مركز خريد روغن سوخته و تصفيه روغن سوخته در سراسر كشور ايران مركز خريد روغن سوخته و تصفيه روغن سوخته در سراسر كشور ايران .

مركز خريد روغن سوخته و تصفيه روغن سوخته در سراسر كشور ايران

زندگينامه امام حسين

امام حسين (ع) :

حسين فرزند علي پسر ابوطالب و فاطمه دختر محمد پيامبر اسلام و امام سوم شيعيان است. حسين ۳ شعبان ۴ هجري قمري زاده شده و در ۱۰ محرم ۶۱ در كربلا كشته شد.

در ميان شيعيان، از وي با القابي همچون «اباعبدالله»، «ثارالله» و «سيدالشهدا» نام برده مي‌شود.[۱]سجاد، امام چهارم شيعيان فرزند وي بوده و بنا بر روايتي حاصل ازدواج او با شهربانو، دختر يزدگرد سوم ساساني مي‌باشد

حسين بن علي هنگام زمام‌داري پدرش علي بن ابي طالب او را در جنگ‌هاي جمل و صفين و نهروان همراهي كرده بود. سال ۵۰ هجري وقتي كه برادرش حسن پسر علي را به قتل رساندند، معاويه حدود ۱۰ سال به عنوان خليفه باقي بود. معاويه سال ۶۰ هجري درگذشت و پسرش يزيد را به جانشيني انتخاب كرد. حسين از همان ابتدا بيعت با يزيد را نپذيرفت. يزيد نامه‌اي به حاكم مدينه نوشت و به او دستور داد كه از حسين براي يزيد بيعت بگيرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. حسين كه حاضر به بيعت كردن با يزيد نبود با خانواده خود براي حج از مدينه به مكه رفت.

در اين هنگام عده‌اي از مردم كوفه كه از مرگ معاويه با خبر شده بودند نامه‌هايي براي حسين نوشتند و از او خواستند تا به عراق و كوفه بيايد. حسين نيز كه مسلم بن عقيل را به كوفه فرستاده بود، خود مراسم حج تمتع را به عمره تبديل كرد و بطرف كوفه حركت نمود. ابتدا شماري از مردم كوفه با مسلم بن عقيل همراه شدند؛ اما با ورود عبيداللّه پسر زياد كه از طرف يزيد به حكومت كوفه گمارده شده بود و خبر آورده بود كه حسين بن علي مراسم حج را نيمه كاره گذاشته و شريح قاضي فتواي قتل او را داده است و مردم كوفه را تهديد كرده بود مسلم را ترك كنند تا بلكه حسين را از ترك حج و آمدن به كوفه منصرف كرده و مانع بيعت مردم كوفه با وي شوند، مردم كوفه بيعت خود را از حسين بن علي پس گرفتند و به روي او شمشير كشيدند

حكومت وقت

حسين بن علي خود گفته است:«من براي اصلاح و سامان دادن در امت جدم رسول خدا قيام كرده ام، مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر نموده و به سيره جدم و پدرم علي بن ابي طالب عمل كنم.» حسين بن علي موافق راه و روش حكومت هم عصر خود نبود.[

انگيزه

ميان شيعيان در مورد انگيزه وي از حركت به سوي كربلا دو نظر متفاوت وجود دارد. گروه اول معتقدند حسين بن علي با توجه به دريافت تعداد زيادي نامه (كه تعداد آن را تا هفتاد هزار ذكر كرده اند) از سوي مردم كوفه و پس از حصول اطمينان از اصالت آنها با تاييد مسلم بن عقيل، و با اتكا به حمايت آنان به منظور سرنگوني حكومت منحرف و جايگزيني حكومت اصيل اسلامي به سوي كوفه حركت كرد ولي به دليل عهد شكني مردم كوفه نتوانست به منظور نهايي خود برسد ولي با اين حال تبديل به الگوي مبارزه گرديد.[۷] علي شريعتي مي‌گويد:«پس اين امام حسين كه خودش را، زندگي اش را و خانواده اش را و همه و همه را با اين شكل نابود كرد براي زندگي من و تو نبود؟ براي اينكه پيروش از زير بار ستم و ظلم و بيعت دروغ و جور خلاص شود نبود؟ براي اين بود كه ما اينجا گناه كنيم و بعد براي او گريه كنيم كه در قيامت از ما شفاعت كند؟ در دنيا به درد ما نمي‌خورد؟»[۸]

گروه ديگر معتقدند كه با داشتن علم به غيب، وي از ابتدا مي‌دانست كه چه اتفاقي خواهد افتاد ولي با اين وجود پاي در اين راه گذاشت. اين گروه انگيزه‌هاي گوناگوني مانند الگو شدن براي شيعيان و يا بخشايش گناهان كساني را كه به وي ارادت دارند يا بر وي سوگواري مي‌كنند را انگيزه اصلي حسين بن علي مي‌دانند.[۹] اين دو عقيده گاه در تاريخ تشيع و ميان دانشمندان شيعه بحث هايي به دنبال داشته است كه آخرين مورد آن در زمان انتشار كتاب شهيد جاويد بوده است. اين كتاب نظر گروه اول را تاييد مي‌كند، حسين‌علي منتظري به اتفاق علي مشكيني براي كتاب شهيد جاويد يادداشت تأييد آميزي نوشتند كه به عنوان تقريظ در ابتداي كتاب آمده است. صالحي نجف آبادي نويسنده كتاب گفته است «يك كتاب نوشته ام كه بيش از ۴۰ كتاب رديه عليه آن چاپ شده است

آرامگاه

آرامگاه حسين بن علي در كربلا، عراق. شيعيان خصوصاً در تاسوعا و عاشورا اين مكان را زيارت مي‌كنند.

قبر او در كربلا قرار دارداما همچنين در شهرستان صاحب استان كندز آرامگاهي‌است كه عدهٔ كمي از شيعيان افغانستان، آن را محل دفن سرِ بريدهٔ حسين بن علي امام سوم شيعيان مي‌دانند.همچنين مقبره اي به نام راس حسين(سر بريده حسين )در مصر وجود دار

واقعه كربلا

يكي از نام‌هايي است كه اشاره به نبردي دارد كه در روز دهم محرم سال ۶۱ هجري قمري اتفاق افتاد و به عاشورا معروف است.اين نبرد بين سپاه حسين ابن علي و سپاه يزيد ابن معاويه در نزديكي محلي با نام كربلا در گرفت. با گاه‌شماري هجري خورشيدي اين روز با ۲۱ مهر سال ۵۹ شمسي مطابق است.

حسين ابن علي روز دوم محرم به كربلا رسيد و روز سوم عمر بن سعد با چهارهزار نفر[نيازمند منبع] در كربلا اردو زد و از آن روز به بعد، هر روز بر تعداد اين نيروها[نيازمند منبع] افزوده مي‌شد، كه عدهٔ كثيري از آنان را با وعده‌هاي مختلف از جمله مال و ثروت آمده بودند[نيازمند منبع].

در روز هفتم محرم آب را بر حسين و همراهانش بستند و در نهمين روز از ماه محرم شمر با چهار هزار نفر و نامه‏اي از طرف عبيد الله بن زياد وارد كربلا شد، او در اين نامه به عمر سعد دستور داده بود با حسين بجنگند و او را به قتل برسانند و اگر اينكار از دوست او بر نمي‌آيد، فرماندهي را به شمر واگذار كند.

روز دهم حسين بن علي با ۳۲ سواره نظام و ۴۰ پياده[۲] و دشمن با ۳۰۰۰۰ نفر[نيازمند منبع]، در مقابل هم قرار گرفتند، جنگ آغاز شد و امام حسين و يارانش كشته شدند. بعد از جان باختن حسين سپاه عمر بن سعد سر ۷۰ تن از لشكريان حسين را جدا كرد و بر بالاي نيزه‌ها گذاشت و فقط سر حر و علي‌اصغر را از تن جدا نكردند[نيازمند منبع].

خيمه‏ها غارت و در نهايت آتش زده شد، ساربان شترهاي كاروان حسين بن علي به نام بجدل بن سليم براي بدست آوردن انگشتر حسين بن علي، انگشت وي را بريد تا انگشتر را بدست آورد و در نهايت سپاه عمر بن سعد اجساد شهداي كربلا را در بيابان رها كرد و اين اجساد بعد از سه روز توسط قوم بني‏اسد دفن شدند

بن علي هنگام زمام‌داري پدرش با او در جنگ‌هاي جمل و صفين و نهروان همراهي كرد. سال ۵۰ هجري هنگام كشته شدن برادرش حسن پسر علي، معاويه حدود ۱۰ سال به عنوان خليفه باقي بود. بر پايه قرارداد صلح با امام حسن، طبق بند دوم صلح‌نامه معاويه نمي‌بايست براي خود جانشيني انتخاب كند.[۴] معاويه در سال ۶۰ هجري مرد و پسرش يزيد رابه جانشيني انتخاب كرد. حسين از همان ابتدا بيعت وي را نپذيرفت. يزيد نامه‌اي به حاكم مدينه نوشت و به او دستور داد كه از حسين براي يزيد بيعت بگيرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. حسين كه حاضر به بيعت كردن با يزيد نبود با خانواده خود از مدينه به مكه رفتند.

در اين هنگام مردم كوفه كه از مرگ معاويه با خبر شده بودند نامه‌هاي زيادي براي حسين نوشتند و از او خواستند تا به عراق و كوفه بيايد. حسين نيز مسلم بن عقيل را به كوفه فرستاد. ابتدا هزاران نفر از مردم كوفه با مسلم بن عقيل همراه شدند. اما با ورود عبيداللّه پسر زياد كه از طرف يزيد به حكومت كوفه گمارده شده بود و مردم كوفه را تهديد كرده بود مسلم را تنها گذاشتند.

در نتيجه عبيداللّه، مسلم بن عقيل را دستگير نموده و به قتل رسانيد. حسين با خانواده و ياران خود به طرف كوفه حركت كرد و در نزديكي كوفه بود كه خبر پيمان شكني مردم كوفه و قتل مسلم را آوردند.

عبيداللّه كه بر اوضاع كوفه تسلط پيدا كرده بود حر پسر يزيد رياحي را براي دستگير كردن حسين و همراهانش فرستاد. و سپس عمر پسر سعد را با سي هزار نفر[نيازمند منبع] به كربلا اعزام نمود. اين امر موجب شد تا تعداد زيادي از افرادي كه با حسين بودند او را رها كنند وتنها حدود ۷۰ تن با او باقي بمانند. عبيداللّه به عمر بن سعد وعده داده بود كه اگر حسين را به قتل برساند او را حاكم ري خواهد كرد ولي پس از اين ماجرا اين كار را نكرد.

روز نبرد

روز عاشورا، حمله‏اي سراسري و شديد از سوي سپاه عمر سعد به اردوگاه حسين‏ انجام گرفت. اين حمله كه با تيراندازي عمر سعد به طرف اردوگاه حسين ‏شروع شد[نيازمند منبع]، با تيرهاي نيروهاي سعد ادامه يافت. شمر هم به نيروهاي خود دستور داد كه حمله ‏گروهي انجام دهند و افراد حسين‏ را بكلي نابود سازند. همه گردان‌هاي سپاه كوفه در اين حمله شركت داشتند. ياران حسين هم در مقابل اين هجوم سعي كردند كه از خود دفاع كنند[نيازمند منبع]و نيمي از ياران‏ او (غير از بني هاشم) در اين حمله نخست كشته شدند. عده كشته شدگان اين حمله را ۴۱ نفر گفته‏اند. تعدادي از آنان (غير از ده نفر از غلامان حسين و دودمانش و دو تن ازغلامان علي‏)، عبارت‌اند از:

نعيم بن عجلان، عمران بن كعب، حنظله، قاسط، كنانه، عمرو بن مشيعه، ضرغامه، عامربن مسلم، سيف بن مالك، عبدالرحمان درجي، مجمع عائذي، حباب بن حارث، عمرو جندعي، حلاس بن عمرو، سوار بن ابي عمير، عمار بن ابي سلامه، نعمان بن عمر، زاهر بن‏عمر، جبلة بن علي، مسعود بن حجاج، عبدالله بن عروه، زهير بن سليم، عبدالله و عبيدالله ‏پسران زيد بصري.

كشته شدن  امام حسين

عمربن سعد دستور داد حسين بن علي بن ابيطالب و همراهانش را محاصره كنند و آب را بر روي آنان ببندند. سرانجام حسين بن علي در روز عاشورا، ۱۰ محرم سال ۶۱ در كربلا به شهادت رسيد.وتمامي خيمه‌هاي خانواده ويارانش رابه آتش كشيدند

پس از نبرد

پس از كشته شدن ياران و خانواده حسين ابن علي در واقعه كربلا، عمر بن سعد دستور داد تا سرهاي آنها را ببرند. پس از آن، سرها را بين قبايل قسمت نمودتا آنان بدين وسيله به ابن زياد تقرب جويند. لذا قبيله كنده سيزده سر، به رياست قيس بن اشعث كندي، قبيله هوازن دوازده سر، به رياست شمر بن ذي الجوشن، تميم هفت سر، بني اسد شانزده سر بر نيزه كرده، و در مجموع با ۷۱ سر بريده وارد كوفه شدند.

هنگام طلوع آفتاب سرهاي كشته شدگان و كاروان اسرا از باب الساعات وارد مسجد اموي شد. آنگاه به دستور يزيد، تمامي سرها به مدت سه روز بر دروازه‌هاي شهر و مسجد اموي آويزان گرديد. علي پسر حسين پس از چندي موافقت يزيد را گرفت تا سرها را به بدنها ملحق سازد و لذا سر حسين و ساير كشته شدگان را به كربلا برده و به اجسادشان ملحق كرد.در عين حال چند سر را در باب الصغير به خاك سپردند. اين سرها عبارت‌اند از:

1.  سر ابوالفضل العباس.

2.  سر علي اكبر.

3.  سر حبيب بن مظاهر.

امام حسين (ع)و عاشورا در انديشه بزرگ

شخصيت و عظمت امام حسين(ع) همچون خورشيدي عالم تاب است كه همه جا را فرا گرفته و تمامي انسان‌هاي بيدار در طول تاريخ همواره از صفات والاي آن حضرت ياد مي‌كنند. هركس با زباني از اين امام بزرگ و هميشه پيروز تاريخ در هر عصر و زماني به نيكي ياد مي‌كند. قيام امام حسين(ع) منبع الهام بخشي براي به ثمر رساندن حق و عدالت در جهان است. عظمت روح، همت مردانه، نظر بلند، فداكاري بي‌دريغ و جانبازي بزرگ سالار شهيدان را هرگز نمي‌توان بيان كرد و يا به قلم آورد.

با آنكه در هر عصر و زماني باطل پرستان تلاش كردند تا نام حسين (ع) را از سر زبانها بردارند، اما هرگز موفق به انجام اين كار نشدند. تاريخ، هرگز حسين(ع) را فراموش نمي‌كند. پيامبر گرامي اسلام در اين رابطه مي‌فرمايند. حرارت محبت حسين‌(ع) در دل‌هاي مردان با ايمان آنچنان نفوذ كرده است كه هرگز به سردي تبديل نمي‌شود.

عظمت قيام و اوج فداكاري و ويژگيهاي ديگر امام و يارانش سبب شده كه اظهار نظرهاي بسياري درباره اين نهضت و حماسه آفرينان عاشورا داشته باشند . در اينجا تعدادي اندك از اظهار نظرهاي مسلمان و غير مسلمان در اين باره اورده مي‌شود :

بيش از دو تن از دانشمندان اهل سنت به سندهاي مختلف از جابر بن عبدالله روايت كرده‌اند كه از رسول خدا(ص) درباره حسين‌(ع) شنيديم كه مي‌فرمود: هركس دوست دارد به آقاي جوانان اهل بهشت نگاه كند به حسين بن علي(ع) نظر افكند . فاروق احمد خان لغاري(رئيس جمهور اسبق پاكستان):زندگاني مبارك حضرت امام حسين (ع)براي ما راه هدايت است . با پيروي از اين راه، ما مي‌توانيم توطئه‌هاي دشمنان را خنثي كنيم .

بي نظير بوتو(نخست وزير اسبق پاكستان): مسلمانان فلسطين ، كشمير و بوسني بايد بر سيره امام حسين (ع) عمل كنند

چوهدري الطاف حسين (استاندار ايالت پنجاب پاكستان): بهترين راه برگزاري عاشورا اين است كه ما نقش امام حسين(ع) را بشناسيم و فلسفه شهادت را در پرتو قرآن و سنت ببينيم . ما بايد در روز عاشورا پيمان ببنديم كه طبق اصول راستي ، عدل ، مساوات ، صبر ، برادري و تميز حق از باطل ، زندگي خود را اداره كنيم .

مهاتما گاندي (رهبر استقلال هند): من زندگي امام حسين‌(ع) آن شهيد بزرگ اسلام را به دقت خوانده‌ام و توجه كافي به صفحات كربلا نموده‌ام. بر من روشن است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد، بايستي از امام حسين‌(ع) پيروي كند و راه او را در پيش گيرد .

محمدعلي جناح (قائد اعظم پاكستان): هيچ نمونه‌اي از شجاعت را، بهتر از امام حسين‌(ع) به لحاظ فداكاري و تهورش در عالم نمي‌توان يافت. به عقيده من تمام مسلمين بايد از اين شهيد‌ي كه خود را در سرزمين عراق قربان كرد، سرمشق بگيرند و از آن پيروي نمايند.

چارلز ديكنز (نويسنده نامدار انگليس): من نمي‌فهم! اگر منظور امام حسين‌(ع) جنگ در راه خواسته‌هاي دنيايي بود،‌ چرا خواهران، زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنين حكم مي‌نمايد كه او فقط به خاطر اسلام فداكاري كرد.

توماس كارلايل (فيلسوف و مورخ انگليسي): مهمترين درسي كه از تراژدي كربلا مي‌گيريم، اين است كه حسين (ع) و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود ثابت كردند كه تفوق عددي در جايي كه حق با باطل روبرو مي‌‌شود، اهميت ندارد و پيروزي حسين‌(ع) با وجود اقليتي كه داشت باعث شگفتي من است

ادوارد براون (شرق شناس مشهور انگليس): آيا قلبي پيدا مي‌شود كه سخن كربلا را بشنود و آغشته با حزن و اندوه نگردد؟ حتي غير مسلمانان نيز نمي‌توانند پاكي و صداقت روحي را در اين جنگ اسلامي انكار كنند.

فردريك چمس: درس امام حسين‌(ع) و هر قهرمان شهيد ديگري اين است كه، در دنيا اصول ابدي عدالت، ترحم و محبت وجود دارد. هرگاه كسي براي اين صفات مقاومت كند، آن اصول هميشه در دنيا پايدار خواهد ماند.

ل. م. بويد: من مسرورم پاك ني كه اين فداكار عظيم (امام حسين‌(ع) ) را از جان و دل ثنا مي‌گويند شريك هستم،‌هر چند كه 1300 سال از تاريخ آن گذشته است.

واشنگتن ايرونيگ (مورخ مشهور آمريكايي): براي امام حسين‌(ع) ممكن بود ،كه زندگي خود را با تسليم شدن به ارادة‌ يزيد نجات بخشد، ليكن مسئوليت پيشواي انقلابي اسلام اجازه نمي‌داد كه او ،‌ يزيد را به عنوان خليفه بشناسد. او خود را براي پذيرش هر ناراحتي و فشاري به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بني اميه آماده ساخت.

توماس ماساريك: گرچه كشيشان ما هم از ذكر مصائب حضرت مسيح، مردم را متأثر مي‌سازند، ولي آن شور و هيجاني كه در پيروان حسين يافت مي‌شود در پيروان مسيح يافت نخواهد شد، گويا سبب اين باشد كه مصائب مسيح در برابر مصائب حسين مانند پر كاهي است در مقابل يك كوه عظيم پيكر.

موريس دو كبري:‌در مجالس عزاداري گفته مي شود كه حسين، براي حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگي مقام و مرتبة اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زير بار استعمار و ماجراجويي يزيد نرفت. پس بياييد ما هم شيوة او را سرمشق قرار داده، از زير دستي استعمارگران خلاصي يابيم و مرگ با عزت را بر زندگي با ذلت ترجيح دهيم.

ماربين آلماني (خاورشناس): حسين با قرباني كردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و حقانيت خويش، به دنيا درس فداكاري و جانبازي آموخت و نام اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت. اين سرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنيا نشان داد كه ظلم و بيداد و ستمگري پايدار نيست و بناي ستم هر چه ظاهرا عظيم و استوار باشد، در برابر حق و حقيقت چون پر كاهي بر باد خواهد رفت.

