بگيرد كه مهمترين آنها عبارتند از:

· قابليت انجام داشته باشند

·  دقيق و مشخص باشند

· قابليت اندازه گيري داشته باشند

· جامعه مورد مطالعه

·جامعه مورد مطالعه ، جمعيتي است كه مطالعه بر روي آن انجام مي شود . لزوما“ اين جامعه انسانها نيستند بلكه مي تواند پديده ها ، اشيا و موجودات زنده باشند.

جامعه مورد مطالعه(نمونه گيري)

· مناسب ترين جامعه براي بررسي آن است كه كل جامعه تحت مطالعه قرار گيرند. به عبارتي سرشماري انجام شود. در اين حال جمعيت آماري برابر با جمعيت كل جامعه خواهد بود. اما معمولا محدوديت ها ي زماني و اعتباري (هزينه ها) ، دقت در گردآوري داده ها و كنترل آن، نيروي انساني  و تجهيزات و امكانات سبب استفاده از نمونه گيري براي سرشماري است. در نمونه گيري اصل بر اين قرار داده مي شود كه چنانچه از مناسبات آماري صحيح استفاده شود امكان تعميم نتايج و اطلاعات بدست آمده از مطالعه بر روي نمونه به جامعه اصلي وجود دارد.  متداول ترين روش هاي نمونه گيري عبارتند از:

نمونه گيري احتمالي و غير احتمالي

نمونه گيري احتمالي

در نمونه گيري احتمالي  از قوانين احتمالات براي نمونه گيري استفاده مي شود. بدين صورت كه به هريك از اعضاي جامعه شانس معين براي حضور در نمونه داده مي شود. براي انجام نمونه گيري ابتدا از فرمول تعيين حجم نمونه استفاده مي گردد و پس از تعيين حجم نمونه و چارچوب نمونه گيري ( فهرست اسامي اعضاي جامعه ) با يكي از روش هاي زير اقدام به نمونه گيري مي شود.

·                     نمونه گيري ساده تصادفي  

·                     نمونه گيري منظم  

·                     نمونه گيري طبقه اي  

·                     نمونه گيري خوشه اي  

·                     نمونه گيري چند مرحله اي

نمونه گيري غير احتمالي

در اين روش اصولا بحث تعميم نتايج به جامعه مورد مطالعه مطرح نيست. با توجه به محدوديت در جمع آوري اطلاعات و بويژه در تحقيقات شبه تجربي كه نمونه بارز آن كارآزمائي باليني مي باشد جهت افزايش دقت  و اعتبار اقدام به نمونه گيري از جمعيت در دسترس مي شود. موارد زير از جمله متداول ترين روش هاي نمونه گيري غير احتمالي هستند:

·نمونه گيري آسوده ( لقمه اي)

·نمونه گيري سهميه اي

·نمونه گيري قضاوتي



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۷:۵۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

تحقيق چيست

معناي لغوي تحقيق

همة‌ شما با معني كلمة‌ تحقيق آشناييد و بارها آن را به كار برده و يا شنيده‌ايد.

گاهي مي‌گوييم:

باورهاي ديني خود را بايد با تحقيق به دست آوريم و تقليد كردن در اصول دين جايز نيست.

وقتي ديگر مي‌گوييم:

در هنگام پاسخ‌گويي به تقاضاي ازدواج، بايد در مورد شخصيت و خانوادة متقاضي تحقيق كرد.

گاهي نيز ادعا مي‌كنيم:

ميزان پيشرفت هر كشور، وابسته به ميزان تحقيق در آن كشور است.

در همة اين جملات، كلمة تحقيق را به كار برده‌ايم. اين كلمه، مانند كلمة‌ «حق» از ريشة «ح ق ق» است. اين ريشه به معني ثابت، استوار و مطابق با واقع است. بنا بر اين، «تحقيق» در لغت، به معني كشف حقيقت و رسيدن به كنه يك امر است.

آنچه در همة اين جملات مشترك است، روند دست‌يابي به يك حقيقت و پاسخ‌گويي به پرسشي در زمينة امري مجهول است. اما با وجود اين اشتراك، به نظر شما، آيا كلمة تحقيق در سه جملة‌ بالا دقيقا به يك معني است؟ بي‌شك پاسخ منفي است. در جملة اول، منظور از تحقيق،‌ يافتن اعتقاد صحيح، با استفاده از استدلال عقلي و منطقي است. تحقيق در جملة دوم، به معني بررسي و پرس و جو دربارة ويژگي‌ها و سوابق يك فرد است. تحقيق در جملة سوم به معني تحقيق علمي است. همان موضوعي كه در اين مباحث مي‌خواهيم دربارة‌ آن صحبت كنيم.

آيا مي‌دانيد با وجود يكسان بودن معني لغوي كلمه، علت اين اختلاف چيست؟ اين اختلاف معني از آنجا ناشي مي‌شود كه بسياري از كلمات، علاوه بر معناي لغوي، معنايي اصطلاحي نيز دارند. منظور از معناي اصطلاحي، معنايي است كه با به كار رفتن كلمه در مباحث مربوط به يك علم و يا در محيطي خاص، بر اثر قرارداد و يا كاربرد فراوان، براي يك كلمه پيدا مي‌شود و از آن پس، هر گاه آن كلمه در آن رشتة علمي و يا محيط خاص به كار رود، معناي جديد، مورد نظر خواهد بود؛ نه معناي لغوي. البته معمولا ميان معناي اصطلاحي و معناي لغوي، نوعي ارتباط وجود دارد.

يك نمونه از كاربرد كلمة تحقيق در معناي لغوي آن:

پاسخ‌گوئي به پرسش‌هاي مختلفي كه در طول روز با آنها مواجه هستيد _ چه علمي و چه غير علمي _ مي‌تواند از نظر لغوي يك تحقيق شمرده شود.

مثلا براي خريد ماهي به ماهي‌فروشي مي‌رويد و براي اطمينان از سالم بودن جنس، آزمايش‌هايي را روي آن انجام مي‌دهيد .به عنوان مثال، انگشت خود را با فشار روي پوست ماهي قرار مي‌دهيد. پس از چند ثانيه، انگشتتان را برمي‌داريد. اگر پوست ماهي به حالت اوليه بازگشت، مي‌فهميد كه ماهي تازه است؛ ولي اگر حالت فرورفتگي روي آن باقي ماند، از خريد ماهي صرف نظر مي‌كنيد.

همين آزمايش ساده را مي‌توان از نظر لغوي تحقيق ناميد. زيرا اين كار براي كشف اين حقيقت است كه آيا ماهي سالم است يا نه؟

اكنون اين پرسش مطرح است كه منظور ما از كلمة تحقيق در اين مباحث چيست؟ آيا مي‌توان  هر گونه تلاش براي پاسخ‌گويي به پرسش‌ها و مجهولات را «تحقيق علمي» ناميد؟ و آيا مي‌توان به هر كسي كه اطلاعاتي را جمع‌آوري مي‌كند و يا پرسشي را پاسخ مي‌دهد، محقق گفت؟ به عبارت ديگر، تعريف اصطلاحي تحقيق، وقتي در رابطه با مباحث علمي مطرح مي‌شود چيست؟

اكنون با توجه به تعريفي كه از تحقيق ارائه كرده‌ايد، از ميان گزينه‌هاي زير، مواردي كه طبق تعريف شما تحقيق به حساب مي‌آيند را علامت بزنيد:

 مي‌خواهيم علل كاهش ميزان بارندگي در سال‌هاي اخير را بررسي كنيم.

 بايد فهرستي از كلية‌ نسخه‌هاي خطي كتاب كافي در همة‌ كتاب‌خانه‌هاي جهان را تهيه كنيم.

 سازمان برق منطقه‌، مي‌خواهد كلية لامپ‌هاي معابر عمومي شهر را با لامپ‌هاي كم‌مصرف تعويض كند. براي اين كار بايد آمار دقيقي از تعداد آنها تهيه شود.

 اين كتاب، داراي متن سنگين و مشكلي است. خوب است متن آن را تصحيح و آمادة استفادة عموم كنيم. براي اين منظور، بايد آن را با نسخه‌هاي خطي تطبيق داده و معني كلية لغات مشكل را در پانوشت كتاب توضيح دهيم.

 اگر چه بسياري از دانشمندان، اين حديث را صحيح دانسته اند؛ ولي صحيح و يا جعلي بودن آن، مورد ترديد است. بايد راويان آن را شناسايي و وضعيت آنها را بررسي كنيم.

 مي‌خواهيم مجموعه‌اي مبسوط فراهم آوريم و در آن، كلية شاعران فارسي‌گوي و آثار و سبك‌هاي ادبي آنها را معرفي كنيم.

 نگراني‌هاي جدي در زمينة گسترش و تعميق باورهاي مذهبي در ميان نسل جوان، ما را بر آن داشته است كه به دنبال شيوه‌هاي مؤثري در اين زمينه باشيم.

همان گونه كه متوجه شديد، همة موارد فوق را نمي‌توان تحقيق علمي دانست. اگر چه همة آنها از نظر لغوي تحقيق شمرده مي‌شوند، ولي بسته به تعريفي كه از تحقيق اصطلاحي داشته باشيم، برخي از آنها را نمي‌توانيم تحقيق علمي بدانيم.. بنا بر اين، لازم است تعريفي دقيق از تحقيق ارائه كنيم تا در قضاوت‌هاي خود در اين رابطه دچار اشتباه نشويم.