بنت الشاطي: زينب، خواهر حسين بن علي، لذت پيروزي را در كام ابن زياد و بني اميه خراب كرد و در جام پيروزي آنان قطرات زهر ريخت. در همة حوادث سياسي پس از عاشورا، همچون قيام مختار و عبدالله بن زبير و سقوط دولت امويان و بر پايي حكومت عباسيان و ريشه دواندن مذهب تشيع، زينب قهرمان كربلا نقش برانگيزنده داشت.

لياقت علي خان (نخست وزير پاكستان): اين روز محرمبراي مسلمانان سراسر جهان معني بزرگ دارد. در اين روز، يكي از حزن آورترين و تراژديك ترين وقايع اسلام اتفاق افتاد. شهادت حضرت امام حسين‌(ع) در عين حزن، نشانة فتح نهايي روح واقعي اسلامي بود. زيرا تسليم كامل به ارادة الهي به شمار مي‌رفت. اين حادثه به ما مي‌آموزد كه مشكلات و خطرات هر چه باشد، نبايستي بي‌پروا از راه حق و عدالت منحرف شويم.

جرج جرداق (دانشمند و اديب مسيحي): وقتي يزيد، مردم را تشويق به قتل حسين و مأمور به خونريزي مي‌كرد، آنها مي‌گفتند: «چه مبلغ مي‌دهي؟» اما انصار حسين به او گفتند: ما با تو هستيم. اگر هفتاد بار كشته شويم، باز مي‌خواهيم در ركابت جنگ كنيم و كشته شويم.

عباس محمود عقاد (نويسنده و اديب مصري): جنبش حسين، يكي از بي‌نظيرترين جنبشهاي تاريخي است كه تا كنون در زمينه دعوت‌هاي ديني يا نهضت‌هاي سياسي پديدار گشته است. دولت اموي پس از اين جنبش، به قدر عمر يك انسان طبيعي دوام نداشت. از شهادت حسين تا انقراض آنان بيش از شصت و اندي سال نگذشت.

احمد محمود صبحي: اگر چه حسين بن علي، در ميدان نظامي يا سياسي شكست خورد، اما تاريخ، هرگز شكستي را سراغ ندارد كه مثل خون حسين به نفع شكست خوردگان تمام شده باشد. خون حسين، فريادي شد كه آن تخت‌ها و حكومت‌ها را به لرزه در آورد.

آنطون بارا (مسيحي): اگر حسين از آن ما بود، در هر سرزميني براي او بيرقي بر مي‌افراشتيم و در هر روستايي براي او منبري برپا مي‌نموديم و مردم را با نام حسين به مسيحيت فرا مي‌خوانديم.

گيبون (مورخ انگليسي): با آنكه مدتي از واقعة كربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نيستيم، معذالك مشقات و مشكلاتي كه حضرت حسين تحمل نموده، احساسات سنگين دل ترين خواننده را بر مي‌انگيزد، چندانكه يك نوع عطوفت و مهرباني نسبت به آن حضرت در خود مي‌يابد.

نيكلسون(خاورشناس معروف): بني اميه، سركش و مستبد بودند. قوانين اسلامي را ناديده انگاشتند و مسلمين را خوار نمودند… و چون تاريخ را بررسي كنيم، گويد: دين بر ضد فرمانروايي تشريفاتي قيام كرد و حكومت ديني در مقابل امپراتوري ايستادگي نمود. بنابراين، تاريخ از روي انصاف حكم مي‌كند كه خون حسين به گردن بني‌اميه است.

سرپرسي سايكس (خاور شناس انگليسي): حقيقتا آن شجاعت و دلاوري كه اين عده قليل از خود بروز دادند، به درجه‌اي بوده است كه در تمام اين قرون متمادي هركسي آن را شنيد، بي‌اختيار زبان به تحسين و آفرين گشود. اين جمع دلير غيرتمند، مانند مدافعان ترموپيل، نامي بلند‌ غير قابل زوال براي خود تا ابد باقي گذاشتند.

تا ملاس توندون (هندو، رييس سابق كنگره ملي هندوستان): اين فداكاريهاي عالي از قبيل شهادت امام حسين‌، سطح فكر بشريت را ارتقا بخشيده است و خاطرة آن شايسته است كه هميشه باقي بماند و يادآوري شود.

محمد زغلول پاشا: حسين، در اين كار، به واجب ديني و سياسي خود قيام كرده و اينگونه مجالس عزاداري، روح شهادت را در مردم پرورش مي‌دهد و ماية قوت ارادة آنها در راه حق و حقيقت مي‌گردد.

عبدالرحمان شرقاوي (نويسنده مصري): حسين براي به دست آوردن فرصت و از سر گرفتن جهاد و دنبال كردن از جايي كه پدرش رها كرده بود،‌ در آتش شوق مي‌سوخت. او زبان را دربارة معاويه و عمالش آزاد كرد، تا به حدي كه معاويه تهديدش نمود. اما حسين ، حزب خود را وادار كرد كه در طرفداري حق سختگير باشند.

عبدالمجيد جوده السمار (نويسنده مصري): حسين نمي‌توانست با يزيد بيعت كند و به حكومت او تن بدهد، زيرا در آن صورت، بر فسق و فجور، صحه مي‌گذاشت و اركان ظلم و طغيان را محكم مي‌كرد و بر فرمانروايي باطل تمكين مي‌نمود. امام حسين‌ به اين كارها راضي نمي‌شد، گرچه اهل و عيالش به اسارت افتند و خود و يارانش كشته شوند.

علامه طنطاوي (دانشمند و فيلسوف مصري): «داستان حسيني» عشق آزادگان را به فداكاري در راه خدا بر مي‌انگيزد و استقبال مرگ را بهترين آرزوها به شمار مي‌آورد،‌چندانكه براي شتاب به قربانگاه، بر يكديگر پيشي جويند.

العبيدي (مفتي موصل): فاجعة كربلا در تاريخ بشر نادره‌اي است، همچنان كه مسببين آن نيز نادره‌اند… حسين بن علي سنت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنا بر فرمان خداوند در قرآن به زبان پيغمبر اكرم وظيفة خويش ديد و از اقدام به آن تسامحي نورزيد. هستي خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا كرد و بدين سبب نزد پروردگار، «سرور شهيدان» محسوب شد و در تاريخ ايام ، «پيشواي اصلاح طلبان» به شمار رفت. آري، به آنچه خواسته بود و بلكه برتر از آن، كامياب گرديد.

ابن ابي الحديد (دانشمند مصري): مانند حسين، چه كسي را سراغ داريد كه درباره اش گفته اند: روز عاشورا هنگامي كه تمام ياران و برادران و فرزندان خود را از دست داده و دشمن از همه سو او را احاطه كرده بود، چون شير مي‌غريد و جنگاوران دلير را از پاي در مي‌آورد.

هلال بن نافع (يكي از سپاهيان ابن زياد): من در نزديكي حسين ايستاده بودم كه او جان مي‌داد. سوگند به خدا كه من در تمام مدت عمرم هيچ كشته اي را نديدم كه تمام پيكرش بخون خودآلوده باشد و چون حسين صورتش نيكو و چهر‌ه‌اش نوراني باشد، به خدا سوگند درخشش نور چهرة او مرا از تفكر در كشتن او باز مي‌داشت.

شيخ جعفر شوشتري: از عظمت بلكه معجزه قرآن آن است كه بر خلاف ديگر كتابها تكرارش ملال آور نيست،‌بلكه لطفش بيشتر مي گردد، مصيبت امام حسين‌(ع) هم همينطور است . هر چه خوانده يا شنيده شود باز تازه است. ديگر آنكه نگاه كردن به خط قرآن عبادتست، تلاوت و گوش دادن به آن عبادتست،‌مرثيه امام حسين‌(ع) هم چنين است، خواندنش و گوش دادنش عبادتست، گرياندنش و گريه كردنش نيز عبادتست «من بكي او ابكي او تباكي وجبت له الجنه» از جمله آنكه قرآن مجيد به جميع شئون معجزه است و … و امام حسين‌(ع) هم به سر بريده‌اش، به اعضايش، به بدنش همه معجزه است.

شهيد آيت الله سيد محمد حسين بهشتي: دوستان حسين، هواداران حسين،‌ شيفتگان حسين،‌پيروان مكتب توحيد و يكتاپرستي بايد بدانند، مبارزه در زندگي امري است اجتناب‌ناپذير، از كسالت و كاهلي و از گوشه‌نشيني بيرون بيايند. بدانند تا بشري در دنيا زندگي مي‌كند بايد همواره مبارزه داشته باشد،‌ شيرين مبارزات، مبارزه له حق و عليه باطل است، مبارزه براي زنده نگهداشتن فكر حق،‌ مبارزه براي اجراي قانون حق «گفتار عاشورا ، ص 54»

شهيد آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب: راه حسين، راه دل است. هر چيزي را بهاري است و بهار عزاي حسين عشر عاشوراست. اسم حسين و قبر حسين موجب شكستن دل است . راه حسين راه قلب، بلكه راه خداست. اگر كسي با دل متوجه حسين شود مصائب و حالاتش را به خصوص در اين ايام متذكر شود، به طور حتم دلش خواهد شكست، قيمتش كم مي‌شود، مگر قلب كه قيمتش علاوه مي‌گردد. «بخشي از كتاب سيدالشهدا»

شهيد آيت الله شيخ مرتضي مطهري: حسين فرزند پيغمبر است، او ايمان خود را به تعليمات پيغمبر نشان مي‌دهد. پيغمبر جلوه مي‌كند، پيغمبر متجلي مي‌شود،‌در وجود حسين ديده مي‌شود. چطور روح بشر، اين مقدار شكست ناپذير مي‌شود؟

سبحان الله، بشر به كجا مي‌رسد، روح بشر چقدر شكست ناپذير بايد باشد، كه بدنش قطعه قطعه مي‌شود، جوانانش جلوي چشمش قلم قلم مي‌شوند، در منتهي درجه تشنه مي‌شود، و حتي به آسمان كه نگاه مي‌كند، به نظرش تيره و تار است، خاندانش اسير مي‌شوند، هر چه دارد از دست داده است، ولي يك چيز براي او باقي مانده و آن روحش است. هرگز روحش شكست نمي‌خورد. شما يك چنين صحنة نمايشي از فضايل انسانيت در غير حادثه كربلا نشان دهيد، تا به جاي كربلا از آن حادثه ياد كنيم؟ پس چنين حادثه‌اي را بايد زنده نگهداريم، «حماسه حسين،‌ ج 1، ص 169 الي 70»

امام خميني (ره): روز مبارك سوم شعبان المعظم، روز پاسدار است، و روز تحقق پاسداري از اسلام و حقيقت از مكتب الهي، روز تولد بزرگ پاسداري كه با خون خود و فرزندان و اصحابش مكتب را زنده كرد، مكتبي كه مي‌رفت با كج روي‌هاي تفالي جاهليت و برنامه‌هاي حساب شده، احياي ملي گرايي عروبت با شعار «لاخبر جاء و لاحي نزل»‌ محول و نابود شود و از حكومت عدل اسلامي يك رژيم شاهنشاهي بسازد و اسلام و وحي را به انزوا بكشاند، كه ناگهان شخصيت عظيم كه از عصاره وحي الهي تغذيه و در خاندان سيد رسل محمد مصطفي(ص) و سيد اولياء علي مرتضي تربيت و در دامن صديقه طاهره بزرگ شده بود قيام كرد و با فداكاري بي‌نظير و نهضت الهي خود،‌ واقعه بزرگي را به وجود آورد،‌كاخ ستمگران را فرو ريخت و مكتب اسلام را نجات بخشيد، اقتباس از كتاب پيام امام خميني، مورخ 26/3/59

ل . م . بويد : در طي قرون ، افراد بشر هميشه جرات و پردلي و عظمت روح ، بزرگي قلب و شهامت رواني را دوست داشته‌اند و در همين‌هاست كه آزادي و عدالت هرگز به نيروي ظلم و فساد تسليم نمي‌شود . اين بود شهامت و اين بود عظمت امام حسين . من مسرورم كه با كساني كه اين فداكاري عظيم را از جان و دل ثنا مي‌گويند شركت كرده‌ام ، هر چند كه 1300 سال از تاريخ ‌آن گذشته است .

طه حسين (دانشمند و اديب مصري) : حسين (ع) براي به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و دنبال‌كردن از جايي كه پدرش رها كرده بود ، در آتش شوق مي‌سوخت . او زبان را درباره معاويه و عمالش آزاد كرد ، تا به حدي كه معاويه تهديدش نمود . اما حسين ، حزب خود را وادار كرد كه در طرفداري حق سختگير باشند .

استاد محمدرضا حكيمي: و عاشورا يك «ايست بزرگ» است، در برابر سيل بنيانكن جاهليت در عصر تمدن، در برابر اين سقوط‌ها و انحطاط‌ها، اين الحادها و ضلالتها، اين ستم‌ها و بيدادها، در برابر اين بشريت فرو رفته در تباهي، و اين روزگار سراسر سياهي ، در برابر پذيرش ذلت و بندگي و وداع با عزت و آزادگي.

هنگامي كه مي‌نگريم در «خطبه عاشورا» سخن از عدل مي‌رود و از اينكه عدالت از ميان رفته است.. مي‌فهميم كه ما نيز بايد با دفاع از «عدالت» فلسفة عاشورا را زنده نگاه بداريم، و با قيام براي عدالت از عاشورا دم بزنيم و خود را وارث عاشورا بدانيم. «بخش‌هايي از كتاب قائم جاودانه»‌

دكتر شريعتي:حضرت امام حسين عليه السّلام بزرگ ترين شهيد دين در تاريخ است



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۵۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

طلاق مشكلات و راه حل ها

 

اي نازنين پدر،و اي مادر كه شمع دل افروز خانه اي

اي جان ما نداي شما،آشتي كنيد،جغد طلاق برسر ما منجه مي زند

لعنت بر اين طلاق،از بهر مانه،بهر خدا آشتي كنيد.

در اين كتاب «خانواده در امروز و فردا» نوشته ي آلاكوزنتسو آمده است :

در روزگار پيشين ،طبيعت انسان با امروز بسيار فرق داشت.در آن روزگار نه مردي بود نه زني ،در نتيجه نزاع و برخوردهاي خانوادگي نيز وجود نداشت . درآن روزگار مردماني زندگي مي كردند كه دوجنسي بودند.آنها بي اندازه خوش قيافه،عاقل و مهربان بودند .آنها همچنين بي اندازه قوي بوده و هر سال نيز قدرتمند تر مي شدند در يك روز آفتابي توجه زئوس«خداي خدايان در افسانه هاي قديم يونان قديم» به اين طبقه از موجودات معطوف گشت و از ترس اينكه مبادا آنها خيلي قدرتمند شوند و ادعاي خدايي كنند آنها را به دو قسمت مرد و زن تقسيم كرده،و در تمام جهان پراكند. از اين روست كه انسان هميشه دنبال نصف  گمشده خود مي گردد ... و بعضي مواقع انسان نيمه دوم خود را پيدا نمي كند ،بلكه نيمه كسي ديگر را مي يابد.

اين نشانه نشانگر اين حقيقت است كه زن و مرد براي يكديگر آفريده شده اند.

انسان براي پاسخ گويي به نيازهاي بي شمار و گسترده خود از روش هاي و ابزار گوناگوني سود مي جويد نهادهاي مختلف اجتماعي  هر يك به نوعي در بر آوردن بخشي از نيازهاي انسان به كار مي آيند. در ميان اين نهادها هيچ كدام نتوانسته اند به گستردگي و عمق خانواده در بر طرف كردن نيازهاي جسماني و رواني انسان نقش ايفا كنند. انسان در درون خانواده احساس مي كند مقدار زيادي از نيازهايش برآورده مي شود احساس رضايتمندي و آرامش بسيار مي كند و بسياري از استرس زندگي اجتماعي را در درون خانواده تخليه شده مي يابد و احساس عميق دوست داشتن و دوست داشته شدن را در خانواده تجربه مي كند . خانواده  با وجود اين نقش و جايگاه مهم گاه با آسيب هايي نيز مواجه وقتي كاركردهاي خانواده از قبيل كاركرد هاي زيستي (معاش)،اجتماعي (روابط بين)،شناختي و عاطفي(احساس)،يكي پس از ديگري آسيب ببينند اعضاي آن به تدريج احساس رضايتمندي خود را از دست مي دهند كاهش تدريجي رضامندي  اعضاي خانواده ابتدا موجب گسستگي رواني و سپس گسستگي اجتماعي و در نهايت گسستگي حقوقي مي شود كه اين نوع گسستگي طلاق ناميده مي شود و طلاق در حقيقت تجلي يك فرايند رنج آور در طي زمان در درون خانواده است

در ميان تمام تغييراتي كه در قرن بيستم در زندگي خانوادگي اتفاق افتاده افزايش ميزان طلاق چشم گيرترين آنها بوده است .طلاق هرگز پديده دلپسند و زيبايي نبوده و نيست اما وقتي همهي راه حل ها به شكست منتهي مي شود زن يا شوهر ناگزير آن را به عنوان آخرين چاره بپذيرند. تحقيقات قرن 19 ،نشان مي دهد كه در آن زمان تنها 5% از ازدواج ها به طلاق مي انجاميد . اما در سالهاي اخير بيش از نيمي از ازدواج ها با جدايي همراه بوده است .صاحب نظران،عوامل مختلفي را در افزايش طلاق موثر مي دانند.از جمله : افزايش استقلال اقتصادي زنان ،كاهش در آمد مردان فاقد تصحيلات دانشگاهي ،افزايش انتظارات فرد براي كاميابي ناشي از ازدواج و مقبوليت اجتماعي طلاق ،انتخاب نادرست و عدم دقت اوليه در امر همسر گزيني ،آشناييها و دلبستگي هاي عاشقانه بي محتوا .

افزايش فروپاشي خانواده ،مفاهيم ضمني عمده اي را براي محيط هايي كه بچه ها در آن پرورش يافته و اجتماعي مي شوند در بر دارد .هر سال بيش از يك ميليون كودك طلاق را تجربه مي كنند كه نيمي از آنها زير 18 سال هستند. نرخ بالاي طلاق به اين معناست كه حداقل نيمي از بچه ها بايد در خانواده هاي تك والدي كه معمولا در آن ها فقط مادر حضور دارد زندگي مي كنند.

(احساس گناه) : مهمترين مشكلي كه پدر و مادر پس از جدايي با آن روبرو هستند احساس شكست و ناكامي است . چون والدين بر اين گمانند كه ايشان مسبب بدبختي فرزندان خود شده اند اين احساس گناه بدون استثناء در همه پدر مادرها ،حتي آنان كه سهمي در جدايي نداشته اند مشاهده مي شود .

سالها مطالعه و تحقيق نشان داده كه جنگ و جدال دايمي در خانه ،اثر معكوس روي روحيه ي بچه ها مي گذارد . امكان اينكه در خانواده هاي عاري از عشق و شادي ،يعني جايي كه هميشه صحنه جنگ و ستيز است .بچه ها گرفتار مشكلات رفتاري و شخصيتي گردند،به مراتب بيشتر از محيط هاي ديگر است. نزاع هاي دامنه دار زناشويي براي همه بچه ها سخت و ناگوار است . اما تجربه نشان داده است كه براي پسر بچه ها تحمل اين اختلافات مشكل تر بوده و آنها آمادگي بيشتري براي ابتلا به مشكلات رفتاري دارند به همين دليل پسرهايي كه در خانواده هاي پر از تضاد و تشنج بزرگ مي شوند اغلب بچه هايي عصبي مزاج ، خود سر و نامنظم بار مي آيند . اين گونه بچه ها اغلب با پليس و اولياي مدرسه برخورد پيدا مي كنند . مشاجره خانوادگي روي دخترها به نحو ديگر تاثير مي گذارد . آنها احتمالا افرادي مضطرب ،نگران،گوشه گير يا زياده از حد مبادي آداب بار مي آيند طبق آماري كه در سال 1985 توسط موسسه ملي بهداشت رواني اعلام شد معلوم گرديد فرزنداني كه در خانواده هاي پريشان بزرگ مي شوند ،در مقايسه با خانوده هايي كه پدر و مادر هميشه با هم در حال كشاكش هستند مشكلات رفتاري كمتري دارند.بديهي است بچه هايي كه در خانواده هاي پريشان بزرگ مي شوند چنانچه پدر و مادر دوستانه از هم جدا مي شدند از نظر رواني سالمتر بار مي آمدند اين سنت قديمي كه ترجيح دارد پدر و مادر به خاطر سعادت فرزند ،زندگي را ادامه دهند ديگر اعتبار ندارد و دليلي هم ندارد كه با گرفتن طلاق والدين بي جهت احساس گناه كنند طلاق براي بچه ها دردناك و ناراحت كننده است ولي آنها قدرت انعطاف پذيري دارند و چنانچه والدين به رهنمودهاي موثر و مفيدي عمل كنند. بچه ها به طور چشم گيري خود را با محيط جديد سازگار مي نمايند.