معناي اصطلاحي تحقيق

بسياري از ما گمان مي‌كنيم كه هر گونه فعاليت و تلاش علمي را مي‌توان تحقيق ناميد. فعاليت‌هايي از قبيل:

تأليف، از ريشة «أ ل ف» به معني پيوند زدن كه اصطلاحا به معني جمع‌آوري و تنظيم مجموعه‌اي از مطالب متناسب با يكديگر است.

تصحيح متون، كه معمولا بر روي متون كهن و سنگين علمي انجام مي‌گيرد و همراه با مقابلة نسخه‌هاي خطي آن متن و شرح و توضيح لغات و عبارات دشوار است.

ترجمه، كه در آن، متني از زباني به زبان ديگر برگردانده مي‌شود.

تفسير، كه به معني آشكار كردن مراد گوينده و يا نويسنده از يك متن است.

شرح، كه به معني رفع ابهام‌ها و ارائة توضيحات و اطلاعات بيشتر در رابطه با يك متن است.

احياي نسخ، كه شامل، شناسايي، مرمت، بازخواني، مقايسه و ديگر فعاليت‌هاي لازم براي تبديل كردن يك نسخة خطي به نسخة چاپي و يا قابل استفاده مي‌باشد.

آزمايش، كه به معني سنجش و بررسي يك متغير در حالات و شرايط گوناگون است.

و بسياري فعاليت‌هاي ديگر كه با وجود ارزشمند و مفيد بودن، همگي جزو مقدمات و يا بخش‌هايي از يك تحقيق مي‌باشند و هيچ يك از آنها را نمي‌توان تحقيق ناميد. براي روشن شدن معني دقيق تحقيق، خوب است به عنوان مقدمه، ابتدا تفاوت دو واژه را مورد توجه قرار دهيم:

تفاوت سؤال با مسأله

اگر به پرسش‌ها و ابهاماتي كه براي خودمان و يا ديگران مطرح مي‌شوند دقت كنيم، مي‌توانيم آنها را به دو دستة كلي تقسيم نماييم. تفاوت اصلي اين دو گروه، در اين است كه برخي از پرسش‌هاي ما به خاطر جهالت و بي‌اطلاعي به وجود مي‌آيند. يعني چون چيزي دربارة يك موضوع نمي‌دانيم، آن را مي‌پرسيم تا در آن باره اطلاع كسب كنيم. اين گونه پرسش‌ها را اصطلاحا «سؤال» (question) مي‌ناميم. اما برخي از پرسش‌ها هستند كه بر اثر دانايي و اطلاعات قبلي ما ايجاد مي‌شوند. به عبارت ديگر، تا وقتي دربارة يك موضوع چيزي نمي‌دانيم و يا اصلا به آن موضوع توجه نداريم، پرسشي هم در رابطه با آن به ذهنمان نمي‌رسد؛ ولي همين كه كلية اطلاعات موجود دربارة آن مطلب را به دست آورديم، تازه در تحليل‌ها و مقايسه‌ها و كشف ارتباطات مربوط به آن موضوع، پرسش‌هاي جديدي برايمان مطرح مي‌شود. اگر بتوانيم پاسخ اين پرسش‌ها را با پرسيدن از ديگران و يا مطالعه و استفاده از منابع، به دست آوريم، معلوم مي‌شود كه اين پرسش‌ها نيز بر اثر جهالت ما و يا نقص در اطلاعاتمان ايجاد شده و در واقع، ما «سؤال» داشته‌ايم. اما اگر پاسخ پرسش‌هاي جديد ما، نزد هيچ كس و در هيچ جا وجود نداشته باشد، ما با دغدغه و مشكلي مواجه مي‌شويم كه خودمان بايد به دنبال حل آن باشيم. اين گونه پرسش‌ها را اصطلاحا «مسأله» (problem) مي‌گوييم.

به عنوان مثال، تا زماني كه كسي به افتادن اشياء به سمت پايين توجه نمي‌كرد، هيچ پرسشي نيز در اين رابطه مطرح نبود. اما _ آن گونه كه مشهور است _ وقتي نيوتون به اين موضوع توجه كرد، و اطلاعات جامع خود را در كنار آن قرار داد، اين پرسش براي او مطرح شد كه چرا يك سيب وقتي از درخت جدا مي‌شود، به جاي حركت به سمت پايين، به سمتي ديگر حركت نمي‌كند؟ اينجا بود كه يك «مسأله» براي او مطرح شد. مسأله‌اي كه پاسخ آن را كسي نمي‌دانست و او در هيچ كتاب و منبعي نمي‌توانست راه حل و پاسخ آن را بيابد. دقيقا در چنين جايي است كه تحقيق و پژوهش، نقش خود را پيدا مي‌كند.