(تاثير طلاق روي بچه ها)1. سالهاي پيش از دبستان :

واكنش بچه ها در سنين پيش از دبستان (3 تا 5 سالگي) به صورت خشم و افسردگي نمايان مي گردد. پسرها معمولا نا آرام تر،خشن تر و شيطان تر مي شوند. در بعضي موارد به اندازه سابق،شوقي به بازي با ساير كودكان نشان نمي دهند و اغلب ترجيح مي دهند تنها باشند. بچه هاي اين سن و سال اغلب غمگين و افسرده به نظر مي رسند زود به گريه مي افتند و زياده طلب مي شوند .

2. سال هاي مدرسه :

بچه هاي 6 تا 8 سال اغلب پس از جدايي پدر و مادر دچارافسردگي شديد مي شوند.واكنش پسرها معمولا از دخترها شديدتر است .پسر بچه ها زود به گريه مي افتند و سراغ پدر را مي گيرند و هر چه سن اين بچه ها زيادتر مي شود احساس غم و افسردگي جاي خود را به خشم و خشونت مي دهد . بچه هاي 9 تا 12 ساله خاصه پس از جدايي والدين ،واكنش هاي خشم آلودي از خود نشان مي دهند . جدايي پدر و مادر مسائل بيشتري براي پسرها در مقايسه با دخترها در اين گروه سني به وجود مي آورد.

3. جوانان :

جوانان در مقايسه با خردسالان سازش پذيري بيشتري نسبت به مسئله طلاق نشان مي دهند. شايد به اين دليل باشد كه در اين سن نوجوانان استقلال بيشتري پيدا مي كنند و ارتباط نزديكي با والدين ندارند. آشكارا به محبت و راهنمايي كمتري خود را نيازمند مي بينند . بسياري از آنها در ابتداي جدايي احساس فريب خوردگي مي كنند و برخي واكنش خشم آلودي از خود نشان مي دهند و سعي مي كنند از محيط خانه دور باشند.

تشويق ناشي از جدايي :

(اكنون كه پدر منو رها كرده آيا امكان داره مادر منو تنها بذاره ؟)

مهم ترين كشمكشي كه خردسالان پس از طلاق با آن مواجه هستند ترس از دست دادن پدر و مادر با هم مي باشد .ترس كودكان از اين است هنگامي كه محبت پدر و مادر نياز دارند از آن محروم بمانند و والدين آنها را ترك كنند و يا تنها بگذارند. اگر از دريچه هاي چشم بچه ها به اين قضيه نگاه كنيد مي بينيد استدلال آنها چندان هم غير طبيعي نيست و بر اساس تجربه اي است كه كودك به دست مي آورد .

{چرا كودكان 3 تا 8 ساله تا اين حد نگران گسستن رابطه پدر و مادر خود هستند؟}

اين ترس طبيعي از تنهايي و رها شدن غالبا با جدايي پدر و مادر افزايش پيدا مي كند و كودك ناگهان مي بيند بالاترين وحشت او در زندگي جنبه ي حقيقت به خود گرفته است و پدر و مادر ارزشمندي كه همه دنياي او را تشكيل مي دادند،حقيقتا از او دور شده اند. در واقع كودك به اين نتيجه مي رسد كه رابطه ها پايدار و هميشگي نيست و او هم ممكن است روزي رها شود.

{چرا كودكان ترس از دست دادن والدين را در خود تقويت مي كنند؟}

اين ترس از تنهايي و تشويش هاي ناشي از جدايي در كودك ،يكي به علت ديد زماني محدود او و عدم رشد فكري كافي و ديگر سبب شدت وابستگي روحي و عاطفي وي به پدر و مادر است . تصور كودك از جهان و دنياي بيرون بر خلاف بزرگسالان بر اساس نهادهايي است كه در معرض  فوري ديد او قرار دارند و وابسته به زمان حال مي باشند. خردسالان به علت نداشتن رشد فكري كافي ،هنوز ياد نگرفته اند آينده نگري كنند،مانند افراد بالغ چند روز و حتي چند ساعت آينده را با اطمينان خاطر پيش بيني و مجسم نمايند.

{چگونه كودكان هراس ناشي از دست دادن عشق پدر و مادر را ابراز كنند؟}

والدين با توجه به الگوها رفتاري كودك مي توانند به نگراني ناشي از تنهايي او پي ببرند در درجه اول جداييهاي كه  طفل در طي روز به راحتي مي پذيرفت پس از طلاق برايش نفرت آور مي شود ،مثل رفتن به مدرسه ،تنها ماندن با پرستار يا حتي ماندن در رختخواب به هنگام شب . بچه چهار ساله اي كه قبلا با شوق و اشتياق از ماشين پياده مي شد و به مهد كودك مي رفت ،پس از جدايي به پدر و مادر مي چسبيد و حاضر نيست از ماشين پياده شود  . هر گونه غيبتي ، حتي اگر كوتاه باشد اين وحشت را به دل كودك مي اندازد كه ممكن است پدر و مادر ديگر برنگردند. والدين معمولا در مقابل چنين رفتارهايي خشم و بي قراري از خود نشان مي دهند كه گناهي هم متوجه آنها نيست و با وجود آنكه واكنش آنها قابل درك است ولي اين بازتابها صرفا به صورت عادت تكراري عذاب آوري در مي آيد كه هم تضاد والدين و هم طفل را افزايش مي دهد . پدر يا مادر مستاصل معمولا از بهانه جويي هاي پي در پي طفل عصباني و خسته شده او را تهديد و تنبيه مي كنند در مقابل اين خشونت ،بچه ها كه خود را نيازمند به نوازش بيشتر مي بينند احساس مي كنند كه پدر و مادر آنها را رد كرده يا از خود دور مي سازند . اين واكنش ها سبب مي شود بچه بيشتر احساس تنهايي كند و از رها شدن وحشت نمايد . در چنين موقعيتي به دليل نياز كودك به دريافت اعتماد به نفس بيشتر خواهش ها و زياده طلبي هايش  رد و بيگانه مي كند . شرايط ديگري كه پس از جدايي به اضطراب كودك مي افزايد ،ملاقاتهاي آخر هفته اي است كه معمولا طفل با پدر و مادري كه با او زندگي نمي كند ،دارد.

چگونه به كودك كمك كنيم تا مسئله طلاق و جدايي پدر و مادر را بپذيرد ؟

اگر بچه ها را از پيش با مسئله طلاق و جدايي آشنا نكنيم امكان ابتلاي آنها به ترسهاي ناشي از تنهايي و تشويق كه پس از جدايي شدت پيدا مي كند،افزايش مي يابد.به طور كلي چنانچه كودك از پيش با مسئله طلاق آشنا شود درك و پذيرش تمام مراحل آن به مراتب برايش راحت تر خواهد بود. تر از تنهايي و ناراحتي هاي ناشي از جدايي بزرگترين عامل و علت بروز مشكلات رفتاري و مسائل عاطفي است كه پس از طلاق به سراغ كودك مي آيد . بهترين راه براي جلوگيري از بروز چنين حالت هايي اين است كه به بچه ها كمك شود اعتماد به نفس بيشتري به دست آورند و اين مسير نيست مگر،با آماده كردن آنها و شرح اين داستان كه چرا مادر يا پدر ايشان را ترك مي كند. هم زن و هم شوهر بايد به اتفاق يا جداگانه كودك را با مسائل زير آشنا كنند:

-         انتظار چه رخدادي را بايد داشته باشد (چه چيزي و چه موقع پيش مي آيد؟)

پدر و مادر او را در جريان امر قرار دهند و به وي ياد آور شوند كه پدر و مادر از آن پس با هم زندگي نخواهند كرد. براي بچه بايد شرح داد كه زن و شوهر چه موقع منزل را ترك مي كند و كودك چه وقت مي تواند او را ملاقات نمايد . به طفل بايد اطمينان داد هر زمان بخواهد مي تواند والدين خود را ببيند. البته در اوج ناراحتي و بحران مسائل خانوادگي براي پدر يا مادر واقعا مشكل است به گونه اي منطقي رفتار كنند و بر احساسات خود مسلط باشند . با وجود اين بايد نهايت سعي و كوشش را كرد . بهتر است زن و شوهر با هم در مورد طلاق با بچه گفتگو كنند برداشت كودك از چنين برخوردي اين خواهد بود كه پدر و مادر با هم تلاش مي كنند و در صحنه زندگي طفل به طور فعال باقي خواهند ماند.

در مورد طلاق توضييح دادن:

علاوه بر آنكه كودك از قبل بايد در جريان امر قرار گيرد والدين بايد علت جدايي را براي كودك تشريح كنند .پژوهشگران معتقدند دادن اشاراتي كه براي كودك قابل فهم باشد به نحو موثري به او كمك مي كند تا نسبت به مسئله از خود سازش پذيري نشان دهد. اما معمولا والدين در مورد طلاق به كودكان مطلبي نمي گويند.

پدر و مادر به دلايل گوناگون از اين مهم سر باز مي زنند . اولا بعضي از آنها واقعا نمي دانند به چه نحو و چگونه با كودك وارد گفتگو شوند ثانيا از اينكه بچه هاي خود را نگران كنند يا با حرف زدن احساس گناه يا غم نهفته خود را آشكار سازند. هراس دارند. ولي صرف نظر از اينكه صحبت درباره طلاق يا جدايي چقدر مشكل باشد،به هر حال بايد به گونه اي عنوان شود . اغلب والدين در مقابل اين پرسش كه چگونه موضوع طلاق را براي بچه هاي خود شكافته اند توضيحي مي دهند كه به هيچ وجه براي كودك سودمند نيست .

{مطمئن ساختن كودك از ادامه رابطه با پدر و مادر :}

حتي اگر بچه ها از قبيل با مسئله طلاق و علت آن آشنا كرده باشيم ترس از رها شدن هنوز در او قوت دارد . در اين مواقع بچه احساس نا امني مي كند و نسبت به ادامه رابطه پدر و مادر ،با خودش دچار شك و ترديد است . والدين مي توانند تشويش ناشي از جدايي را با تلقين مكرر اين فكر كه پدر ومادر دوست دارند هميشه با كودك باشند و هرگز او را تنها نمي گذارند دور سازند . صحبت هايي از اين نوع ،ترس از دست دادن عشق پدر و مادر در كودك را تا حد زيادي كاهش مي دهد. والدين بايد به خاطر داشته باشند و قبول كنند كه گاهي بچه ها احتياج دارند پرسش را (در مورد طلاق) عينا تكرار كنند و همان اطمينان خاطر را بارها دريافت دارند.

{رويايي تجديد ميثاق :}

كوشش كودكان معمولا بر اين است تا آنجا كه مي توانند از جدايي پدر و مادر جلوگيري نمايند ،و بعد از طلاق پيوسته اميدوارند آنها بار ديگر با هم ازدواج كنند. بيشتر بچه ها اشتياق شديدي به حفظ يا تجديد بناي اصلي خانواده دارند و با آنكه در اين مورد احساسات خود را آشكارا بيان نمي كنند،با وجود اين ممكن است رويايي آشتي مجدد پدر و مادر را سالها در ذهن خود نگاه دارند. اشتياق به تجديد عهد پدر و مادر به حدي است كه گاهي تا پس از ازدواج يكي از دو طرف يا هر دو آنها ادامه پيدا مي كند . بعد از طلاق با وجود كم شدن دفعات مشاجره و آرامش حاكم بر خانه،بچه ها هنوز اميد آشتي را در ذهن مي پرورانند و حاضر نيستند اين واقعيت را بپذيرند كه همه چيز بين پدر و مادر به پايان رسيده است . چنانچه والدين كودك را مطمئن نسازند كه امكان ازدواج مجدد وجود ندارد ممكن است رويايي تجديد پيوند تا سالها بعد از اجدايي مسائلي را براي كودك به وجود آورد . لذا به مجرد آنكه طلاق قطعي و عملي مي شود والدين بايد موضوع را به كودك اطلاع دهند و اضافه كنند كه كار تمام است و ديگر از آنها كاري ساخته نيست . البته بيان اين واقعيت از طرف پدر و مادر  همان قدر دردناك است كه شنيدن آن توسط كودك .اما تا زماني كه بچه اطمينان حاصل نكند آشتي مجددي وجود ندارد نمي تواند خود را با شرايط جديد منطبق سازد. تا زماني كه پدر و مادر در كنار هم زندگي مي كنند كودكان احساس امنيت و آرامش بيشتر ، و از نظر عاطفي احساس خطر كمتريمي نمايند. بچه ها معمولا قبل از طلاق بيش از دوران پس از جدايي با پدر در تماس هستند .آنها در كنار خانواده احساس تعلق داشتن به جمع وسيع تري را مي كنند ،و همين به آنها شان و شخصيت مي بخشد و اعتماد به نفس مي دهد . با آنكه محيط خانه قبل از طلاق سراسر نزاع و تشنج است با اين همه تا زماني كه مادر و پدر در كنار هم هستند تصوير محيط خانوادگي در ذهن كودك قشنگ و خوشايند است ساختار قديمي خانوادگي ،محكم و پر از ايمني است چون ساختار شناخته شده است . محيط خانوادگي جديد براي كودك ترسناك است زيرا ناشناخته و نامعلوم است .

{ميزان توجه والدين به كودك پس ازطلاق :}

يكي از مهم ترين مشكلات كودكان بعد از طلاق وحشت از دست دادن عشق والدين است . اين عدم امنيت ،تشويش هاي زيادي را موجب مي شود كه از آن جمله مي توان چسپيدن بچه به پدر و مادر ،نشان دادن مقومت هاي خشم آلود در مواقع جدا شدن  از والدين ،ترس از تنهايي و ديدن خواب هاي وحشتناك ،بي قراري ،بي تحملي و كم طاقطي را نام برد . ترس كودك از اين كه تنها رها شود ،چندان هم بي دليل نيست و گاهي اوقات جنبه حقيقت به خود مي گيرد . فشارهاي زندگي پس از طلاق ،و فعاليت هايي كه مادر ناگزير است به عنوان پدر و مادر داشته باشد سبب مي گردد اوقات زيادي از روز را از فرزند خود جدا باشد . اين مسئله و همچنين عدم حضور منظم پدر در زندگي كودك موجب مي شود فرزند از والدين خود دور بماند. از نظر بچه ،با جدا شدن زن و شوهر از هم وي در حقيقت هر دو آنها را از دست مي دهد و اين احساس تنهايي ، عوارض و مشكلاتي را براي او پديد مي آورد . پس از طلاق ،مادر ممكن است آنچنان گرفتار مسائل شخصي خود شود كه ديگر نتواند مثل گذشته براي فرزند موثر و مفيد باقي بماند . در دسترس نبودن او كاملا طبيعي و قابل درك است. وي اغلب به علت جدايي(حتي اگر اقدام به طلاق از جانب خودش باشد )ناراحت و عصبي مزاج است و بدون شك ،تنگناهاي مالي و ناراحتي هاي ناشي از آن هم او را تحت فشار قرار مي دهد . در بسياري از موارد ،مادر با مسائلي كه به عنوان زن تنها با آن روبروست نيز مبارزه مي كند كه از آن جمله،پيدا كردن پايگاه عاطفي وظيفه پدر و مادر را با هم ايفا كردن و احتمالا شغلي پيدا كردن و وارد بازار كار شدن را مي توان نام برد . تحمل دگر گونيهاي ناگهاني در اين موقعيت خاص براي زن بسيار دشوار است چون همه يك مرتبه و با هم اتفاق مي افتد و فشار اضافي كه به علت داشتن نقش هاي گوناگون به زن وارد مي شود ، سبب مي شود نتواند مثل دوران قبل از طلاق ، فرزندش را مورد توجه و محبت قرار دهد . پژوهش هاي انجام شده نشان مي دهد مادرهاي جدا شده وقت كمتري براي گذراندن با بچه ها خود را دارند.اغلب با آنها شام صرف نمي كنند،مثل سابق به موقع به طور منظم آنها را دررختخواب نمي گذارند و به موقع آنها را براي رفتن به مدرسه آماده نمي كنند .

حتي كاردان ترين و انعطاف پذيرترين مادرها نمي توانند در دوران پس از طلاق جواب گوي نيازهاي روز افزون بچه ها باشند . مسائل ناشي از خواسته هاي مكرر بچه ها و دوري از پدر ،پس از طلاق سبب مي شود فشار زيادتري به مادر وارد شود

{افسردگي}:

پسران و دختراني كه به سبب طلاق ،پدر و مادر خود را از دست مي دهند از درون دچار خلاء و كمبود عميقي مي گردند كه ممكن است با دريافت محبت كمتري از جانب مادر به علت حجم شديد مسئوليت هاي جديد كه برايش پيش آمده افزايش يابد و به كم شدن اعتماد به نفس و در نتيجه افسردگي منتهي گردد. افسردگي از طريق عادات رفتاري گوناگون بروز مي كند و ممكن است تا سالها ادامه يابد .

{مظاهر افسردگي در كودكان }:

1.       عاطفي :

بچه هاي افسرده معمولا اندوهگين و بغض به گلو بوده ،به كوچكترين حرفي به گريه مي افتند. حالت غمگيني كه از عوارض اوليه جدايي است معمولا تا شش ماه بعد از جدايي ادامه پيدا مي كند.

2.       انگيزشي:

به علت انجام ندادن تكاليف مدرسه و نداشتن انگيزه اي براي مطالعه نمرات و سطح درسي آنها پايين مي آيد ،علاوه بر از دست دادن شوق به امور روزمره و تكاليف مدرسه ،نسبت به بازي و ساير فعاليت ها هم بي علاقه مي شوند.

3.      جسمي :

بچه هاي افسرده اغلب اشتهاي خود را از دست داده ،رغبتي به غذا خوردن ندارند غذاهاي مورد علاقه ديگر برايشان جذابيتي نداشته و اغلب از معده درد سردرد يا احساس كسالت رنج مي برند .

4.      مشكل شناختي :

اين گونه كودكان اغلب گمان مي برند به هر كاري دست بزنند با شكست روبه رو مي شوند براي مثال ،هر موقعيتي كه پيش مي آيد مي گويند اين كار از من ساخته نيست .آنها بر اين باور هستند كه در هيچ زمينه اي امكان موفقيت ندارند در ارتباط با دوستان ،در ورزش در مدرسه بچه هاي زير هشت ،نه سال يا حتي ده ساله ها بيشتر دچار ناراحتي هاي عاطفي و جسمي مي شوند ،اما اثر افسردگي روي بچه هاي بزرگتر به صورت از دست دادن انگيزه و احساس خود كم بيني بروز مي كند . اين ها علائم مشخصه افسردگي است ، ليكن ممكن است به صورت هاي ديگري هم ظاهر شود . برخي از بچه ها ممكن است بدون بروز نشانه هاي مشخص دچار افسردگي شوند .اين عده با نشان دادن رفتارهاي عجيب و غريب و اختلالات رفتاري سعي مي كنند بر افسردگي باطني خود نقاب بزنند براي نمونه بعضي از بچه ها به موا د مخدر كشيده شده يا بي بند و بار مي گردند تا خلاء و احساس بيهودگي خود را پنهان سازند . عده اي ديگر براي فرار از تجربه تلخ افسردگي به تماشاي بيش از حد تلويزيون ،فيلم و شنيدن موسيقي كشيده مي شوند.

{چرا تحمل طلاق براي پسرها مشكل تر از دخترهاست:}

پژوهش هاي انجام شده نشان مي دهد آسيب پذيري پسرها در مقابل طلاق به مراتب بيش تر از دخترها است . معمولا دو سال طول مي كشد تا دخترها با محيط جديد سازش پيدا كنند.اگر چه مشكل برقراري رابطه عاطفي با اطرافيان ممكن است تا نوجواني ادامه پيدا يابد و اين درصورتي است كه پدر حضور فعال نداشته باشد . مسائل پسرها بر عكس دخترها ممكن است بيشتر ادامه پيدا كند و جدي تر باشد . پسرهاي خردسال ،بيشتر خود را متكي و محتاج به كمك نشان مي دهند اما واكنش پسرهاي بزرگتر به صورت نافرماني و پرخاشگري جلوه مي كند.به طور كلي طلاق روي پسرها در هر سني كه باشند ،بيش از دخترها اثر مي گذارد به ويژه اگر پدر حضور فعال نداشته باشد.پژوهش هاي انجام شده ، نشان مي دهد مادرها پس ازطلاق سختگيري و انضباط كمتري نسبت به پسرها اعمال مي كنند و بيشتر آنها را مورد خشم و سرزنش قرار مي دهند .ثانيا پسرها ،در مقايسه با دخترها از محبت كمتري برخوردار مي شوند در صورتي كه پسرها همان قدر به مهرباني و نوازش نيازمندند كه دخترها .بر اساس بررسي هاي انجام شده،والدين  روي بچه هاي هم جنس خود كنترل بيشتري اعمال مي كنند تا جنس مخالف ،به همين دليل مادرها بيش از پدر ها به دخترها سخت مي گيرند و پدرها بيشتر نسبت به پسرها جدي هستند تا دخترها .