امروز اگر همان پرسش براي ما مطرح شود، نمي‌توانيم آن را يك مسأله بدانيم. چون پاسخ آن قبلا داده شده است و براي اطلاع از اين پاسخ، ما نيازمند مطالعه، جمع‌آوري اطلاعات و يا آموزش مي‌باشيم. در حالي كه اگر پاسخ پرسش ما در منابع و مراجع موجود نباشد، بايد براي رسيدن به پاسخ، تحقيق كنيم.

با توجه به نكاتي كه گفته شد، هم تفاوت سؤال و مسأله را دانستيم، و هم با تعريف و ويژگي‌هاي يك تحقيق علمي آشنا شديم.

مطالب فوق را مي‌توانيم اين گونه جمع‌بندي كنيم:

سؤال:

·        بر اثر جهل و ندانستن ايجاد مي‌شود.

·        پاسخ‌گويي به آن با رجوع به افراد و يا منابع امكان‌پذير است.

·        مجهولي است كه فرد، پاسخ آن را نمي‌داند.

مسأله:

·        بر اثر دانستن كلية اطلاعات موجود در يك زمينه ايجاد مي‌شود.

·        براي يافتن پاسخ آن، مراجعه به افراد و يا منابع ديگر، سودي ندارد.

·        مجهولي است كه جامعة علمي به آن نپرداخته است و پاسخ آن را نمي‌داند.

اكنون كه با تفاوت سؤال و مسأله آشنا شديم، مي‌توانيم به تعريف خود از تحقيق، نزديك‌تر شويم. اولين و مهم‌ترين نكته‌اي كه در تعريف تحقيق مطرح مي‌باشد، اين نكته است كه شرط اساسي شكل‌گيري و آغاز يك تحقيق، مطرح شدن مسأله است. يعني هرگز با داشتن سؤال، نمي‌توان تحقيقي را آغاز كرد. چرا كه فرآيند پاسخ‌گويي به سؤال‌ها، نوعي آموزش است؛ در حالي كه پژوهش و تحقيق، فرآيند پاسخ‌گويي به مسأله‌هاست.

نكتة ديگري كه از مطالب قبلي به دست مي‌آوريم، همراه بودن تحقيق با نوآوري است. چرا كه همان گونه كه قبلا گفتيم، مسأله وقتي مطرح مي‌شود كه با موضوع و پرسشي كاملا جديد مواجه باشيم. اگر شرط شكل‌گيري تحقيق، مسأله است و شرط مسأله نيز، نو بودن موضوع آن است، پس طبيعتا، هميشه تحقيق با نوآوري و پاسخ به پرسش‌هايي جديد همراه است. همين نكته است كه اهميت و نقش پژوهش را تا حدودي مشخص مي‌كند. همراه بودن تحقيق با نوآوري، موجب مي‌شود كه كاروان علم و دانش، بر اثر تحقيقات علمي حركت و پيشرفت داشته باشد.

بنا بر اين، مي‌توانيم در تعريف اصطلاحي تحقيق بگوييم:

تحقيق، كوششي روشمند براي پاسخ‌گويي به مسأله‌هاي علمي است كه منجر به نوآوري و پيشرفت علم مي‌شود.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۷:۵۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

بي تفاوتي در كاركنان ( indifference)

چكيده
بررسي بعضي از علل بي تفاوتي (indifference) و چرايي آنها در سازمانهاي ايراني و روشهاي پيش گيري قبل از شروع بكار هر مجموعه اقتصادي، اداري و خدماتي و كنترل آن در سازمانهاي موجود و بطور كلي پژوهش در يكي از مهمترين عوامل عدم پيش رفت سازمان، هدف اين مقاله مي باشد.

كليدواژه :

بي تفاوتي ؛ شايسته سالاري ؛ ارزيابي عملكرد كاركنان ؛ انگيزش كاركنان ؛ سازمانهاي يادگيرنده ؛ مشاركت و همدلي كاركنان