{نتيجه گيري}:سخنانم را با بيان اين واقعيت كه طلاق و جدايي واقعا كار آساني نيست به پايان مي برم . بسياري از ما با اين فكر و نگرش بزرگ شده ايم كه مرحله جواني بايد خالي از نزاع و برخورد باشد .بر اين پنداريم كه وقتي ازدواج مي كنيم به سن رشد و بلوغ رسيده ايم و خواه ناخواه به صورتي ثابت و تزلزل تاپذير به روند زندگي ادامه خواهيم داد .در حالي كه طلاق تمام اين پندارها و روياها را به هم مي ريزد و ضمنا اين پرسش را به وجود مي آورد كه ما اصولا كي هستيم و به كدام سو روانيم . به همين جهت است كه در بحران طلاق بعضي از والدين از خود مي پرسند نمي دانم كي هستم ،چه كار دارم،به كجا مي روم.بايد اين حقيقت را پذيرفت كه طلاق پايان راه زندگي نيست بلكه پايان ازدواجي نافرجام و آغاز دورهي جديدي از زندگي است .خللي كه با اين جدايي به هويت شخصي و برنامه ي زندگي او وارد مي شود عملي بس دشوار براي پدر و مادر دارد كه نه تنها بايد بار زندگي كنوني خود را به دوش گيرند بلكه موظف هستند مسئوليت فرزندانشان را هم به عهده بگيرند .اگر چه ممكن است يكي دوسالي طول بكشد تا پدر يا مادري دارد كه نه تنها بايد بار زندگي كنوني خود را به دوش گيرند بلكه موظف هستند مسئوليت فرزندانشان را هم به عهده بگيرند .اگر چه ممكن است يكي دو سالي طول بكشد تا پدر و مادر توازن روحي كامل خود را به دست آورند .با وجود اين به هيچ وجه دير نشده و آنها مي توانند زندگي جديد و رضايت بخشي را براي خود و فرزندانشان آغاز كنند .

 

              خانه زيباست ،خانه ي پر از محبت زيباتر است

                                                       خانواده زيباست ،خانواده ي منسجم زيباتر است



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۵۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

بلوغ و نوجواني در دختران و پسران

بلوغ و نوجواني در دختران و پسران

 

ضرورت تحقيق

در هنگام تدريس كتاب بلوغ و نوجواني ، سؤالات مختلفي در ذهن دانش آموزان بوجود مي آيد كه هنگام پرسش ، مربي را بر سر چند راهي قرار مي دهد، كه چگونه جواب دهد. يكي از اين مشكلات بلوغ زود رس مي باشد. بلوغ زود رس در نوجوانان مشكلات فراواني خصوصاً در زندگي اجتماعي و خانه و مدرسه ايجاد مي كند تفاوت سن بلوغ دانش آموزان مشكلي است كه مربيان محترم با آن روبرو هستند . در اين تحقيق سعي شده اين مشكل را بررسي نمائيم.

طرح سؤال

الف- آيا بلوغ زود رس دانش آموزان براي مربيان قابل شناسايي است؟

ب- چگونه با اين رويداد برخورد نمايند.

 

مقدمه

بر كسي پوشيده نيست كه موتور حركت دهنده ي جامعه و تحرك و پويائي آن بر نيروي نوجوانان و جوانان است بلوغ و تأثير آن بر اين تنش ، امري اجتناب ناپذير است، پس مسئولين در امر تعليم و تربيت را بر آن مي دارد كه برنامه ريزي دقيق و منسجم در اين رابطه بنمايند، اما در اين ميان كسانيكه دچار بلوغ زود رس مي شوند و در گرده همسالان خود اخلال ايجاد مي كنند ، بايد با آنان چگونه برخورد نماييم.

 

سؤال اول:

آيا بلوغ زود رس دانش آموزان  براي مربيان قابل شناسايي است ؟

علائم بلوغ زود رس دختران بيشتر در بعد جسمي ابتداء نمايان مي شود و در مدت 4 الي 2 سال داراي سرعت و جهش مي باشد. ( 8 الي 12 سالگي) و چون دختران از نظر جنسي تغيير ناگهاني مي كنند در روحيه شان بسيار تأثير مي گذارد و بهتر مي توان تشخيص داد. جوش هاي صورت و رشد نامتعادل جسم روي رفتارشان اثر منفي مي گذارد. در اين زمان سعي مي كند با پوشيدن لباسهاي مختلف اين مشكل را حل نمايد . اما پس از چند سال رشد هماهنگ مي شود و زيبايي خود را بدست مي آورد و از آن لذت مي برد.

اما در پسران بلوغ زود رس بصورت رفتاري ابتداء نمايان مي شود. پيدايش نيروي شهوت در او باعث بروز رفتارهاي كلامي متفاوتي مي گردد. ولي بعضي از پسرها اين رفتار را كتمان مي كنند و شناسائي آن كمي مشكل است، امّا در مقابل عده اي ديگر علاوه بر رفتار كلامي بصورت فعال(درگيري با ديگران) يا غير فعال ( انزوا طلبي) نشان مي دهند.

سؤال دوم :

چگونه با اين رويداد ( بلوغ زود رس ) مقابله كنيم ؟

در اين رابطه نظرات وآراء مختلفي ارائه شده است. كسانيكه از مكتب غرب الهام گرفته اند معتقد هستند مسائل بلوغ را بايد از ابتداي كودكي آموزش داده تا وقتي كه به سن بلوغ مي رسند آنرا امري طبيعي تلقي نمايند و برخورد عادي با آن داشته باشند در مقابل اين طرز تفكر ، گروهي معتقد مي باشند مطرح كردن مسائل بلوغ زودتر از موعد ، خود يكي از عوامل بلوغ زودرس بوده و نداشتن بلوغ فكري ، فرد  را دچار بحران مي كند چون بايد بلوغ فكري تا حدودي ايجاد شود تا مسائل بلوغ برايش قابل هضم باشد. البته نظريه اطلاع رساني در مورد بلوغ به همين سادگي نيست و روز به روز اطلاعات و نظريات جديد عملي پيدا مي شود. و كسي نمي تواند قاطعانه در اين رابطه اظهار نظر كند. هدايت كردن نوجواني كه دچار بلوغ زود رس مي شود.

نوجوانان وقتي دچار بلوغ مي شوند اكثراً به مسائل هنري روي مي آورند، عده اي هنر را در مدلهاي لباس و رنگ آن جستجو مي كنند و اين گونه خود را مطرح مي كنند مدل موها را تغيير مي دهند. گروهي به هنر هاي فونتيك عشق مي ورزند ، به موسيقي و آواز روي مي آورند و آنانكه منزوي هستند به سراغ ادبيات مي روند، داستان مي نويسند، شعر مي سرايند(دخترها بيشتر) يا عده اي به سراغ هنرهاي تجسمي مي روند(خط و نقاشي و هنر هاي دستي)

اگر مربي مطالعه ي اجمالي در مورد هنر داشته باشد مي تواند دانش آموزان را در اين مسير و رشته اي كه دوست دارند هدايت نمايد. بطور مثال جوانان موسيقي و شعر را دوست دارند، مثلاً شعر ( از حافظ با يك موسيقي و يك تصوير مانند آهنگهايي كه از تلويزيون و ويدئو پخش مي شود.)

حالا اگر روي شعر حافظ موسيقي ناب پخش شود و يك تصوير از طبيعت زيبا ببيند اين دانش آموز بطور صحيح ارضاء مي شود.

اما اگر برعكس، روي شعر حافظ موسيقي تند و مبتذل پخش شود و تصاوير تحريك كننده نشان دهند عشق معنوي حافظ به عشق مجازي تبديل مي شود. عشق معنوي علاوه بر هيجان ، حركت ، كمال و پويايي را به همراه دارد. اما عشق مجازي فقط هيجان همراه دارد و حسرت مي آورد.

الفاظي كه بر اساس فصاحت و بلاغت باشد و با صداي دلنشين پخش گردد روي نوجوانان تأثير مي گذارد . حال چه متني باشد و چگونه خوانده شود مهم است.

صداي دلنشين دعاي كميل ، مولودي خواني زيبا، آهنگهاي محل و سنتي و ... جوانان را منقلب مي كند.

نتيجه: تأثير هنر، خصوصاً روي نوجوانان بر كسي پوشيده نيست.

پس مربيان محترم بايد به سلاح هنر مجهز شوند، به قول رهبر معظم انقلاب

«آن انديشه كه در غالب هنر نگنجد ماندني نيست»

پس شما مربي محترم

بدانيد بهترين روش انتقال انديشه خود به نوجوانان كه در سن بلوغ مي باشند از راه هنر مي باشد. سلاح هنر را شما دست بگيريد قبل از اينكه ديگران به دست بگيرند.

 

بهداشت بلوغ و نوجواني

بلوغ در لغت به معني رسيدگي و پختگي است. بديهي است با توجه به تعريف سلامت، بلوغ  در ابعاد جسماني، رواني عاطفي، معنوي و اجتماعي و در سنين نوجواني پي ريزي مي‌شود. امروزه در دنيا سلامت نوجوانان به عنوان مطلبـي مستقل مطرح شده است، اين امـر مخصوصــا از كنفرانس بين المللي جمعيت و توسعه ـ  قاهـره 1994  (ICPD) به بعد مورد تاكيد ويژه اي قرار گرفته است و هر روز مطالب جديدي در مورد آن نوشته و گفته مي‌شود. شايان ذكر است كه بر طبق تعريف، نوجواني سنين بين ده تا نوزده سال را شامل مي‌شود.

 

چرا بهداشت نوجوانان اهميت دارد ؟

1) دنياي امروز، نوجوانان بيشتري نسبت به ساير زمان ها دارد

طبق سرشماري سال 1375; 25% جمعيت كشور ايران را افراد 19ـ10 سال تشكيل مي‌دهند. اين تعداد افزون بر 16 ميليون نفر جمعيت مي‌باشد.

 

2) تاثير دوره جواني بر بقيه سال هاي زندگي حياتي است

در نظري كلي بر زندگي يك فرد، پي مي‌بريم كه در طي آن سه دوره از اهميت بيشتري نسبت به ساير سال هاي عمر دارد و تاثير اين دوره ها بر سال هاي بعدي، قطعي و حياتي است. واحد زمان در اين دوره ها با واحد زمان در ساير دوره ها يكسان نيست.

اولين دوره مهم، دوره جنيني فرد است. فرد در مدت نه ماه اعضا و توانايي هايي را براي بقيه سال هاي عمر به دست مي‌آورد و اگر در اين مدت نتواند آن كفايت ها را كسب نمايد چه بسا در مرحله جنيني و يا دوران خارج از رحم، زندگي سختي را در پيش خواهد داشت. مثل فردي كه در دوران جنيني نتواند از قلب سالم يا پاي سالمي ‌برخوردار شود.

دومين دوره مهم، زمان تولد و اولين سال زندگي است. در زمان زايمان، تنفس در خلال دقايق اول، از اهميت ويژه اي برخوردار است، طولاني شدن اين زمان موجب آسيب هاي طولاني مدت براي فرد خواهد شد و لذا همگي افراد ياري دهنده براي زايمان، سعي وافر بر تنفس نوزاد در لحظات اول را دارند. فرد در طي نه ماه از يك نوزاد حدود سه كيلويي به شيرخوار حدود نه كيلو مي‌رسد و در اين مدت از نظر كيفي، توانايي هاي بيشتري پيدا مي‌كند. نوزادي كه توان حركت نداشت، در پايان سال اول مي‌ايستد، راه مي‌رود و حرف مي‌زند.

سومين مرحله و دوره مهم فرد، دوره نوجواني است كه فرد از طريق گذر از آن از كودكي به بزرگسالي وارد مي‌شود. و توانايي ها و كفايت هايي را كسب مي‌كند كه در زندگي بزرگسالي از آن ها استفاده كند و اگر نتواند، دوران بزرگسالي راحتي نخواهد داشت.

 

3) نوجواني زمان گذر از كودكي به بزرگسالي و آمادگي براي بزرگسالي است

نوجواني زمان اكتساب باروري، اكتساب خصوصيات عاطفي هيجاني بزرگسالي، زمان كسب هويت فردي و اجتماعي . . .  مي‌باشد. بلوغ فيزيكي و رواني و عاطفي در نوجواني، متحول شده و ادامه مي‌يابد.

 

4) بسياري از مشكلات جسماني، رواني، اجتماعي و رفتار هاي ناسالم ريشه در زمان نوجواني دارند

 ازدواج هاي ناموفق، حاملگي هاي پرخطر، مرگ و مير ها، عادات و رفتار هاي ناسالم از اين زمان نشات مي‌گيرند. تحقيقات نشان مي‌دهند كه بيشتر افراد سيگاري اولين سيگار را در زمان بلوغ تجربه كرده اند.

5) نوجوانان آينده سازان جامعه هستند

نوجوانان كنوني، جامعه و دنياي دهه هاي آينده را اداره خواهند كرد. پس پرداختن به سلامت نوجوانان سرمايه گذاري براي آينده است.

 

مسئله چيست ؟

1) نوجوان تغييراتي در جسم و روح خود احساس مي‌كند. سوالاتي براي او مطرح مي‌شود و دچار اضطراب مي‌گردد. اين علايم چيست در من رخ مي‌دهد ؟ آيا اين تغييرات طبيعي است ؟ آيا در همه اتفاق مي‌افتد ؟چه تغييراتي طبيعي هستند ؟ من كي ام ؟ . . . او نياز به تطابق با اين تغييرات دارد. حمايت و آرامش مي‌خواهد.

2) سوالات مطرح شده در صداي مشاور سازمان بهزيستي، طيف گسترده اي از آن ها را در رابطه با بلوغ و مسايل مربوط به آن نشان داد. انواع و اقسام سوالات از قبيل شرايط و وضعيت عادات ماهيانه، بيماري هاي عفوني، ايدز، حاملگي و . . .  مطرح شده بود. و اين امر نشان از نياز نوجوان به دانستن و كسب آگاهي از تحولاتي است كه در خود و اطرافش مي‌گذرد.

3) با اينكه نوجواني در فرهنگ ها اغلب با جشن و شادي همراه است ولي نوجوانان برداشت خوبي از بلوغ و بزرگ شدن ندارند. يك نظر سنجي از دختران روستايي نشان داد كه اكثر دختران نگرش منفي و احساس ترس و نگراني از بلوغ دارند و اكثرا رفتار هاي ناسالم بهداشتي در باره قاعدگي از خود نشان مي‌دهند. يافته هاي مطالعه ديگري نشان داد كه حدود 19ـ16% دختران و 19% پسران، بلوغ را حادثه اي خوشحال كننده و اميدوار كننده مي‌دانند. دختران رفتار هاي سلامت مناسبي در ضمن قاعدگي ندارند. عموما منبع اكتساب اطلاعات، دوستان، كتب، مجلات 000 مي‌باشد. بنظر مي‌رسد كه نحوه برداشت افراد جامعه از جنسيت و نقش جنسيتي خود سالم نيست و اين امر موجب تظاهرات مختلف، اختلالات سلامت جسماني، رواني عاطفي و اجتماعي مي‌شود.

 

پس بطور خلاصه مي‌توان گفت  

نوجوانان، سرمايه هاي آينده و آينده سازان جوامع هستند

آگاه هستند

نيازمند اطلاعات هستند و اگر اطلاعات صحيح از منابع سالم دريافت نكنند، از منابع ناسالم كسب خواهند كرد و صدمات طولاني مدت خواهند ديد.

به دليل كثرت تعداد در سرنوشت جامعه تعيين كننده هستند.

به دليل جهاني شدن و پيشرفت ارتباطات با همه نوع مسايل و اطلاعات مواجه هستند. پس بايد قدرت تميز اصول صحيح از ناصحيح را ياد داشته باشند.

در دنيا نيمي از نوجوانان در مقابل ايدز و بيماري هاي مقاربتي و حاملگي حفاظت كافي ندارند. در معرض روابط جنسي ناسالم و حفاظت و حمايت نشده، مصرف مواد، بيماري هاي مقاربتي، روابط جنسي فارغ از مسئوليت، حاملگي زودرس، خشونت، شكست در درس و مدرسه و موارد مربوط به سلامت فردي، تغذيه، ورزش . . .  هستند. در ايران طبق سرشماري 1375، 4% دختران 14ـ10 ساله و 19% دختران 19ـ15 ساله ازدواج مي‌كنند. يعني حدود 23% دختران زير20 سال ازدواج مي‌نمايند و در معرض حاملگي زودرس و عواقب آن قرار مي‌گيرند. متاسفانه تنها 33% از اين افراد، از روش هاي پيشگيري از بارداري استفاده مي‌كنند. و يك سوم اين نوجوانان در سال اول ازدواج باردار مي‌شوند.

 

در دوران نوجواني مي‌توان از بيماري هاي مزمن و ناتوان كننده بزرگسالي پيشگيري نمود. بسياري از مرگ و مير ها و بيماري ها و ناتواني هاي دوره نوجواني قابل پيشگيري است. پس امروزه پرداختن به سلامت نوجوانان از برنامه هاي داراي اولويت سلامت و پزشكي پيشگيري در دنيا محسوب مي‌شود. رفتار پرخطر نوجوان بر سلامتي آتي او تاثير مي‌گذارد. اولين علت مرگ نوجوانان جراحات و تصادفات است. در مرحله بعدي خودكشي و قتل قرار دارد و سپس نئوپلاسم، بيماري هاي قلبي و ناهنجاري هاي مادرزادي هستند.

چرا سلامت نوجوانان براي پزشكان و كاركنان بهداشتي مطرح مي‌شود ؟

 

پزشكان و كاركنان بهداشتي، شهروندان جامعه هستند و تحت تاثير تمامي مسائلي هستند كه بر جامعه مي‌گذرد.

افراد كليدي براي سلامت هستند. آيا صنف ديگري براي تشخيص هنجار و ناهنجار در جامعه مي‌شناسيم ؟

مي‌توانند مسايل را در جامعه شناسايي كنند و نياز ها را بسنجند و راه حل و مداخلات مناسب ارائه دهند.

مي‌توانند در سلامت جامعه نقش فعال داشته باشند و احيانا، از پرداخت تاوان عواقب موضع انفعالي آگاهان سلامت در جامعه پيشگيري كنند.

از توان علمي لازم برخوردار هستند.

از نظر علمي و فرهنگي، مورد قبول جامعه مي‌باشند.

مردم، آنان را محرم راز خود مي‌دانند و معمولا مشكلات و مسايل خصوصي خود را بيشتر با پزشكان، مطرح مي‌كنند تا افراد ديگر.

مي‌توانند با همكاري تمامي ارگان ها و نهاد هاي جامعه كه بنحوي با سلامت نوجوانان ارتباط دارند، روح سلامت را در جامعه بدمند.

بلوغ چگونه اتفاق مي‌افتد ؟

در شروع و كاركرد بلوغ، يك برنامه ريزي مغزي مسئول مي‌باشد.

ساعت رشد و تكامل در مغز، فرايند بلوغ را هدايت و تنظيم مي‌كند.

به عبارتي بلوغ در اثر رسيدگي سيستم عصبي مركزي است كه شروع مي‌شود.

تغييرات بلوغ در دختران و پسران قدري متفاوت است.

بلوغ دختران  

عوامل موثر بر زمان شروع بلوغ  

در شروع و ادامه بلوغ، فعاليت كلي بدن و ازجمله فعاليت غدد تيروئيد و فوق كليه، عوامل مربوط به تغذيه، بيماري هاي مزمن، محركات بينايي، بزاقي، عاطفي و . . . تاثير دارند. سن متوسط بلوغ در دختران 18ـ8  سال است. معرفه عمده، وراثت است ولي تعدادي عوامل ديگر در شروع و روند آن موثرند. وضعيت تغذيه، سلامت كلي، محل جغرافيايي، در معرض نور بودن، وضعيت رواني، از آن جمله اند. بلوغ در دختران چاق نسبتا زودتر شروع مي‌شود. در دختران دچار سوء تغذيه شديد ديرتر آغاز مي‌گردد. سكونت در روستا ها و مناطق نزديك به استوا و ارتفاعات كم، بلوغ را تسريع مي‌كند و دختران ساكن  مناطق دور از  استوا و ارتفاعات، بلوغ را ديرتر تجربه مي‌كنند. در مجموع، نسبت به چند دهه قبل سن بلوغ قدري كاهش يافته است كه تصور مي‌شود به دليل بهبود وضعيت تغذيه و شرايط زندگي سالم تر باشد. گاهي بلوغ در دختران خيلي چاق يا مبتلا به ديابت يا دختران ورزشكار ديرتر اتفاق مي‌افتد.