۱- مقدمه

بي تفاوتي كاركنان نسبت به مسائل و مشكلات سازمان، مشكلي است كه در ايران گريبانگير اكثر سازمانهاي دولتي و بعضي سازمانهاي غير دولتي است. مديران در برخورد با اين موضوع عكس العمل هاي متفاوت از خود نشان مي دهند، بعضي فقط حرص مي خورند، بعضي چون چاره اي نمي يابند بي تفاوت مي گذرند، بعضي چاره كار را آموزش كاركنان مي دانند،‌ بعضي (مديران بي تجربه) اصلاً متوجه آن نمي شوند. آنها در سازمان خود مشكلي نمي بينند. بي تفاوتي نوعي انحراف از وضعيت متعادل در سازمان است. در مديريت بحران نيز، بحران را انحراف از وضعيت تعادل تعريف كرده اند. پس شايد بتوان بي تفاوتي را نيز نوعي بحران ناميد. اگر به بي تفاوتي مانند ديگر عوامل بحران زا از قبيل: كاهش نقدينگي، يا عدم فروش كالاي توليد شده و مواردي از اين دست، توجه شود، مي توان به آن بعنوان يك عامل تخريبي در سازمان نگاه كرد. بي تفاوتي را شايد بتوان يك بحران خاموش، سقوط آرام و تخريب مستمر و بدون صدا نام نهاد. نگرش اين چنيني به موضوع بي تفاوتي با توجه به اينكه تأثير زيادي بر سيستمهاي مختلف در سازمان، بخصوص بر توليد دارد، بسيار جاي تأمل است.

سئوالي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه، چرا چنين مشكلي بوجود مي آيد؟ چه عواملي باعث بوجود آمدن بي تفاوتي در كاركنان خواهد شد؟ علت چيست؟ در اين مقاله مهمترين علل بروز بي تفاوتي در كاركنان مورد بررسي قرار گرفته و سعي شده به سئوالات فوق پاسخ مناسب داده شود.

2- بعضي از علل بروز بي تفاوتي در كاركنان
  • بي توجهي مافوق به مسائل و اتفاقات سازمان: بي توجهي از طرف مافوق دلايل مختلفي دارد از قبيل بي تفاوت بودن خود مافوق به مسائل سازمان، بي تجربه بودن مافوق، نداشتن دانش كافي، نبود معيارهاي ارزشيابي و ...
  • عدم شايسته سالاري: كاركنان نگاه تيزبيني به تصميمات مديريت در مورد خودشان دارند. بطور مثال در انتصاب هميشه يك مقايسه اجتماعي بوجود مي آيد. در صورت عدم انتخاب فردي شايسته، موجب بروز نارضايتي و  بي تفاوتي مي گردد. شايسته سالاري در سازمانهاي بيمار جايگاهي ندارد. در چنين سازمانهاي ترفيعات بر اساس شايستگي افراد انجام نمي شود و معيار شايسته بودن بر تعداد بله گفتن و حرف شنوي بدون چون و چرا است.
  • برخورد گزينشي با تخصص افراد: چه بسا افرادي كه داراي دانش و تخصص بالاي هستند ولي بخاطر برخورد گزينشي و انتخابي در جايگاه پاييني قرار مي گيرند و بالعكس.
  • عدم وجود نظارت: نظارت از جمله مواردي است كه موجب مي شود پرسنل احساس كنند كه مورد توجه هستند و كارشان ارزشمند است.
  • عدم شناخت نيازهاي كاركنان: كاركنان نيازهاي متفاوتي دارند. بعضي با دريافت پول بيشتر، بعضي با پذيرفته شدن، بعضي با تشويق و ... احساس رضايت مي كنند. در سازمانهايي كه بصورت سنتي اداره مي شوند، مديران فقط بدنبال تأمين نيازهاي فيزيولوژيكي و ايمني كه اولين نياز در سلسه مراتب نيازهاي آبراهام مزلو مي باشد، هستند. در اين سطح نيازهاي اصلي و اساسي آنها مانند شكوفايي كه از جمله نيازهاي رواني است، برآورده نمي شود. كاركنان درصورت عدم تأمين نيازهاي اساسي شان، ابتدا احساس رضايت نمي كند و سپس بعد از تلاش براي ارضاء اين نياز و مواجه شدن با عدم توجه مديران، منجر به از بين رفتن انگيزه در آنها و در نهايت بي تفاوتي خواهد شد. اين مسئله چون به مرور بوجود مي آيد در كاركنان قديمي بيشتر ديده  مي شود.