صفات ثانويه جنسي كدامند ؟

هر نوزاد دختري با صفات اوليه جنسي كه شامل رحم (زهدان يا بچه دان)، دو عدد لوله رحمي، دو عدد تخمدان، واژن و دستگاه تناسلي خارجي است، متولد مي‌شود. چنانكه قبلا اشاره شد، رشد صفات ثانويه جنسي بستگي به شروع و فعاليت محور هيپوتالاموس، هيپوفيز، تخمدان دارد.

علايم بلوغ جسماني دختران  

رشد پستان ها

پيدايش مو هاي تناسلي و زير بغل

تبديل شكل كودكي بدن به بزرگسالي

تبديل صداي كودكانه به زنانه

تغييرات و تحولات اسكلتي

رشد و تحول در غدد عرق و چربي

رشد و جهش سريع در قد و وزن

تغيير پراكندگي چربي در بدن

جوش جواني

تمايل به جنس مخالف

قاعدگي (منارك)

معمولا اين علايم با همديگر ادامه مي‌يابند، تفاوت هاي فردي بايد مدّ نظر باشد. معمولا قاعدگي آخرين علامت است. جهش قد و افزايش سريع در قد، باعث افزايش 25 سانتي متر به قد دختر نوجوان مي‌شود. اين افزايش تا زمان قاعدگي، سريع است ولي وقتي اپي فيز استخوان هاي دراز در اثر هورمون هاي جنسي و مخصوصا استروژن بسته شد، بعد از آن سرعت افزايش قد خيلي كند و تدريجي مي‌شود. دختران تا 25 سالگي نيز اضافه قد و رشد جثه پيدا مي‌كنند، اين امر در مورد رشد و تكامل لگن كه بعد ها نقش مهمي در امر زايمان ايفاء خواهد كرد.

قاعدگي معمولا آخرين علامت بلوغ در دختران است. منارك (سن اولين قاعدگي) در دختران ايراني بطور متوسط در 13 سالگي مي‌باشد و داشتن آگاهي هاي لازم در زمان مناسب، فرايند بلوغ را در فرد راحت تر، دلپذيرتر و سالم‌تر مي‌سازد.

زمان دادن اطلاعات به دختران نوجوان  

بديهي است كه اطلاعات بايد در زمان مناسب و متناسب با نياز و هماهنگ با فرهنگ هر جامعه اي باشد. پديده بلوغ بايد مورد توجه والدين و اوليا و مربيان باشد. به نظر مي‌رسد، بهترين زمان براي دادن اطلاعات در مورد هر تحولي زماني نه چندان نزديك و نه چندان دور از آن رخداد  باشد، در مورد قاعدگي بهترين وقت، زمان جهش قد در دختران مي‌باشد كه به فاصله چند ماه پديده قاعدگي اتفاق خواهد افتاد.

            مجموعه اطلاعاتي كه در باره جنسيت و بلوغ براي دختران پيش مي‌آيد را الفباي زنانگي مي‌ناميم. تجارب نشان مي‌دهند كه ندانستن اين الفبا، سلامت جسمي، جنسي، رواني و اجتماعي فرد را دچار مخاطره مي‌سازد. اين الفبا شامل، شرايط و وضعيت بلوغ و قاعدگي طبيعي و غيرطبيعي، رفتار هاي زندگي سالم از جمله تغذيه، ورزش، استراحت، استفاده از آفتاب، مراجعه به افراد ذيصلاح براي كسب اطلاعات و كاهش اضطراب و احيانا تشخيص و درمان مسايل فرد و . . . مي‌باشد.

لزوم مراجعه به پزشك  

 

اگر قاعدگي تا سن 16 شروع نشده باشد.

چنانچه صفات ثانويه جنسي مثل جوانه زدن پستان، رويش مو هاي زهار تا سن 14 سالگي شروع نشده باشد

چنانچه سه سال بعد از جوانه زدن پستان قاعدگي اتفاق نيفتد

اگر 5 سال از شروع اولين علامت بلوغ بگذرد ولي هنوز قاعدگي اتفاق نيفتد

اگر بين قد و وزن با سن همزمان، اختلاف زيادي وجود داشته باشد

اگر بعد از برقراري قاعدگي هاي منظم بطور ناگهاني رويش مو هاي زبر در ناحيه صورت، زير چانه يا ساير قسمت هاي بدن پيش آيـد، مخصوصا اگر اين علامت با نامنظم شدن قاعدگي و چاقي همراه شود

اضطراب و سوالات نوجوان و يا والدين.

بلوغ پسران  

تغييرات بلوغ در پسران بين سال هاي 10 و 16 زندگي رخ مي‌دهد. معمولا دو سال ديرتر از دختران شروع مي‌شود. طول مدت تحولات در پسران طولاني تر است و منجر به قد بلندتر پسران در مقايسه با دختران مي‌شود.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۵۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ازدواج هاي فاميلي

ازدواج هاي فاميلي

ازدواج هاي فاميلي مهمترين علت بروز بيماري هاي متابوليك ارثي است

بيماري هاي متابوليك ارثي در اثر انتقال يك ژن معيوب از والدين به فرزند بروز مي كند. در اين بيماري آنزيم هايي كه در فعل و انفعالات شيميايي بدن نقش دارند ، يا وجود ندارند و يا اينكه مقدارشان كم است.

فوق تخصص بيماري هاي متابوليك، علايم باليني اين بيماري ها را مشابه برخي بيماري هاي ديگر عنوان كرد و گفت: اين بيماري ها عموما با علايمي مانند استفراغ هاي دنباله دار شروع مي شود و با بردن كودك نزد پزشكان اعصاب و گوارش نمي توان نتيجه درماني لازم را گرفت.

بيشتر بيماري هاي متابوليك ارثي درمان پذير است ولي لازم است با انجام تست هاي تشخيصي و اجراي طرح هاي غربالگري هر چه سريعتر اين بيماري شناسايي شود و كار درماني بيمار آغاز شود.

زمان افزود: در صورت تاخير درمان، كودك به تدريج با علايمي همچون ضعف مغزي، ضعف عضلاني و حركتي روبرو مي شود و به عوارضي همچون عقب ماندگي ذهني كه به اشتباه فلج مغزي خوانده مي شود ، سنگ هاي كليوي ، تنفس هاي شديد و تند و نارسايي هاي قلبي دچار مي شود.

رييس انجمن بيماري هاي متابوليك ارثي ايران، تعداد بيماران مبتلا به بيماري هاي متابوليك ارثي را در كشور بالغ بر ۲۴ هزار نفر عنوان كرد و افزود: در حال حاضر طرح غربالگري تنها براي دو بيماري فنيل كتونوريا (PKU ) و هايپوتيروئيدي كه يك بيماري غددي است به صورت وسيع در حال اجرا است.

در صورتي كه در دنيا حدود ۳۰ بيماري متابوليك ارثي شامل طرح هاي وسيع غربالگري است و همين امر توجه هر چه بيشتر به اين گروه از بيماري ها را كه در صورت تشخيص به موقع كاملا قابل درمان بوده و باعث مي شود كودك بتواند زندگي عادي و كاملا طبيعي داشته باشد ضروري مي سازد.

تالاسمي

تالاسمي براي كساني كه نوع (مينور) را داشته باشند، مشكل ايجاد نمي‌كند و آنها هم مثل افراد سالم مي‌توانند زندگي كنند و فقط در موقع ازدواج بايد خيلي مراقب باشند. اما برعكس اين بيماري حداكثر آزار خود را به بيماران نوع ماژور مي‌رساند. تالاسمي چگونه منتقل مي‌شود؟

  اگر يك زن و شوهر هر كدام داراي نوع كم خوني خفيف (مينور) تالاسمي باشند، هر يك از فرزندان آنها ‌٢٥ درصد احتمال ابتلا به تالاسمي ماژور (كم خوني شديد) را داشته و ‌٥٠ درصد احتمال تالاسمي مينور و ‌٢٥ درصد ممكن است سالم باشند. علائم و عوارضي كه تالاسمي در بيماران ايجاد مي‌كند در نوع ماژور تالاسمي (كم خوني شديد) هموگلوبين خون غيرطبيعي به نام F يا جنيني افزايش يافته و هموگلوبين قرمز خون كاهش پيدا مي‌كند، كودكي كه اين بيماري را در خود دارد كم خون است و اين كم خوني باعث بزرگ شدن طحال و كبد و تغيير قيافه ظاهري او مي‌شود. بنابراين به علت پايين آمدن مداوم خون، بيمار مجبور است مدام خون تزريق كند و در اثر تزريق خون كه داراي مقدار زيادي آهن است و در اثر خود بيماري كه باعث شكسته شدن هموگلوبين (گلبولهاي قرمز) و آزاد شدن آهن مي‌شود ، ميزان آهن خون افزايش يافته و در بافت‌هاي عمده بدن چون؛ قلب، كبد، طحال و ... رسوب مي‌كند و سبب ايجاد مشكلات ديگري مي‌شود كه تنها به كمك آمپول دسفرال مي‌توان از تجمع آهن جلوگيري كرد. مصرف مداوم دسفرال با قيمت بالاي آن، موجب بروز مشكلات اقتصادي در خانواده‌ها مي‌شود. پس اگر در اثر عدم و يا سهل انگاري، تالاسمي به خانواده شما قدم گذاشت، هيچ جاي فرار نيست. راهاي پيشگيري از تالاسمي ‌١- انجام آزمايش خون از نظر كم خوني ( CBC و هموگلوبين A2 ) ‌٢-انجام آزمايش روي جنين در هفته‌هاي اول حاملگي در دوران بارداري. با يك آزمايش ساده مي‌توانيد جلوي بروز مشكلات بسياري كه در صورت داشتن فرزند تالاسمي با آن برخورد خواهيد نمود را بگيريد. تالاسمي در ايران تالاسمي در ايران حضور تاسف باري دارد و در حدود سي هزار نفر اين بيماري را در خود دارند و هر سال به اين تعداد نيز اضافه مي‌شوند . تالاسمي در ابتدا چند ماه خود را پنهان مي‌كند و بعد از مدتي مادران مي‌بينند كه كودك آنها زرد، ضعيف و ناآرام است و وقتي كه فرزند خود را به دكتر مي‌برند بعد از آزمايش، دكتر به مادر خانواده مي‌گويد تالاسمي هم همراه كودكش به دنيا آمده است. كساني كه در ايران تالاسمي با خود دارند به چهار گروه تقسيم مي شوند. گروه اول مبتلاياني كه دسترسي به امكانات پزشكي و درماني ندارند و از درمان صحيح يعني تزريق خون و دسفرال محروم مي‌باشند. گروه دوم بيماراني كه به موقع بيماريشان تشخيص داده مي‌شود و خون تزريق مي‌نمايند؛ اما از دسفرال و ساير اقدامات درماني استفاده نمي‌كنند. گروه سوم كساني كه بيماريشان به موقع تشخيص داده مي‌شود، تزريق مناسب خون همراه با روش‌هاي جانبي را به موقع دريافت مي‌دارند و طول عمري قابل ملاحظه خواهند داشت. گروه چهارم بيماراني كه دسترسي به پيوند مغز استخوان داشته‌اند، احتمال بهبودي آنان تا حدود زيادي ميسر مي‌باشد ، اميد است با اتكا به خداوند تبارك و تعالي در آينده‌اي نه چندان دور در اثر پيشرفت هاي علمي، تالاسمي هم مانند بيماري‌هاي شايع دوران گذشته ريشه كن شود. كنترل و درمان بيماري مهم‌ترين راه درمان تالاسمي، تزريق مداوم خون است. اگر بعد از آزمايش هموگلوبين، هماتوكريت متوجه شديد كه مقدار آن پايين تر از ‌١٠ است، فورا به مركز انتقال خون مراجعه كنيد. اگر ديرتر اقدام كنيد بدن مجبور است از خوني كه استخوان‌ها مي‌سازند، تغذيه كند و خون‌سازي استخوان‌ها باعث رشد ناهنجار استخوان‌هاي سر و صورت مي‌شود و در آن هنگام تالاسمي، قيافه وحشتناك خود را نشان مي‌دهد و بيمار خود را دچار مشكلات روحي و رواني فراوان مي‌كند . پس به ياد داشته باشيد با تزريق مداوم و به موقع خون از رشد استخوان‌هاي صورت كودك خود جلوگيري كنيد. اقدام مهم ديگري كه شما بايد انجام دهيد پايين آوردن آهن خون فرزندتان است. آهن، بافت‌هاي بدن است و آمپول دسفرال هم دشمن آهن، شما بعد از آزمايش آهن خون (فريتين) كودكتان، اگر مقدار آن را بالاتر از حد طبيعي مشاهده كرديد، ديگر با تزريق دسفرال به وسيله سرنگ در عظله نمي‌توانيد آن را به حد طبيعي برسانيد و حتما بايد از پمپ دسفرال استفاده كنيد. پمپ دسفرال دستگاهي است كه به طور اتوماتيك در مدت ‌٨ الي ‌١٢ ساعت آمپول را در زير پوست ناحيه شكم و يا عضلات بازوي بيمار تزريق مي‌كند و دارو در بدن با آهن تجمع يافته تركيب و سپس به وسيله ادرار دفع مي‌شود. همان‌طور كه قبلا گفته شد اگر آهن تجمع يافته دفع نشود باعث رسوب در كبد و قلب مي‌شود و مرگ آنان را تسريع مي كند. طحال برداري تالاسمي روي طحال بيمار خود نيز تاثير مي‌گذارد. گلبول‌هاي خون اگر ساختمان و شكل و كار غيرطبيعي داشته باشند، زودتر از موعد مقرر (‌١٢٠ روز عمر طبيعي گلبول قرمز مي‌باشد) از بين مي‌روند. گورستان و محل تخريب گلبول‌ها، طحال است و اگر پزشك متوجه شود كه به علت بزرگي و يا فقط پركاري طحال، نياز به خون بالا مي‌رود و يا اينكه هموگلوبين پس از تزريق خون در فاصله زمان كمتري سريعا پايين مي‌افتد در آن صورت تصميم مي‌گيرد كه طحال جراحي و از بدن خارج شود. ولي سن ايده‌آل بالاي ‌٥ سال است. زيرا در سنين پايين تر خطر بيماري‌هاي عفوني مهلك وجود دارد؛ بنابراين حتي در سنين بالاتر از ‌٥ سال كه طحال برداري انجام مي‌گيرد، واكسيناسيون عليه برخي بيماري‌ها مانند پنوموكك لازم است و علاوه بر آن هميشه بايد درمان با آنتي بيوتيك سريعا شروع گردد. اگر تالاسمي طبق روال طبيعي كنترل و درمان شود، بيماران مي‌توانند مثل هر انسان ديگري سال‌ها زندگي كنند. امروز تعدادي از بيماران تالاسمي ازدواج كرده و داراي فرزندان سالم هستند. شرايط بد و مرگ و يا عمر طولاني بيمار تالاسمي در دست شماست . پدران و مادران نيز بايد معاينه شوند تا اگر مواردي بود دقيقا مداوا گردد تا از نارسايي‌هاي بيشتر جلوگيري شود. بايد با دقت و حوصله در امر معالجه كودك بيمار خود اقدام كنيد؛ در صورت طحال برداري مصرف قرص پني‌سيلين و تزريق واكسن پنوموكك براي جلوگيري از عفونت بدن ضروري است. لازم است بيمار تالاسمي در سنين بالا توسط متخصصين قلب، كليه، چشم، گوش، غدد و ... مورد معاينه قرار گيرد. مشكلات يك بيمار تالاسمي ‌١- ضعف جسمي و رشد كم. ‌٢- مشكلات ناشي از تزريق خون و درد آن . ‌٣- تزريق مداوم دسفرال (DESFERAL) و صرف هزينه بالا. ‌٤- تغيير شكل و رشد ناهنجار جمجمه و بروز مشكلات رواني . ‌٥- نگراني حقيقي از آينده بيمار.

ازدواج و تشكيل خانواده

اگر يك بيمار مبتلا به تالاسمي ماژور با فرد مبتلا به اين بيماري ازدواج كند، كليه كودكان، بيمار خواهند بود اگر با فردي كه فقط ناقل تالاسمي ماژور است ازدواج كند، 50 درصد كودكانة بيمار و 50 درصد ديگر ناقل خواهند بود. در صورتي كه بيمار با فرد غيرناقلي ازدواج كند، صد درصد كودكان صرفا ناقل خواهند بود. به طور خلاصه، بيماراني كه خود را با درمان ها وفق بدهند، مي توانند از يك زندگي طبيعي و شاد بهره مند شوند؛ مثلا در قبرس، 83درصد بيماران تالاسميك از تحصيلات بالا برخوردار شده  و 25درصد آنان از دانشگاه فارق التحصيل شده اند. 22در اين بيماران ازدواج كرده و 73 درصد از افراد ازدواج كرده داراي فرزند هستند و حتي بعضي لز آنها 3 تا 4 فرزند دارند، 79 درصد بيماران تالاسميك قبرس در صنايع دستي، كشاورزي، به عنوان منشي و معلم، پرستار و يا كارمندان پزشكي و پيراپزشكي كار مي كنند.

 

شيوع و پراكندگي

اين بيماري تقريباً در همه نژادها ديده مي شود ولي شيوع آن در اطراف مديترانه، نواحي استوايي و مناطق نزديك استوا در آفريقا وآسيا زيادتر است.

به اين ترتيب كمربند تالاسمي دربر گيرنده مديترانه، شبه جزيره عربستان، قسمتهايي از آفريقا، تركيه، ايران، هند وآسياي جنوب شرقي مي باشد. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهاني، 4درصد از جمعيت كشور ما ، ناقل تالاسمي(تالاسمي مينور)هستند.

در حال حاضر حدود 3-2 ميليون نفر ناقل تالاسمي و بيش از 20 هزار نفر بيمار تالاسمي ماژور در ايران وجود دارد و سالانه حدود 800 نفر به جمعيت بيماران تالاسمي ماژور كشور ما، اضافه مي گردد.

شيوع تالاسمي در ايران برحسب منطقه جغرافيايي متفاوت است و بالاترين شيوع در كرانه درياي خزر و خليج فارس وجود دارد استانهاي مازندران، گيلان، هرمزگان، خوزستان، كهكيلويه و بويراحمد، فارس، بوشهر، سيستان و بلوچستان، كرمان و اصفهان 10 استان پر شيوع كشور مي باشند.

علائم بيماري

معمولاً علائم بيماري از 6 ماهگي به بعد ظاهر مي شود بدين صورت كه ابتدا بچه مبتلا، دچار علائمي مانند رنگ پريدگي، اختلال خون، ضعف و بي حالي مي شود. با بزرگتر شدن بچه، ساير علائم بيماري مثل بزرگ شدن كبد و طحال، بزرگي سر، پهن شدن استخوانهاي صورت و تغيير چهره بروز خواهد كرد.

درمان

درمان تالاسمي ماژور تزريق مرتب خون است كه معمولاً تا آخر عمر به طور متوسط هر چهار هفته يك بار بايد انجام شود . بچه هايي كه به طور مرتب خون دريافت مي كنند به طور طبيعي رشد مي كنند و در دهه هاي اول زندگي مشكلي ندارند. بعد از هر بار تزريق خون، گلبولهاي قرمز پس از حدود 120 روز تخريب مي شوند و آهن ناشي از تخريب قلبولهاي قرمز، در بدن باقي مي ماند كه اگر دفع نشود، در بدن تجمع يافته، باعث نارسايي كبد، قلب و ساير اعضاي بدن ميگردد.در صورت عدم ممانعت از اين امر، اغلب افراد مبتلا به تالاسمي ماژور، عمري بيش از 20 سال نخواهند داشت.

در حال حاظر داروي دفع كننده آهن از بدن كه در ايران موجود است، دسفرال نام دارد كه دارويي تزريقي است و به وسيله پمپ دسفرال به مدت 5 الي 7 شب در طول هفته و هر بار به مدت چندين ساعت در زير پوست تزريق مي شود.

دسفرال آهن را جمع كرده، از طريق ادرار دفع مي كند. اين درمان بسيار موفقيت آميز است و اغلب بچه هايي كه تحت درمان و تزريق خون با دسفرال هستند مي توانند زندگي خوبي داشته باشند. اين بچه ها بهطور طبيعي رشد كرده، قادر به انجام كار، ازدواج و بچهدار شدن خواهند بود.

دارويهاي ديگري كه براي دفع آهن از بدن مطرح شده اند داروهاي خوراكي به نام ال 1 و اكس جيد هستند كه هنوز در كشور ما جايگاه خود را پيدا نكرده اند.

نوع ديگري از درمان پيوند مغز استخوان است. درصورتي كه اين پيوند موفقيت آميز باشد بيمار ديگر نياز به تزريق خون نخواهد داشت. بهترين زمان براي انجام پيوند مغز استخوان  وقتي است كه سن بيمار پايين بوده، آهن بدن افزايش نيافته است. همچنين براي موفقيت آميز بودن پيوند مغز استخوان بايد يك دهنده مناسب وجود داشته باشد كه معمولاً خواهر يا برادر بيمار است.

البته بايد مد نظر داشت كه ممكن است پيوند با شكست مواجه شود يا عوارض جدي براي بيمار ايجاد كند كه منجر به مرگ گردد.

عوارض

عوارض شامل عوارض خود بيماري و عوارض ناشي از درمان است.

از عوارض بيماري مي توان به كاهش رشد، بزرگي و پركاري طحال و كبد، رشد غير طبيعي استخوان ها، كمبود اسيد فوليك و عنصر روي در بدن، كم كاري تيروئيد و ... اشاره كرد.

عوارض درماني شامل عوارض ناشي از تزريق مكرر خون و عوارض ناسي از تزريق داروي دسفرال.

از جمله عوارض عمده ناشي از تزريق مكرر خون مي توان افزايش آهن بدن و رسوب آن در بافتها و ابتلا به عفونت هاي قابل انتقال از طريق خون مثل هپاتيت BوC ايدز و... را ذكر كرد. عوارض ناشي از افزايش آهن بدن شامل تاخير رشد، اختلال در بلوغ، كم كاري تيروئيد و پاراتيروئيد، ديابت، مشكلات قلبي، كبدي و عصبي و ... است.

ازعوارض مصرف دسفرال مي توان به واكنشهاي موضعي(خارش، پرخوني)، مشكلات چشمي، (آب مرواريد، شب كوري، كاهش ميزان ديد)، كاهش شنوايي، كاهش سرعت رشد و ضايعات اسكلتي اشاره كرد.

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۵۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ستون فقرات

ستون فقرات

 

استخوانها و مفاصل ، روي هم اسكلت بدن را تشكيل داده و با كمك عضلات ، باعث ايجاد حركت ميشوند. استخوانها نوعي بافت همبند متراكم ميباشند كه سلولها و رشتههاي آن در ماده زمينهاي كلسيفيه شدهاي بهنام ماتريكس محصور شدهاند. استخوان از مواد آلي و مواد معدني تشكيل شده است. مواد آلي تقريبا ۳/۱ وزن استخوان را تشكيل داده و شبكهاي با خاصيت ارتجاعي در درون استخوان تشكيل ميدهند. ۳/۲ باقيمانده ، از مواد معدني از قبيل كلسيم و فسفر تشكيل يافته و سختي استخوان را باعث ميشوند. استخوانها در بدن وظايف متعددي را بر عهده دارند.

ستون فقرات تكيه گاه محكم بدن است و بار سنگين سر ، دستها و تنه را كه تقريبا ۳/۲ وزن تمام بدن است تحمل ميكند. نخاع و ريشههايي كه از آن جدا ميشوند طوري در داخل مهرهها قرار گرفتهاند كه هنگام حركات طبيعي ستون فقرات هيچگونه آسيبي نميبينند. به ناحيه پشتي ستون فقرات ۱۲ دنده متصل ميگردد كه مانند دو چنگك از راست و چپ تا دور قلب ، ريهها و قسمتي از اعضاي درون شكم را فرا گرفته و آنها را حفاظت ميكند.

● فيزيولوژي ستون فقرات

ستون مهرهها از ۲۶ مهره استخواني تشكيل شده است. اين مهرهها طوري به هم وصل شدهاند كه يك ستون استخواني را درست كرده اند. در داخل هر كدام از مهرهها سوراخ بزرگي وجود دارد. اين سوراخها در طول ستون مهرهها مجرايي را تشكيل ميدهند كه نخاع ، يعني طنابي كه از مغز جدا ميشود در داخل آن قرار گرفته است. اتصال مهرهها به يكديگر بسيار دقيق است و آن چنان استحكامي به ستون مهرهها ميدهد كه وزن بدن را به راحتي تحمل ميكند و به چپ و راست؛ جلو و عقب نيز خم ميشود، و در همين حال نخاع را كه ساختمان عصبي بسيار ظريف و مهمي است، در داخل خود محافظت ميكند.

وقتي به ستون مهرهها از روبرو و يا از پشت نگاه ميكنيم كاملا مستقيم است، يعني هيچ انحرافي به اطراف ندارد؛ ولي وقتي از پهلو به آن نگاه ميكنيم در آن پيچ و خم ديده ميشود، يعني در قسمت گردن و كمر به طرف داخل بدن فرو رفته و در ناحيه پشت و لگن برجسته است. اين وضعيت باعث ميشود كه ستون مهرهها وزن بدن را خيلي بهتر تحمل كند و در عين حال، در موقع ايستادن انسان بتواند كنترل بدن خود را حفظ كند. ستون مهرهها در ناحيه گردن از ۷ مهره ، در سينه از ۱۲ مهره در قسمت كمر از ۵ مهره و در ناحيه لگن از ۲ مهره ، يعني مهرههاي خاجي و دنبلانچه ، درست شده است.

 

 

آسيبهاي ستون فقرات در ورزش

 

بخش اول : آسيبهاي مهره گردني

 

آسيبهاي وارد برستون فقرات كه آسيب نخاع و اعصاب را به دنبال خواهد داشت ممكن است بر اثر يك فرآيند تخريبي بر اثر ورزش و يا با برخوردهاي سنگين ورزشي به وجود آمده باشد و يا براثر حوادث شغلي ، تصادفات ، سقوط از ارتفاع ايجاد شده باشد . به دليل ارتباط نزديك آسيب مهره ها و ستون فقرات با آسيب نخاع و طناب نخاعي و ( حتي اعصاب محيطي در برخورد با اين نوع آسيبها ) بايد دقت و سرعت عمل بالاتري در اين مورد اعلام نمود . به همين دليل نياز به شناخت كلي و آموختن هر چه بيشتر نحوه برخورد با اين ضايعه به نظر مي رسد . آسيبهاي وارد به قسمت فوقاني ستون فقرات غالباٌ مجموعه اي از كشيده گي هاي رباطي ، در رفتگي، شكستگي است كه ميتواند فلج يا حتي مرگ را به دنبال داشته باشد. 

 

آسيبهاي مهره گردني  در ورزش :

 

آسيبهاي وارد به مهره گردني مي تواند در حالت خفيف باعث رگ به رگ شدن يا كشيدگي ستون مهره ها در حالت شديد باعث ايجاد صدمه به ساختن رباطها ، استخوانها و يا بافت عصبي نخاع شود .                  

برخي از عوامل ايجاد اين آسيب به شرح زير است :

 

- نيروهاي ناگهاني خم كننده گردني

- فشرده هاي عمودي مهره هاي گردني ( شيرجه زدن در آب يا اصابت با فرق سر به زمين )

- ورزش هاي خطر ساز برخوردي ( فوتبال ، موتورسواري ، غواصي ، ژيميناستيك ،......)

- سابقه بيماري مفصلي واستخواني به خصوص پ.كي استخوان

- چاقي

- سوء تغذيه بخصوص كمبود كلسيم

 

ورزش هاي ممنوع، مضر و مشكوك

دراز و نشست به عنوان روشي براي تقويت عضلات شكم مورد توجه است، اما اگر عضلات شكم ضعيف باشند به جاي فعال شدن و تقويت عضلات شكم، عضلات ستون فقرات فعال مي شوند و اگر اين تمرين به درستي انجام نشود، افزايش قوس كمر و فشار به ديسك مي تواند به ستون فقرات كمر آسيب وارد كند.    

 

اغلب وقتي صحبت از ورزش مي شود، به ياد فوايد ورزش مي افتيم. اگرچه اثرات مفيد ورزش بر كسي پوشيده نيست، اما ورزشي سودمند است كه براساس توجه به ساختار عضلاني اسكلتي و در نظر گرفتن محدوديت هاي خاص در بعضي افراد برنامه ريزي و انجام شود. تمام حركات ورزشي سودمند نيستند و ضرر ناشي از انجام برخي از حركات بيشتر از فايده آنهاست. با بررسي بيومكانيك بدن مي توان اين حركات را به سه دسته كلي مشكوك، مضر و ممنوع تقسيم كرد. برخي از ورزش ها بر اثر مشاهده موارد متعدد آسيب ناشي از انجام يك فعاليت خاص در اين دسته بندي قرار گرفته اند.

 

از طرف ديگر بروز آسيب بر اثر يك حركت تمريني خاص به فردي كه آن تمرين را انجام مي دهد بستگي دارد. برخي از حركات تمريني مي توانند فوايدي براي فرد داشته باشند، اما مضرات آنها بيشتر از فايده شان است. برخي ديگر از حركات براي ورزشكاران حرفه اي مفيد نيستند، اما انجام آنها در افرادي كه تازه تمرينات ورزشي را شروع كرده اند باعث آسيب مي شود.خوشبختانه تقريبا براي تمام حركات مضر، تمرين جايگزين وجود دارد.در اينجا به تشريح برخي از شايع ترين حركات كه مي توانند باعث ايجاد آسيب عضلاني يا مفصلي شوند، مي پردازيم.

 

۱) بالابردن هر دو پا به صورت مستقيم

 

شايد بالابردن هر دو پا به صورت مستقيم براي يك ورزشكار بخشي از تمرين در نظر گرفته شود، در حالي كه ممكن است در افراد غير ورزشكار اين تمرين را به عنوان روشي براي تقويت عضلات شكم توصيه كنند.

 

حال اگر در حين تمرين، عضلات شكم خسته شوند يا عضلات از ابتدا ضعيف باشند، اين حركت باعث افزايش قوس كمر مي شود و فشار به ديسك بين مهر هاي در ناحيه كمر افزايش مي يابد. از طرف ديگر انقباض قوي عضلات جلو و عقب ستون فقرات باعث افزايش فشار داخلي ديسك كمر مي شود و درد بيمار را بدتر مي كند يا حتي به عود ديسك مي انجامد. بنابراين در افرادي كه بيرون زدگي ديسك دارند تا زماني كه عضلات شكمي به خوبي تقويت نشده اند، انجام اين حركت ممنوع است.

 

۲) دراز و نشست

 

دراز و نشست به عنوان روشي براي تقويت عضلات شكم مورد توجه است، اما اگر عضلات شكم ضعيف باشند به جاي فعال شدن و تقويت عضلات شكم، عضلات ستون فقرات فعال مي شوند و اگر اين تمرين به درستي انجام نشود، افزايش قوس كمر و فشار به ديسك مي تواند به ستون فقرات كمر آسيب وارد كند. در افراد مبتلا به شلي بيش از حد مفاصل به خصوص در كودكاني كه از اين بيماري رنج مي برند، توجه به اين نكته ضروري است.علاوه بر اين، حلقه كردن دست ها به پشت سرعلاوه بر تحت فشار قراردادن كمر، باعث آسيب مهر ه هاي گردن نيز مي شود.

 

براي انجام دراز و نشست در افرادي كه از انجام اين ورزش توسط پزشك ممنوع نشده اند، زانو ها بايد خم باشند و دراز و نشست به صورت آهسته انجام شود. نبايد پاها به جايي اتكا داشته باشند؛ زيرا اين وضعيت باعث مي شود به جاي فعال شدن عضلات شكم، عضلات كمر فعال شوند. در صورت ضعف نسبي عضلات شكم مي توان بالش كوچكي را پشت شانه قرارداد و دست ها به جاي آنكه پشت سر قرار گيرند، جلو نزديك زانوها باشند. چرخاندن ستون فقرات در آخر دراز نشست ( رساندن دست راست به زانوي چپ و برعكس) نبايد انجام شود. يكي از حركات مضر براي كمر، خم شدن همراه با چرخش كمر است. در هر حال مي توان به جاي دراز نشست از حركات جايگزين استفاده كرد.

 

۳) برخي حركات گردن

 

انجام حركات ناگهاني ستون فقرات به نظر بيشتر متخصصان ممنوع است. حركات چرخش گردن اگر به ملايمت انجام شوند و گردن به عقب خم نشود، اشكالي ندارد، اما خم شدن گردن به سوي عقب به خصوص در افراد سالمند يا بيماران مبتلا به روماتيسم مي تواند همراه با خطرات جدي باشد. انجام اين حركت اگر به صورت ناگهاني باشد، مي تواند به عروق و اعصاب قاعده جمجمه آسيب وارد كند. افرادي كه به اصطلاح دچار ساييدگي مهره هاي گردن هستند يا پوكي استخوان و سابقه درد گردن يا ضربه به اين قسمت را دارند، بيشتر در معرض آسيب هستند. (قراردادن بالشتك پشت سري روي صندلي اتوموبيل نيز دقيقا به خاطر جلوگيري از حركت ناگهاني گردن به سمت عقب در هنگام تصادف است.) چرخيدن روي شانه براي دوچرخه زدن با پا كه جزء حركات يوگا نيز هست، باعث خم شدن بيش از حد ستون فقرات گردني مي شود و با ايجاد فشار روي رباط ها به تشديد مشكلات ديسك و آرتروز گردن مي انجامد. اين حركت در افرادي كه سابقه آرتروز يا استئوپروز ستون فقرات دارند، كاملا ممنوع است.

 

۴) حركات ستون فقرات كمري

 

اگر چه برخي عقيده دارند كه خم شدن ستون فقرات به سمت عقب ممنوع است، اما با توجه با آنكه اين حركات جزئي از حركات طبيعي ستون فقرات هستند و به طور روزمره انجام مي شوند انجام آنها مشكلي ايجاد نمي كند؛ مگر اينكه به صورت كنترل نشده و ناگهاني باشند؛ زيرا در اين صورت به بافت هاي قسمت پشتي ستون فقرات آسيب وارد مي كنند. انجام اين حركات به صورت ملايم و كنترل شده مي تواند به عنوان ورزش مناسبي در برخي افراد مبتلا به كمردرد در نظر گرفته شود ولي در بعضي ديگر به خصوص آنهايي كه ليز خوردگي مهره هاي كمري دارند، انجام اين حركات ممنوع است.

 

۵) كشش عضلات پشت ران با تكيه برجاي بلند

 

يكي از ضروري ترين كشش ها براي حفظ سلامت ستون فقرات، كشش عضلات پشت ران است. اما انجام آن به صورت غير اصولي باعث آسيب مفاصل مي شود. به عنوان مثال برخي، اين كشش را با قراردادن يك پا روي جايي بلند انجام مي دهند. اگر زاويه پايي كه در بالا قرار گرفته است نسبت به خط عمود بيشتر از ۹۰ درجه باشد و تنه به جلو خم شود، بر اساس تحقيقات انجام شده ممكن است باعث فشار به عصب سياتيك شود. در افرادي كه كوتاهي عضلات پشت ران دارند، اين حركت آسيب بيشتري وارد مي كند. با توجه به اينكه توضيح حركات مشكوك، مضر يا ممنوع در حد اين نوشته نيست، به چند اصل كلي اشاره مي شود. اين اصول بايد در حركات تمريني در نظر گرفته شوند. از طرف ديگر در صورت وجود بيماري خاص عضلاني، اسكلتي يا قلبي عروقي مشاوره با افراد صاحب نظر در اين زمينه ضروري است.

 

● اصول كلي انجام تمرين هاي ورزشي:

 

▪ قبل از انجام تمرين، بدن بايد حداقل به مدت پنج تا ده دقيقه گرم شود.

 

▪ از خم كردن بيش از حدمفاصل به خصوص گردن و زانو پرهيز شود.

 

▪ از چرخاندن ناگهاني گردن و ستون فقرات پرهيز شود.

 

▪ از انجام حركات چرخشي يا حركاتي كه باعث فشار از پهلو به مفصل زانو مي شوند، پرهيز شود.

 

▪ از انجام كشش هاي عضلاني به صورت ضربه اي خودداري شود و كشش به صورت فشار پيوسته و يكنواخت اعمال شود.

 

▪ هر حركتي كه باعث درد شود يا آن را تشديد كند ممنوع است (درد بسيار خفيف كه به آن «درد خوب» نيز گفته مي شود اشكال ندارد).

 

▪ انجام كشش ها به صورت ناگهاني ممنوع است. كشش ناگهاني باعث پاره شدن فيبر هاي عضله و در نهايت كوتاه تر شدن عضله مي شود.

 

▪ بعد از تمرين، نبايد فعاليت به طور ناگهاني قطع شود، بلكه اتمام فعاليت به هفت تا ده دقيقه زمان نياز دارد.

 

▪ در صورت پيدا شدن علايم زير تمرين به سرعت قطع شود:

 

۱) احساس ناراحتي يا درد قابل توجه

 

۲) درد قفسه سينه

 

۳)تنگي نفس شديد

 

۴) نامنظم شدن ضربان قلب  

در حال حاضر ورزش به صورت علم گسترد ه اي درآمده و ضروري است كه در برنامه ريزي ورزش -از مدارس تا سطوح بالاتر در كنار برنامه هاي عملي به برخي از جنبه هاي ضروري تئوري آن نيز پرداخته شود.

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۵۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

سينوزيت درمان دارد؟

خيلي‌ها در زمستان شال به پيشاني مي‌بندند، كلاه بر سر مي‌گذارند و تصور مي‌كنند گريزي از سينوزيت مزمن نيست. دكتر ابراهيم رزم‌پا، استاد دانشگاه علوم‌پزشكي تهران، بعضي از اين باورها را درست مي‌داند اما معتقد است سينوزيت هم مانند بسياري از بيماري‌هاي ديگر، حتي در نوع مزمن خود، قابل درمان است.

 آقاي دكتر! سينوس‌ها در بدن ما چه وظيفه‌اي دارند؟
سينوس‌ها حفره‌هاي داخل استخواني هستند و در استخوان‌هاي صورت قرار دارند. اين حفره‌ها توسط مجرايي به بيني متصل هستند. سطح داخل سينوس‌ها با مژك‌هايي پوشيده شده كه حركت نوساني به سمت حلق دارند. سينوس‌ها روزانه حدود يك ليتر ترشح دارند. مژك‌ها اين ترشحات را همراه ميكروب‌ها، گرد و غبار و مواد حساسيت‌زا به عقب مي‌رانند. با هر بار بلع مقداري از بزاق دهان همراه با ترشحات سينوس‌ها بلعيده مي‌شود. اين ترشحات در لطيف نگه‌داشتن مخاط پوشاننده سينوس‌ها و بيني موثر است و در تميز كردن هوايي كه از بيني به ريه مي‌رسد، نقش مهمي ‌دارد.

 اين حفره‌ها چه فايده‌اي براي بدن دارند؟
اين حفره‌ها وزن سر را كم مي‌كنند. اگر قرار بود استخوان‌هاي سر و صورت همه تو پر باشند سر بسيار سنگين مي‌شد. از طرفي سينوس‌ها به عنوان ضربه‌گير مغز عمل مي‌كنند و قدرت دفاعي استخوان‌ها را بيشتر مي‌كنند. اگر ضربه شديدي به صورت وارد شود به دليل وجود سينوس‌ها استخوان‌هاي صورت مي‌شكند. درنتيجه نيروي واردشده كمتر به جمجمه و مغز منتقل مي‌شود. اين حفرات به بيني و مجاري تنفسي راه دارند و در زيبا شدن صدا موثر هستند. اگر سينوس‌ها عفونت كنند و پر شوند صدا حالت تودماغي پيدا مي‌كند.

 بيماري سينوزيت يا همان عفونت سينوس‌ها چه علايمي‌ دارد؟
معمولا بيمار از سردرد و احساس سنگيني سر شكايت دارد. سردرد با حركت سر تشديد مي‌شود؛ مخصوصا حركت دادن سريع و ناگهاني سر به سمت جلو. قرار دادن سر بين زانوها و خم شدن به جلو سردرد را تشديد مي‌كند. اين درد در عرض چند روز شديدتر مي‌شود و ممكن است پشت چشم‌ها، دندان‌هاي آسياي بالا يا گوش تير بكشد. معمولا كودكان دچار سرفه و بوي بد دهان مي‌شوند. تب، علامت شايعي نيست و تنها در نيمي ‌از بيماران وجود دارد. ترشح زرد يا سبز و چركي از بيني و وجود احساس خلط در پشت حلق هم از علايم شايع هستند. اين ترشحات ممكن است باعث تحريك حلق و احساس حالت تهوع و استفراغ شوند. معمولا تنفس از راه بيني مشكل و صداي بيمار تودماغي مي‌شود.

 اين علايم، مشابه سرماخوردگي هستند. آيا ارتباطي بين سرماخوردگي و سينوزيت وجود دارد؟
اگر علايم سرماخوردگي بيشتر از يك هفته باقي بماند، ممكن است به سينوزيت تبديل شده باشد. سينوزيت معمولا به دنبال سرماخوردگي و آنفلوآنزا بروز مي‌كند. عفونت اوليه، مخاط سينوس‌ها را ملتهب مي‌‌كند. بدن هم در پاسخ ترشحات سينوس را افزايش مي‌دهد. افزايش اين ترشحات باعث مي‌شود كه دهانه سينوس‌ها تنگ شود. درنتيجه ترشحات و ميكروب‌ها درون حفره سينوس تجمع مي‌كند. به اين ترتيب، سينوس به كانوني براي رشد و تكثير ميكروب‌ها تبديل مي‌شود. گاهي عفونت قارچي هم به اين عفونت‌ها اضافه مي‌شود.