  • توجه به بعضي از شغلها: از آفات توجه به بعضي شغلها و بي توجهي به بعضي ديگر، علاوه بر بروز بي تفاوتي، موجب عدم ثبات و ماندگاري افراد در شغلي كه تجربه انجام آن را دارند مي شود. زيرا كه فرد احساس مي كند اگر در قسمت ديگري مشغول بكار شود، مديريت به او توجه بيشتر مي كند و از اهميت بيشتري برخوردار خواهد بود و در نهايت مي تواند از مزايا بيشتري استفاده نمايد در نتيجه به شغل فعلي خود اهميتي قائل نخواهد شد و بدنبال راه گريزي براي انتقال به قسمت ديگري مي باشد.
    -وجود تبعيض: تبعيض نتيجه نامطلوب تمركز قدرت در سازمان است. وجود تبعيض موجب هرز رفتن استعدادها و ضعيف شدن توانايي ها كاركنان مي شود كه نتيجه نهايي آن چاپلوسي، تملق و پذيرفتن نظرات غلط مافوق است. اين موضوع نيز چيزي جز كاهش انگيزه و بي تفاوتي ببار نخواهد آورد. ناگفته مشخص است كه از بين رفتن استعدادها و ضعف در توانايي ها موجب مي شود تا سازمان نتواند به برنامه هاي پيش بيني شده خود برسد كه نتيجه آن كاهش سود خواهد بود.
  • وجود هرم تصميم گيري: در سازمانهاي سنتي تصميم فقط از بالا به پايين گرفته مي شود. كاركنان هيچ تأثيري در تصميمات ندارند. هر تصميمي فقط با نظر و تأييد مدير قابل اجراء است و در صورت رد (هر چند اگر صحيح باشد) جايي براي برگشت وجود ندارد.
  • بي توجهي به مسائل رفاهي كاركنان: عدم توجه به مسائل رفاهي و آسايشي پرسنل موجب كاهش انگيزه مي شود. در اين مورد ممكن است كاركنان از سازمان خود خارج شوند و به سازمان ديگري بپيوندند كه، مشكلات آنها را درك مي كند و امكانات مناسبي برايشان در نظر مي گيرد.
  • عدم اطلاع كاركنان از نتايج عملكرد خود: يكي ديگر از مهمترين عوامل بروز بي تفاوتي در كاركنان، عدم اطلاع از نتيجه كاري كه انجام داده اند مي باشد. به گفته ديگر، بازخورد ناكافي از كار انجام شده و ندانستن اين كه استاندارد عملكرد او چيست، موجب پرداخت بهاء گزافي خواهد شد. براي روشن شدن مطلب مثالي مي آوريم،  كارگري را در نظر بگيريد كه موظف است لوازمي را در پالت قرار دهد و به قسمت ديگري از خط توليد انتقال دهد. اگر او با نحوه چيدن درست قطعات در پالت و نتيجه آن مطلع نباشد و آن وسايل را بصورت نامنظم حمل نمايد، موجب مي شود تعداد كمي قطعه را در پالت قرار دهد و تعداد دفعات حمل و نقل نيز اضافه خواهد شد كه باعث اتلاف وقت و افزايش زمان انجام كار و هزينه مي شود. درصورتي كه اگر به او آموزش داده شود و با نحوه درست چيدمان لوازم آشنا شود و بطور مستمر در جريان نتيجه عملكرد خوب خود قرار گيرد، مي توان انتظار داشت كه او در آينده نتايج بهتري از كار خود بگيرد.
3- راهكارهاي برخورد با بي تفاوتي در كاركنان