 اين علايم با سينوزيت مزمن چه تفاوتي دارند؟
اگر اين علايم بيشتر از 4 هفته ادامه پيدا كنند، سينوزيت مزمن را به وجود مي‌آورند. سينوزيت مزمن ممكن است تا سال‌ها بيمار را گرفتار كند. معمولا عوامل آلرژي‌زا، آسم و عفونت‌هاي باكتريايي باعث ايجاد سينوزيت مزمن مي‌شوند. همچنين پوليپ بيني و اختلال ساختماني بيني هم مي‌توانند زمينه‌ساز سينوزيت مزمن باشند. حدود 20 درصد از بيماران مبتلا به سينوزيت مزمن، به پوليپ بيني مبتلا هستند.

 چگونه مي‌توان از اين بيماري پيشگيري كرد؟
عوامل متعددي در پيشگيري از سينوزيت موثر هستند. رعايت بهداشت شخصي و شستن دست‌ها از مهم‌ترين عوامل هستند. بايد از مواد آلرژي‌زا دوري كرد و آلرژي را تحت كنترل درآورد. سرماخوردگي را بايد فورا درمان كرد. طولاني شدن سرماخوردگي، سينوس‌ها را در معرض عفونت قرار مي‌دهد. دوري از دود سيگار و هواي آلوده بسيار كمك‌كننده است.

 سيگار چه تاثيري بر سينوس‌ها دارد؟
آلودگي هوا و استعمال سيگار مي‌توانند حركات مژك‌ها را مختل كنند. اختلال حركت مژك‌ها باعث تجمع ترشحات سينوس و رشد ميكروب‌ها در اين محيط مي‌شود.

 چه راه‌هاي ديگري براي پيشگيري از سينوزيت وجود دارد؟
يك راه، اين است كه در خانه از دستگاه بخور و رطوبت‌ساز استفاده كنيد. اين كار باعث مي‌شود ترشحات سينوس‌ها روان شوند و ميكروب‌ها در سينوس تجمع نكنند. مايعات خيلي سرد ننوشيد. به طور منظم ورزش كنيد و فعاليت بدني داشته باشيد. از تماس با افرادي كه مبتلا به سرماخوردگي يا عفونت ويروسي مجاري تنفسي فوقاني هستند، اجتناب كنيد.

در هواي خيلي گرم يا خيلي سرد نمانيد. در منزل از دستگاه‌هاي تصفيه هوا استفاده كنيد. مشروبات الكلي ننوشيد زيرا باعث تورم مخاط بيني و سينوس‌ها مي‌شوند. هنگام شنا شيرجه نرويد.

از سفرهاي هوايي پرهيز يا حداقل پيش از سفرهاي هوايي از قطره ضداحتقان بيني استفاده كنيد. رطوبت منزل خود را كنترل كنيد. هواي خيلي خشك يا خيلي مرطوب، سينوزيت را تشديد مي‌كند. عطر و ادكلن نيز مي‌توانند باعث تورم مخاط بيني شوند بنابراين بايد از آنها اجتناب كنيد. حداقل روزي 7 ليوان آب بنوشيد. هنگام خروج از منزل در فصول سرد سال، به وسيله شال و كلاه سينوس‌هاي خود را گرم نگه داريد. به منظور برخورداري از سيستم ايمني قوي بايد تغذيه مناسبي داشته باشيد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۵۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

سخن

مشكل ما ضعف ايمان نيست، عدم معرفت علمي مسائلي است كه به آن ايمان داريم و يكي از آن مسائل تشيع و اسلام است.معتقديم ولي آنرا نمي شناسيم و  آشنايي منطقي از  آن نداريم و به مردي معتقديم به عنوان يك امام و يك مرد بزرگ و كسي كه هميشه مورد ستايش ما بوده،اما متاسفانه علي را نمي شناسيم.
مابيشتر به ستايش علي پرداختيم نه آشنايي با علي... دكتر علي شريعتي

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۵۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

شعر

من نگويم ، كه بدرد دل من گوش كنيد
بهتـــر آنست كــــه اين قصه فراموش كنيد
عـــاشــقان را بگــــذاريــــــد بنالنـــد هـمـــــه
مصلحت نيســــت ، كه اين زمزمه خاموش كنيد
بعــــد مـــن ســـوگ مگـــيريد ، نيــــــرزد به خدا
بهر هر زرد رخي ، خويش سيه پوش كنيد...
سـخن ســــوختگـان طرح جنون مي ريزد
عاقلان ، گـــفته عشاق فراموش كنيد
رحيم معيني كرمانشاهي



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۴۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

كيك سيب با ادويه دارچين و تكه هاي سيب

كيك سيب با ادويه دارچين و تكه هاي سيب

 

خودتان دست به كار تهيه خوراكي‌ها شويد:


از ماست و جوانه گندم تا رب انار و سركه انگور
كمتر محصولي از توليد كارخانه‌هاي صنايع غذايي به پاي خوراكي‌هايي مي‌رسد كه خودمان در خانه درست مي‌كنيم؛ هر چند زحمت به عمل آوردن اين خوراكي‌ها در خانه خيلي بيشتر از خريد آنها از سوپرماركت‌هاست، اما لذت استفاده از دسترنج خودمان به اندازه‌اي است كه بتوان كمي زحمت را به جان خريد.
درست كردن ماست در خانه يكي از اين كارهاي زحمت‌دار است كه اگر مراحل آن به درستي طي شود محصول نهايي‌اش واقعا دلچسب مي‌شود. رمز داشتن يك ماست خانگي مرغوب به ميزان گرما و حرارت شير بستگي دارد. پس اگر مي‌خواهيد ماست خوش‌طعمي داشته باشيد كه بعد از مدتي آب نيندازد شير را در حرارت 90 درجه حداقل به مدت 5 دقيقه بجوشانيد. رمز ديگر قوام گرفتن ماست استفاده از شير خشك است. اين ماده باعث مي‌شود ماست سفت‌تر شده، آب نيندازد و زود بسته شود.
انتخاب مايه ماست مرغوب نيز يكي از رموز داشتن ماست مرغوب است. پس اگر مي‌خواهيد ماستي خوشمزه به دست بياوريد حتما از مايه ماست مرغوب و خوش طعم استفاده كنيد. يادتان باشد يكي ديگر از عوامل بدمزه شدن ماست، نگه داشتن طولاني‌مدت آن در محيط گرم يا بيش از حد جوشاندن شير است.

اگر خواهان توليد ماستي شيرين در خانه هستيد اين هم راهكار خودش را دارد. يعني ماستي شيرين مي‌شود كه شير آن بعد از جوشيدن بيشتر سرد شود و كمي ديرتر به آن مايه ماست اضافه شود. اين كار باعث مي‌شود تا شير كمي ديرتر ببندد، اما بعد از ماندن 3 تا سه و نيم ساعت در يخچال تبديل به ماستي شيرين مي‌شود.
خريدن جوانه گندم، عدس يا ماش از فروشگاه‌ها راحت‌ترين راه براي استفاده از اين جوانه‌هاي خوشمزه است، اما اين كار يك اشكال دارد و آن اين كه اگر ميزان مصرفتان زياد نباشد و مجبور شويد اضافه جوانه‌ها را در يخچال نگه داريد بعد از چند روز جوانه‌ها پلاسيده و قهوه‌اي رنگ مي‌شوند به طوري كه رغبت خوردن را از بين مي‌برند. پس اگر مي‌خواهيد آدم‌هاي اسرافكاري نباشيد و هميشه جوانه‌هاي تازه و خوشرنگ استفاده كنيد مي‌توانيد با كمي همت، خودتان دست به كار توليد آنها شويد.
براي اين كار دانه مورد نظر را يك شب قبل در آب خيس كنيد و در جاي نيمه گرم قرار دهيد و روز بعد آنها را آبكش كنيد تا آب آنها گرفته شود. پس از آن، دانه‌ها را درون يك شيشه بريزيد و پارچه‌اي مرطوب روي آن بكشيد و هر صبح و شب، كار آبكش كردن آنها را ادامه دهيد. يادتان باشد تمام اين مدت ظرف موردنظر بايد در جاي تاريكي مثل كابينت قرار گرفته باشد. بعد از گذشت 3 تا 5 روز دانه‌ها را كه حالا جوانه‌هاي كوچكي زده‌اند از درون كابينت درآوريد و پشت پنجره رو به آفتاب قرار دهيد. يادتان باشد در اين مدت نيز جوانه‌ها هميشه بايد مرطوب باشند و هر روز حداقل 2 بار آبكش شوند. از اين مرحله تا تبديل دانه‌ها به جوانه‌هاي قابل خوردن حدود 2 روز زمان نياز است. پس وقتي جوانه‌ها به اندازه دلخواهتان رسيدند آنها را خوب بشوييد و در ظرفي دردار درون يخچال نگه داريد.
اگر يك بار رب انارهاي آماده بازار را چشيده باشيد حتما به اين نتيجه رسيده‌ايد كه بهترين كار، پختن رب انار در خانه است. اين كار البته كمي زمان مي‌برد، اما نتيجه‌اش به هيچ وجه قابل مقايسه با توليدات بازاري نيست. گام نخست براي پختن رب انار در خانه، انتخاب انارهاي مرغوب و آبدار است كه بايد دانه دانه شوند و درون قابلمه قرار بگيرند. وقتي انارها دانه دانه شدند آنها را درون قابلمه (ترجيحا لعابي) بريزد و تا روي دانه انارها آب بريزيد. بايد اجازه بدهيم تا حداقل به مدت نيم ساعت اين انارها بپزند تا گوشت آنها نرم شود. وقتي انارهاي پخته شده كمي سرد شدند آنها را درون صافي بريزيد و مثل زمان تهيه لواشك مايه پخته شده را با فشار از صافي رد كنيد. در اين مرحله آبي نسبتا غليظ از انارها به دست مي‌آيد كه بايد تا غليظ شدن كامل روي شعله باقي بماند. يادتان باشد هنگام جوشيدن آب انار آن را مرتب به هم بزنيد تا ته نگيرد. وقتي رب انار به شكل ماستي نسبتا رقيق در آمد آماده سرد شدن و قرار گرفتن در ظرف مورد نظر است.
سركه هم اگر در خانه تهيه شود عطر و طعم بهتري دارد و از شر مواد نگه دارنده هم خلاص مي‌شود. براي داشتن سركه‌اي مرغوب مقداري انگور كه بهتر است از نوع آبدار باشد تهيه و آنها را حبه كنيد. پس از آن حبه‌هاي انگور را بشوييد و خشك كنيد و در ظرف مورد نظر بريزيد. در اين مرحله مي‌توانيد يك ليوان سركه نيز به انگورها اضافه كنيد و مخلوط اين مواد را در ظرف مورد نظر بريزيد، اما يادتان باشد ظرف را زياد پر نكنيد چون بعد از چند روز وقتي سركه به جوش بيايد از ظرف سرريز مي‌كند. ظرف حاوي انگور بايد در جاي گرم و ترجيحا تاريك قرار بگيرد. مدت به عمل آمدن سركه نيز حدود 3 تا 4 ماه است. اگر مي‌خواهيد رنگ سركه شما در نهايت قرمز شود مي‌توانيد هنگام خريد انگور نوع قرمز آن را انتخاب كنيد. همچنين استفاده از انگور‌هاي معمولي باعث مي‌شود سركه كمرنگ شود.

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۴۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

راه هاي كاهش درد قاعدگي

راه هاي كاهش درد قاعدگي

عده‌اي از خانم ها دچار دردهاي شديدي هنگام قاعدگي مي‌شوند و علائم زير هم در آنها بيشتر است: تغييرات خلق و خو ، كاهش انرژي بدن و احساس خستگي. اما اين نشانه‌ها با درمان‌هاي متفاوتي كاهش يافته و از شدت‌شان كم مي‌شود.

بيش از نيمي از خانم ها در هنگام قاعدگي دچار درد مي‌شوند و برخي از آنها به مدت 1 تا 3 روز توانايي انجام فعاليت‌هاي روزمره را ندارند.

درد معمولاً در محل كمر، زير شكم و پهلوها ظاهر مي‌شود و به صورت قولنجي است؛ يعني شدت آن كم و زياد مي‌شود. درد در روز اول شديد است و به تدريج كاهش مي‌يابد.

درد گاهي با تهوع، استفراغ، ضعف، خستگي و سردرد همراه است.

درد قاعدگي ممكن است در همه دوره‌هاي خونريزي يا فقط در بعضي از دوره‌ها اتفاق بيافتد.

قاعدگي دردناك معمولا با افزايش سن و پس از ازدواج و زايمان كاهش مي‌يابد.

اصولا درد قاعدگي به دليل ترشح پروستاگلاندين‌ها ايجاد مي‌شود. پروستاگلاندين‌‌ها موادي هستند كه از بافت‌هاي نكروزه‌ يا فاسدي كه ريزش مي‌كنند، ترشح مي‌شوند و سبب ايجاد درد قاعدگي مي‌شود. هر ماده‌اي كه بتواند ترشح پروستاگلاندين‌‌ها را مهار كند، مي‌تواند سبب كاهش درد قاعدگي شود.

بر حسب شدت درد مي‌توان براي تسكين درد قاعدگي از شيوه‌هاي مختلفي استفاده كرد:

* اگر درد قاعدگي شديد نباشد، استفاده از مسكن‌هاي ضد التهاب غيراستروييدي مانند مفناميك ‌اسيد يا ايبوپروفن مي‌تواند سبب كاهش درد شود. اين داروها براي كساني مفيدند كه معمولا يك يا دو روز درد دارند. اين افراد بايد قبل از اين كه دردشان تشديد شود، هر 8 ساعت يك بار از اين داروها استفاده كنند. مسكن‌هايي مثل استامينوفن و استامينوفن كدئين‌دار براي تسكين درد تاثير چنداني ندارند.

* كساني كه درد شديدي دارند و به مسكن‌هاي بالا جواب نمي‌‌دهند، بايد از قرص‌هاي ضدبارداري استفاده كنند. در كساني كه خون‌ريزي زياد و درد شديدي دارند، استفاده از اين داروها هم خون‌ريزي را كاهش مي‌دهد و هم به تدريج درد آنها را كمتر مي‌كند؛ مخصوصا كساني كه دچار مشكل "آندومتريوز" هستند، يعني بافت رحمي در محل‌هايي به غير از حفره رحم رشد كرده است كه در اين صورت اين افراد هنگام قاعدگي دچار درد بسيار شديدي مي‌شوند.

مصرف قرص‌هاي ضد بارداري باعث مي‌شود كم‌كم بافت نابه‌جاي رحمي از بدن دفع شود. همچنين شدت  درد و نياز به مصرف مسكن‌ها را كمتر مي كنند.

* افرادي كه درد شديدي ندارند، مي‌توانند از روش‌هايي مانند گرم كردن كمر و زير شكم با حوله گرم، يا كيسه آب‌ گرم و پوشيدن لباس گرم استفاده كنند.

* روش‌هايي نظير فيزيوتراپي با استفاده از دستگاه‌هايي كه به شكم متصل مي‌شود و ايجاد ارتعاش و ماساژ شكم، كمر،‌ پهلوها باعث تسكين درد مي‌شود؛ مگر اين كه علت اين درد، پاتولوژيك يا بيماري‌زا باشد كه در آن صورت، درمان‌‌هاي خاص خود را نياز دارد.

* افسردگي يكي از دلايل ايجاد و تشديد درد قاعدگي است ، زيرا افراد افسرده تحريك‌پذيرتر بوده و هر دردي در آنها ممكن است تشديد شود. درمان افسردگي در اين افراد مي‌تواند درد قاعدگي را نيز كاهش دهد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۴۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

نكات مفيد براي مديريت هزينه هاي زندگي

نكات مفيد براي مديريت هزينه هاي زندگي

اين روزها زندگي كردن و خرج كردن بيشتر از بودجه امري عادي شده است. همانطور كه اسكناس جاي خود را به سكه مي دهد، بين چك كشيدن  و پرداخت در آينده و پرداخت هاي نقدي اشتباه مي شود. و يك زمان مي بينيد كه سر يك تاريخ مقرر چندين چك داريد و حسابي خودتان را مقروض كرده ايد.

پس انداز كردن عادتي است كه بايد از همين امروز شروع كنيد. سعي كنيد ذره ذره پولي را كه به دستتان مي رسد نگه داريد تا براي پرداخت موعد چك ها و هزينه هايتان دچار مشكل نشويد. اما زمانيكه مي بينيد براي هيچ كار ديگري پول نداريد، آنوقت است كه بايد يك فكر اساسي كنيد.

چطور شروع كنيد؟ سه مسئله مهم وجود دارد كه بايد به آن توجه كنيد: هزينه ها، قرض ها و پس انداز براي اهداف خاص. هدف اين است كه خريدها و هزينه هاي غير ضروري خود را كنترل كنيد. بعد از آن، اهداف مالي مثل بازنشستگي، آينده فرزندانتان، خانه، ماشين و ساير نيازها بايد مورد توجه قرار گيرند. علاوه بر اين، گذاشتن بودجه اي براي پس انداز هم اهميت زيادي دارد. در زير به چند نكته براي شروع و حفظ يك بودجه موفق اشاره مي كنيم.

فيش حقوق: نگاهي جدي به فيش حقوقتان بيندازيد. اينكار به خوبي نشان مي دهد كه چه مقدار پول ماهانه به دستتان مي رسد، چه قبوضي را بايد چه موقع پرداخت كنيد و وقتي اينها را بدانيد آنوقت مي فهميد چه وقتي مي توانيد ريخت و پاش داشته باشيد.

ليست هزينه ها: همراه با خانواده بنشينيد و ليستي از همه هزينه ها و سرمايه گذاري هايي كه به صورت ماهانه انجام مي دهيد تهيه كنيد. بعد ببينيد كه كداميك اضافي است و بايد حذف شود. يك كاربرگ يا حسابگر مخصوص بودجه داشته باشيد، زمينه هايي كه به شما مربوط مي شود را نگه داشته و ديگري ها را پاك كنيد. همچنين سعي كنيد اين ليست تا حد ممكن قابل درك باشد. و وظيفه نگهداري از آن را هم به عهده بگيريد.

كاهش هزينه ها: اين شامل هزينه هاي سبك و روش مخصوص زندگي شماست. آخرين مدل موبايل به نظرتان خيلي قشنگ است اما آيا لازم است كه حتماً آنرا داشته باشيد؟ بيرون غذا خوردن هم يك هزينه بسيار هنگفت است و مي توانيد آنرا حذف كنيد. قبوض آب و برق را هم مي توانيد با ايجاد تغييرات كوچك در روش زندگيتان بسيار كمتر كنيد.

خريد عمده: اين روزها خريد عمده خيلي مقرون به صرفه تر است چون تخفيفات بسيار خوبي روي آن مي دهند.

هزينه هاي روزانه: هزينه هاي روزانه تان، آن خرده خرج هايي كه ممكن است از قلم بيندازيد، را يادداشت كنيد. همچنين اگر بتوانيد خرج و مخارجتان را به صورت روزانه يا حداقل هفته اي مديريت كنيد، مديريت هزينه هايتان بسيار بهتر خواهد شد.

در زير هر هزينه خاص، مبلغ مورد نظر را يادداشت كنيد. زير هزينه هايي كه ميزان آن تحت كنترل شما نيست 50 درصد بيشتر بنويسيد. آخر كار اگر ديديد كه چيزي ته كيفتان باقي ماند يعني خوب بودجه بندي كرده ايد. اما اگر كسري آورديد يعني داريد بيشتر از آنچه كه در توانتان است خرج مي كنيد به همين خاطر بايد روي عادات خرج كردن خودتان يك بازنگري داشته باشيد.

تطابق مخارج با بودجه: كار بسيار سختي است. اگر بنابر مسائل اورژانسي در يك ماه كسري بودجه آورديد، سعي كنيد هر چه سريعتر دوباره روي روال بيفتيد. در غير اينصورت همه چيز زندگيتان بر هم مي خورد و هر ماه بيشتر از آنچه كه در مي آوريد خرج خواهيد كرد. سعي كنيد هميشه براي چنين موقعيت هاي اورژانسي پس انداز داشته باشيد.

تعيين هدف: بودجه فقط براي كنترل خرج و مخارج ها نيست. بايد بتوانيد براي اهداف مختلف مثل بازنشتگي، خريد ماشين، خانه، آينده فرزندانتان و امثال اين پس انداز داشته باشيد. براي اين منظور بايد بعد از تقسيم بندي بودجه چيزي ته جيبتان بماند كه براي آن اهداف خاص پس اندازش كنيد.

براي آسانتر كردن كارتان يك نرم افزار مالي شخصي روي كامپيوترتان نصب كنيد. از اين مهمتر، آنچه نياز داريد قطعيت و عادتي مثبت براي وارد كردن و حساب كردن صحيح همه هزينه ها، خرج و مخارج ها و پس اندازهايتان است. كار آساني نيست اما مطمئن باشيد كه به نفعتان خواهد بود.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۴۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

لزوم شكر گذاري پيش از صرف غذا

لزوم شكر گذاري پيش از صرف غذا

به نظر مي رسد كه اين روزها دعا كردن قبل از غذا ديگر از مد افتاده است. جدا از خانواده هاي بسيار مذهبي، افراد اندكي با ياد خدا، خوردن غذا را شروع ميكنند.

در گذشته، اين يك عادت بود كه خانواده ها قبل از خوردن غذا دعا بخوانند، تقريباً يك وظيفه بود نه يك لذت. اينكار نشانه قبول كردن آدام و رسوم و پيروي از آن بود نه اينكه از اعماق دل قدردان و سپاسگذار باشند.

آنچه كه در دعاهاي قبل از غذا وجود نداشت، سپاسگذاري بود. حس سپاسگذاري يك احساس است نه اجبار. احساسي است كه قلب ما را به زندگي و نعمت هاي آن باز مي كند. در زندگي چه ثروتمند باشيد و چه فقير، اگر از داشته هايتان احساس شادي و رضايت كنيد منفعت بيشتري برايتان خواهد داشت تا اينكه به خاطر نداشته هايتان غمگين باشيد. شكرگذاري باعث مي شود به آنچه كه داريم فكر كنيم نه چيزهايي كه نداريم. به همين دليل موجب شادي و خوشبختي مي شود نه غم.

شكرگذاري احساسي بسيار قوي است. راهي را به سمت عشق و لذت برايمان باز مي كند. من وقتي احساس خدا شناسي و شكرگذاري مي كنم، حس مي كنم به همه منابع انرژي جهان وصل شده ام. وقتي استرس، ترديد يا عجله داريم، آرامش خدا شناسي و سپاسگذاري را از خودمان دريغ مي كنيم، درصورتيكه همان مي تواند بهترين درمان برايمان باشد.

من فكر ميكنم خيلي خوب است كه لحظه اي را قبل و بعد از غذا خوردن به اين احساس خدا شناسي و سپاسگذاري اختصاص بدهيم. اينكار باعث مي شود احساس شادي، امنيت، و آمرزش بيشتري كنيم. اينها احساسات بسيار زيبايي هستند كه خيلي خوب است به فرزندانمان آموزش دهيم. اينكه به بچه هايتان تواناي احساس كردن بدهيد، نه فقط عشق ورزيدن و توجهي كه شما به آنها مي دهيد بلكه عشق و توجهي به همه خلقت معطوف ميكنيد. اين كار تكيه گاه عظيم تري در دنيا به آنها مي دهد كه بسيار بي نهايت، اسرارآميز و عالي است و دنياي آنها را وسيع تر خواهد كرد. يك حس روحاني و مقدس وارد زندگي آنها مي كند.

همچنين باعث مي شود جو سر ميز غذا بهتر شود. ابتدا و انتها و مرزهاي آنرا مشخص مي كند. همچنين از اين نظر خيلي خوب است كه باعث مي شود همه با هم غذا خوردن را شروع كنند و قبل از اينكه همه غذايشان را تمام نكرده اند كسي از سر ميز بلند نشود.

نيازي نيست كه دعا و شكرگذاري قبل از غذا حتماً يك دعاي مذهبي باشد. مي تواند فقط يك "بنام خدا" يا فقط يك عبارت و جمله كوتاه مثل "خدايا، ممنون بخاطر اين غذا" باشد. اگر بچه هاي كوچك داريد، مي توانيد غذا را با يك شعر شروع كنيد، مثلاً شعري كه مخصوص خانواده شما باشد و به كمك هم آنرا درست كرده باشيد. در زير به ترجمه يك نمونه از دعاهاي مخصوص غذا كه در بعضي از مهدكودك ها استفاده ميشود اشاره مي كنيم:

خدايا

شكرت مي كنم امروز

واسه سيب و پرتقالي كه روي درختاس

واسه كره و عسلي كه ميتونم با چايي بخورم

واسه پرنده ها و گل ها

و همه نعمت هايي كه به من و خانوادم دادي

شكرت مي كنم خدا



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۴۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

شعر

كاش مي شد كه كسي مي آمد

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

كاش مي شد كه كسي مي آمد

اين دل خسته ي ما را مي برد

چشم ما را مي شست

راز لبخند به لب مي آموخت



كاش مي شد دل ديوار پر از پنجره بود

و قفس ها همه خالي بودند

آسمان آبي بود

و نسيمي روي آرامش انديشه ي ما مي رقصيد



كاش مي شد كه غم و دلتنگي

راه اين خانه ي ما گم مي كرد

و دل از هر چه سياهي ست رها مي كرديم

و سكوت جاي خود را به هم آوائي ما مي بخشيد

و كمي مهربان تر بوديم



كاش مي شد دشنام، جاي خود را به سلامي مي داد

گل لبخند به مهماني لب مي برديم

بذر اميد به دشت دل هم

كسي از جنس محبت غزلي را مي خواند

و به يلداي زمستاني و تنهائي هم

يك بغل عاطفه گرم به مهماني دل مي برديم

كاش مي فهميديم

قدر اين لحظه كه در دوري هم مي رانديم



كاش مي دانستيم راز اين رود حيات

كه به سرچشمه نمي گردد باز

كاش مي شد مزه خوبي را

مي چشانديم به كام دلمان



كاش ما تجربه اي مي كرديم

شستن اشك از چشم

بردن غم از دل

همدلي كردن را



كاش مي شد كه كسي مي آمد

باور تيره ي ما را مي شست

و به ما مي فهماند

دل ما منزل تاريكي نيست

اخم بر چهره بسي نازيباست

بهترين واژه همان لبخند است

كه ز لبهاي همه دور شده ست



كاش مي شد كه به انگشت نخي مي بستيم

تا فراموش نگردد كه هنوز انسانيم!!!

قبل از آني كه كسي سر برسد

ما نگاهي به دل خسته ي خود مي كرديم

شايد اين قفل به دست خود ما باز شود

پيش از آني كه به پيمانه ي دل باده كنند

همگي زنگ پيمانه ي دل مي شستيم



كاش در باور هر روزه مان

جاي ترديد نمايان مي شد

و سوالي كه چرا سنگ شديم

و چرا خاطر دريايي مان خشكيده ست؟

كاش مي شد كه شعار

جاي خود را به شعوري مي داد

تا چراغي گردد دست انديشه مان



كاش مي شد كه كمي آينه پيدا مي شد

تا ببينيم در آن صورت خسته اين انسان را

شبح تار امانت داران



كاش پيدا مي شد

دست گرمي كه تكاني بدهد

تا كه بيدار شود، خاطر آن پيمان

و كسي مي آمد و به ما مي فهماند

از خدا دور شديم ...


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۴۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

طب جايگزين يا طب خرافاتي ؟!

شنيده بوديم در محافلي كه در مورد طب مدرن و طب سنتي بحث مي كنند هيچگاه مدافعان منطقي طب سنتي، طب سنتي را جايگزين طب مدرن يا كلاسيك نمي دانند و عقيده دارند نقش تكميل كننده پزشكي نوين را دارد. هرچند طب چيني، طب سوزني، ماساژ درماني، گياه درماني و ... نيز در زمره طب سنتي قرار دارند و گفته شده كه امروز توصيه سازمان جهاني بهداشت بر استفاده توام از طب مدرن و سنتي براي كمك به بيماران است.

اما طب جايگزين يك چيز ديگر است! چيز ديگر از اين جهت كه با ديدن تصاوير زير متوجه خواهيد شد كه اين طب با رسوخ به برخي سنت ها و باورهاي مردم تقريبا طب سنتي را نيز زير سوال برده و با روش هاي بسيار غير معمول در درمان، مانند خوردن ماهي زنده و قورباغه و ... در نزد عده اي از مردمان اين كره خاكي، بيشتر به خرافات شباهت دارد تا طبي كه براي بهبودي بيماران باشد! لطفا به تصاوير زير و زيرنويس هاي آن توجه كنيد :


گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

 
درمان آرتروز با گل در بيمارستان مسلولين يكي از شهرستانهاي چين



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

درمان "رينيت" كه نوعي التهاب در حفره بيني است با زهر زنبور عسل



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

 درمان برخي بيماري هاي پوستي با قرار دادن عضو بدن در مسير عبور نژادي از ماهيان در نزديكي توكيو، ژاپن



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

 مردم كامبوج عقيده دارند چنانچه يك لاك پشت آنها را لمس كند روماتيسم آنها درمان مي شود



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

 فشار دادن عقرب هاي مرده بر روي پوست صورت، يكنوع درمان سنتي در بيمارستان مسلولين در چين



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

عده اي از چيني ها معتقدند دود حاصل از سوزاندن برخي برگ هاي گياهان از جمله برگ افسنطين چيني و همچنين گردو و خشكبار براي چشم مفيد است



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

ماساژ مار در بيمارستان مسلولين يكي از شهرهاي شمال اسرائيل



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

نوعي لجن در منطقه اي از چين كه بدليل وجود مواد معدني در آن عقيده دارند براي پوست انسان مفيد است



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

 خوردن يك قورباغه زنده براي درمان دردهاي شكمي و بيماري هاي مربوط به معده !



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

استفاده از نيش زنبور عسل براي درمان اختلالات شنوايي در قاهره



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

 متخصصين كلينيك شانگهاي در چين بر اين باورند كه با اين روش دردهاي پشت و كمر درمان مي شود



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

يك بيمار نشسته در تالابي معروف به "مرداب شفابخش" واقع در پرو



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

خوردن نژادي از ماهي هاي زنده براي درمان آسم در شهرستان حيدرآباد هند



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

قورت دادن چلچله ماهي هاي زنده براي هندوها شفابخش است



گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

يك طب سنتي چيني براي درمان فلج صورت


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

باز هم دود حاصل از برگ افسنطين چيني براي درمان افسردگي و بيماري هاي ناشي از تحليل فعاليت مغز در چين


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

درمان spondylosis دهانه رحم در يكي از بيمارستان هاي چين

 

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

يك بيمار مبتلا به روماتيسم در حال حمام شن و ماسه هاي داغ بياباني در شمال غرب قاهره، در مصر


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

يك بيمار تحت درمان روانشناسش كه با ارواح ارتباط برقرار مي كند، واقع در ناحيه اي در شمال پرتغال


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

روشي براي خروج خون هاي غليظ و مضر از بدن در افغانستان (همان حجامت خودمان)


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

روشي ديگر از حجامت در يك كلينيك فلسطيني

 

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

درمان تجويز زهر زنبور عسل براي پسري كه از ضعف شنوايي رنج مي برد در فلسطين

 

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

ماهي درماني با تكنيك شناي ماهيان در چهره بيمار. اعتقاد بر اين است كه اين نوع درمان براي بيماري هاي مزمن پوست و مفاصل موثر است


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

 تماس نوعي دلفين با شكم يك خانم حامله در پرو. اين درمان يك محرك خوب براي توانايي هاي ذهني كودك است


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

استحمام آب حاصل از شستن حيوانات (گوساله مرده) به اعتقاد يكي از روستاهاي چين كه بيماري هاي مرموز روماتيسم و ساير بيماريهاي جسمي را درمان مي كند


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

يك مراسم رقص براي درمان كودكان بيمار به اعتقاد گروهي از سياهپوستان در غنا

 

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

جمع آوري ادرار گاو به اعتقاد ساكنان منطقه Kampot كه در 100 كيلومتري جنوب پايتخت كامبوج واقع است. آنها باور دارند كه داراي خواص درمانگر است


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

جلسه درمان با زالو در مركز بين المللي Gerudoterapii كه در مسكو روسيه واقع است

 

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

بيماري كه از آسم رنج مي برد و در حال قورت دادن يك ماهي زنده است. اين روش بسيار معمول در هند است


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

كاهش بيماري هاي پوستي و عصبي با فرو بردن صورت انسان در يك آكواريوم ماهي كه بدين منظور شهرت دارند

 

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

روند ناجور خوراندن ماهي زنده به بيماران مبتلا به آسم


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

روشي ديگر از درمان هاي عجيب و غريب با استفاده از سوزاندن شاخ حيوانات، در يكي از روستاهاي چين


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

يك جلسه جمعي شفا در جزيره جاوا، در اندونزي. پسري نه ساله كه به گفته مردم محلي با فرو بردن دست خود در شيشه اي جادويي (محتوي آب و نوعي سنگ) بيماريش بهبود مي يابد


 
گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۴۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة

خوب گوش كن. مي شنوي؟!
انگار از دور دست ها صدايي مي رسد. صدايي محزون و غريب
نه...! انگار صدا آنقدرها هم دور نيست. همين نزديكي هاست. خوب گوش كن ببين مي شنوي چه مي گويد؟

"من براي اصلاح دين جدم و احياي امر به معروف و نهي از منكر قيام كردم"


اين صدا چقدر آشناست. انگار كه سالهاي سال است هر شب و روز در گوشم زمزمه مي شود و گويي كه خوب صاحبش را مي شناسم.

دوباره گوش كن. صدا نزديك تر مي شود. دقت كن ببين مي شناسي صدا از كيست؟

"اگر دين جدم پيامبر(ص) جز با كشته شدن من استوار نميشود، پس اي شمشيرها مرا دريابيد"


نمي دانم. صدا برايم آشناست اما اين حرفها را نمي فهمم. نمي شناسم اين حرفها از كيست!

الله اكبر! برادر اين صداي حسين(ع) است!

حسين؟ حسين كيست؟ كدام حسين را مي گويي؟!

آهان، فهميدم. همان حسين را ميگويي كه هر سال به بهانه محرمش، مشكي مي پوشيم و صبح تا شب و شب تا سحر، سينه برايش مي زنيم و عزاداري اش مي كنيم.

همان كه مداحان و مرثيه خوانان، حسين زهرا مي خوانندش و از روضه ها و دردها و مصيبت هايش ناله سر ميدهند.
همان كه گفته اند با 72 تن از يارانش و با خاندان و اهل بيتش، در كربلا وارد شد و در برابر سپاه يزيد ايستاد و جنگيد و با لب تشنه شهيد شد.

همان كه... !
آري صدا را مي شناسم. مي گويند كه حسين خيلي غريب بود. مظلوم و بي يار و ياور بود. الحق كه چه سرگذشت تلخ و دردناكي داشت اين حسين. بايد سالهاي سال برايش عزاداري كنيم و نوحه سر دهيم و سيه بپوشيم و بر سر و سينه زنيم. جانم به فداي حسين(ع) كه پس از گذشت چهارده قرن هنوز هم مظلوم است!

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

آري برادر. من اين حسين را مي گويم و اما اين تمام حسين(ع) نيست.

حسيني كه من مي شناسم، تمام اينها كه تو گفتي در وصفش درست است، اما اينها تعريف حقيقي حسين(ع) نيست.
حسيني كه من شناختم، حسيني بود كه نمي خواست بهانه عزا و گريه من و تو باشد. نمي خواست كه هزار و چهارصد سال بعد، من و تو، تنها به فكر مصائب و دردها و غربت و تشنگي اش باشيم و گريه كنيم و بر سر بزنيم.

حسين(ع) به كربلا نرفت تا ما تمام سال غرق كبيره و صغيره باشيم اما ده روز ابتداي محرم، سيه پوش شويم و ناله كنان به خيابان بريزيم كه يا حسين و يا الهي العفو ...

برادر، حسين(ع) به كربلا نرفت تا من و تو، بهانه اي داشته باشيم براي گريه كردن و اشك ريختن. نه اينكه گريه و اشك بر عزاي حسينِ زهرا ناپسند باشد كه والله اجر قطره قطره اين اشكها را تنها خدا مي داند و بس.

اما برادر؛
حسين(ع)، به كربلا رفت تا مبادا اسلام، آنگونه كه معاويه ها و عمر و عاص ها و يزيدها و شمرها و عمر سعدها مي خواهند، اسلام سازش و تسليم، اسلام زر و زور و تزوير، اسلام سرمايه داري منهاي عدالت، اسلام كاخ هاي مرمرين، اسلام مرفهين بي درد و در يك كلام اسلام شيطاني شناخته شود.

حسين(ع)، با تمام اهل بيتش، با زن و فرزند و كوچك و بزرگش، و با بهترين يارانش (كه سلام و درود خدا بر آنها باد) به كربلا رفت، تا اسلام حقيقي زنده بماند.

حسين(ع)، رفت تا اسلامي كه برايش سنگ ها به دندان محمد(ص) خورد و خاكسترها بر سرش پاشيده شد و جگر حمزه ها برايش دريده شد زنده بماند.

حسين(ع)، رفت تا اسلامي كه فاطمه(س) براي دفاع از حريم ولايتش، درب به پهلويش كوبيده شد و محسنش شهيد شد، زنده بماند.

حسين(ع)، رفت تا بيست و پنج سال سكوت و خانه نشيني علي(ع) و سلام هاي بي جوابش، معنا و مفهوم بيابد.

حسين(ع)، به كربلا رفت تا درخت نرمش قهرمانانه و عزت مدارانه حسن(ع)، ثمر پيدا كند.

حسين(ع)، براي دفاع از اسلام عدالت خواه، اسلام استكبار ستيز، اسلام مستضعفين و محرومان و در يك كلام اسلام ناب، به كربلا رفت و چه دردناك به شهادت رسيد.

برادر، حسيني كه من مي شناسم، براي اطاعت امر خدا ولو به قيمت ارباً اربا شدن علي اكبر(ع) و پرپر شدن علي اصغر(ع) و قطع اليمين شدن عباس(ع)، به كربلا رفت. من از حسيني دم مي زنم كه حاضر شد براي رضاي خدا، تمام خاندانش به اسارت شقي ترين دشمنان خدا درآيند تا مبادا اسلام ناب محمد(ص)، اسلام ناب علي(ع) و فاطمه(س)، اسلام ناب حسن مجتبي(ع)، رنگي به جز حقيقت نگيرد.

به راستي حسين(ع) كيست؟ چگونه زيست؟ چگونه سخن گفت؟ چگونه جانش را در راه معشوق نثار كرد؟

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

او فقط رضاي خدا را جست و جان خويش و اهل بيت خويش و اصحاب خويش را با خداوند معامله نمود. تحمل تشنگي و رنجهاي عاشورا و اسارت اهل بيت او براي رضاي رب العالمين بود تا مكتب و دينش زنده بماند تا جامعه گرفتار در ظلم آزاد گردد.

او خواست مسلماناني كه پيامبر و علي و فاطمه را فراموش كرده بودند دوباره برگرداند، او ميخواست مردم اسير و برده دنيا و خواهشهاي نفساني خويش نشوند، او ياد و خاطره معاد را زنده گردانيد، او ميخواست مكتب توحيدي لا اله الا الله باقي بماند، او ميخواست بيت المال مسلمانان كه در دست جنايتكاران افتاده بود و همه حيف و ميل ميشد به مسلمين بازگرداند، او ميخواست دوباره قرآن همراه با فهم حقايق تلاوت گردد، او ميخواست به انسانهاي جهان بفهماند كه ديندار واقعي باشند و هيچگاه در مقابل ظلم ستمگران سكوت نكنند و تنها در سايه ي آگاهي از دنيا و همنوعان خود بندگي خداوند را شايسته خويش بدانند.

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ ، نام او، ياد او، خاطره شگفت انگيز او و داستان شگرف كربلاى او، همه و همه در طول تاريخ براى همه نسل‏ها نيروبخش، حيات آفرين، پندآموز، اميدزا و انقلاب گستر است. به راستى كدامين ملت را ميتوان سراغ گرفت كه با روح و خون حسين همگرايى كنند و به افتخارات معنوي آن نائل نشوند ؟ خون حسين، مايه حيات‏ بخشى است كه در گذر زمان بر كالبد ملت‏ها دميده مى‏شود و آنها را به زندگى فرا مى‏خواند و حضرت سيدالشهدا(ع) زنده جاويدى است كه هر سال، دوباره شهيد مى‏شود و همگان را به يارى جبهه حق زمان خود، دعوت مى‏كند و عظمت واقعه عاشورا و قهرمانانش را متجلي مي سازد. باشد كه با سيره و خلق وخوي او زندگيمان را رنگ الهي ببخشيم و به گونه اي دوستي با او و خاندانش را ابراز كنيم كه چگونه زيستن، چگونه مردن، و آزادگي را از او درك نموده باشيم. چرا كه شناخت هدف و سرلوحه قرار دادن آرمان هاي امام حسين(ع) سرآغاز درك آزادي و آزاد انديشي است ...


گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۱:۰۶:۴۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)