حال كه با علل بروز بي تفاوتي آشنا شديم بايد بدنبال راه چاره و روش پيش گيري و از بين بردن‌ آن در كاركنان باشيم. در اينجا تعدادي از مهمترين روشهاي كنترل بي تفاوتي را مورد بررسي قرار مي دهيم.

  • آزادي عمل به كاركنان در انجام امور قسمت خود: منظور از آزادي عمل، فكر كردن و عمل نمودن در مورد حيطه كاري خود مي باشد. در اين صورت كاركنان احساس رضايت مي كنند و از انجام كار خود ابراز خشنودي مي نمايند.
  • اهميت دادن به هر شغل بدون مقايسه با مشاغل ديگر سازمان: اگر به هر شغل بعنوان يك كار مهم و مورد نياز در سازمان توجه شود، هيچگاه مقايسه بين مشاغل و مشخص كردن مهمترين و كم اهميت ترين، پيش نمي آيد. در نظر مديريت منابع انساني، وجود كليه شغلها در جايگاه خود مهم و براي ادامه كار سازمان و رسيدن به اهداف عالي ضروري و لازم است. در اين صورت هيچ كس احساس حقارت نمي كند و كاركنان با انجام كاري كه مسئول آن هستند ابراز رضايت و خشنودي مي كنند.
  • ارزيابي عملكرد: فرآيندهاي مختلفي در مديريت منابع انساني وجود دارد. از جمله آنها، ارزيابي عملكرد كاركنان مي باشد كه به نوبه خود بسيار حائز اهميت و در خور توجه است. به همبن دليل كمي بيشتر به آن مي پردازيم. براي دست يابي به يك عدالت در سنجش عملكرد كاركنان، در هر سطوحي مي بايست ارزيابي دو جانبه يعني مديران از زير دستان خود و كاركنان از مديران و رواساي قسمت خود صورت گيرد. اين روش مي تواند مناسبات بين آنها را بهبود ببخشد و نظر كاركنان نسبت به مديريت را تغيير دهد.
  • زيبايي محل كار: زيبايي و آراستگي محل كار موجب دلچسب شدن آن براي كاركنان مي شود. در يك بررسي بعمل آمده مشخص شد كه استفاده از رنگهاي دلپذير در محيط كار باعث كاهش غيبتهاي مكرر كاركنان، افزايش دلبستگي و دلگرمي آنان به كار و كاهش خستگي عمومي بدن مي گردد. سلولهاي چشم در مقابل طول موجهاي مختلف حساسيت هاي مختلف از خود نشان مي دهند. مثلاً رنگهاي روشن و ملايم چشم و اعصاب كاركنان را آرامش مي بخشند و با توجه به تحقيقات روانشناسي ناخود آگاه در آنان شور و علاقه به كار ايجاد مي كنند.
  • افزايش دانش كاركنان: سازمانهاي يادگيرنده بدنبال كسب بهترين ها (از جهات مختلف) هستند. براي بدست آوردن بهترين ها بايد دائماً آموخت و آموخته ها را انتقال داد. اين كار را همه كاركنان از مدير ارشد تا كاركنان ساده سازمان به نسبت نياز شغلي بايد انجام دهند. آموزش مستمر به سازمان قدرت مي دهد و سرعت حركت را براي رسيدن به هدف، بيشتر مي كند. در سازمانهاي يادگيرنده، بدليل افزايش توانايي فكري كاركنان، آموزش روشهاي جديد، عدم وجود سرزنش، استقبال از ايده هاي جديد، كاهش شديد تنبيه ها، تقويت رضايت مندي كاركنان، تقسيم قدرت در بين كاركنان و ... كاركنان از كار خود لذت مي بدند و دائماً در حال پويايي هستند در چنين سازماني بهيچ وجه بي تفاوتي بوجود نمي آيد. در سازمانهاي يادگيرنده، نوآوري و خلاقيت بسيار بالا است. هر چه آموزش با كيفيت تر و بيشتر صورت گيرد، موجب ايجاد تغيير در افراد مي شود. كه نتيجه آن بوجود آمدن افرادي خلاق و فعال مي باشد و باعث پيشرفت سازمان مي گردد. براي ايجاد سازماني يادگيرنده، ضمن تلاش براي ايجاد اين رويه و گسترش فرهنگ يادگيري، بايد مديران بر اين عقيده باشند كه هزينه يادگيري و آموزش با ارتقاء دانش و افزايش سطح تخصصي افراد جبران خواهد شد. در حقيقت با بسط فرهنگ يادگيري و افزايش سطح دانش، سود نهايي سازمان بيشتر خواهد شد. از ديگر فوايد آموزش، آشنايي كاركنان با مشكلات و در نتيجه ايجاد تفكر، پويايي بلند مدت در سازمان، خلاقيت، نوآوري و همچنين باعث عدم مقاومت كاركنان در برابر تحولات و تغييرات سازمان و... مي شود.
  • شايسته سالاري: شايسته سالاري را مي توان انتخاب بهترين ها در مناسب ترين جايگاه تعريف كرد. امروزه سازمانها براي رسيدن به سطح مطلوب خود، نياز به بكار گيري انسانهايي با خصوصيات و شايستگي ها بالا دارند. مطمئناً هيچ كسي يافت نخواهد شد كه خواهان شايسته سالاري نباشد. يعني شايسته خواهي در همه وجود دارد. اما هر كس شايسته را بنوعي تعريف مي كند. در اين ميان سازمان بايد با معيارهاي منطقي و علمي بدنبال شايسته شناسي و بعد شايسته گماري و براي آينده شايسته پروري نمايد.
  • مشاركت كاركنان در تصميمات سازمان: يكي ديگر از روشهاي كنترل و از بين رفتن بي تفاوتي، تقسيم قدرت و اجازه دادن به كاركنان براي تصميم گيري بر اساس سطح مسئوليت آنها مي باشد كه موجب همكاري و مشاركت كاركنان در پيش بردن سازمان، بسمت اهداف خود مي شود‌. درصورت مشاركت كاركنان در تصميم گيري اختلاف در نظرات و تعيين الويت ها از بين مي رود و موجب نزديكتر شدن نظرات مديران و كاركنان مي شود. مشاركت در تصميم گيري باعث مي شود كه استرس ناشي از انتظارات مبهم و دائماً در حال تغيير مديريت كاهش يابد، انگيزه براي انجام كار درست افزايش پيدا كند، كميت و كيفيت در عملكرد كاركنان بيشتر شود و ارزيابي عملكرد كاركنان با صحت بيشتري انجام شود.
4- رزيابي عملكرد كاركنان

بدليل اينكه محور بحث ما كاركنان مي باشند و همچنين بعلت اهميت ارزيابي از آنها، به اين موضوع كمي بيشتر مي پردازيم.

در ارزيابي عملكرد كاركنان 2 مطلب بايد مشخص شود:

  • نتيجه كار كاركنان
  • نظر سازمان در مورد كاركنان
4-1- محاسن ارزيابي
  • جلوگيري از عملكرد منفي كاركنان و بهبود نحوه عملكرد آنان
  • مشخص شدن كاركنان نخبه و مفيد سازمان
  • مشخص شدن افراد ضعيف و نوع ضعف آنان
  • مشخص شدن نيازهاي آموزشي و غير آموزشي كاركنان
  • استاندارد كردن كارها وروشها
  • افزايش عملكرد مطلوب كاركنان
  • افزايش همكاري كاركنان با مديريت
  • كنترل دقيق كليه كارها در سازمان
  • اهش هزينه هاي توليد
  • شنايي كاركنان با انتظارات مديريت سازمان
  • بوجود آمدن اميد به آينده شغلي در كاركنان(امنيت، ارتقاء و ...)
4-2- سياست حاكم بر ارزيابي عملكرد كاركنان
  • بر مبناي حقايق موجود در سازمان استوار شود.
  • اطلاع رساني به كاركنان از نتايج ارزيابي
  • بدون فرق گذاشتن و در بي طرفي كامل بين كاركنان انجام شود.
  • گاهي اوقات ارزيابي غير رسمي برگزار گردد.
  • فاصله بين دو ارزيابي با توجه به وضعيت سازمان و مقررات موجود در آن در نظر گرفته شود. نه خيلي دور نه خيلي نزديك.
  • مقايسه ارزيابي ها و جمع بندي نهايي و اطلاع رساني در يك دوره مشخص(مثلاً يك سال)
  • اطلاعات لازم براي ارزيابي بايد براي هر فرد با توجه به شغل او مشخص شود. بعبارت ديگر بصورت شناور و قابل تغيير باشد.
  • كسب اطلاعات دائمي از جايگاه شغلي و عوامل تأثير گذار بر عملكرد پرسنل.
  • تفكيك كاركنان تازه وارد از كاركنان با سابقه و مشخص كردن مدت زمان كار هر فرد در شغل فعلي. به گفته ديگر ممكن است فردي سابقه طولاني در سازمان داشته باشد ولي در شغل فعلي سابقه چنداني نداشته باشد.
  • تفكيك كاركناني كه بدرستي مقررات را رعايت نمي كنند از كاركناني كه در رعايت مقررات و آيين نامه ها دقت زيادي دارند.
  • مركز ارزيابي بر ميزان عملكرد باشد نه افزايش حقوق و مزايا.
  • مورد نگري در كار: به دلايل مختلف در بعضي موارد ممكن است به عملكرد فردي بيش از حد مثبت يا منفي توجه شود كه در اين صورت بهتر است مورد به مورد كارهاي فرد مورد بررسي و ارزيابي قرارگيرد. احتمال دارد وي در بخش از كارش عالي و در قسمت ديگر ضعيف عمل نمايد. در اين صورت بايد هر مورد از كارش جداگانه بررسي شود.
  • توجه به همه كاركنان به يك اندازه بعبارت ديگر با يك چشم نگاه كردن: اين به اين معنا نيست كه تسهيلات نيز به يك ميزان داده شود. اين عدالت نيست، بايد با توجه به كار، شايستگي هاي فردي و ديگر موارد انجام شود.
5- نتيجه

در بررسي علل وجود بي تفاوتي در كاركنان به اين نتيجه مي رسيم كه بسياري موارد بدليل ناشناخته بودن قابل آموزش نيستند و چاره كار در برگزاري دوره هاي آموزشي نيست. يكي از مهارتهاي مهم مديريت آشنا بودن با مشكلات غير آموزشي و يافتن راه حلهاي كنترل آن براي افزايش مهارتهاي پرسنل مي باشد. عملكرد مدير يا مديران بيشترين تأثير را در كسب موفقيت در هر سازماني مي گذارد. تأثير عملكرد كاركنان در حد بسيار پاييني قرار دارد. نتيجه عملكرد مثبت يا منفي مديران موجب مي شود كه يك سازمان عالي و يا يك مجموعه بهم ريخته و داراي مشكلات فراوان بوجود آيد. شكل زير بخوبي وظايف شغلهاي مختلف را در هر سازماني نشان مي دهد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۷:۵۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)