مركز خريد روغن سوخته و تصفيه روغن سوخته در سراسر كشور ايران مركز خريد روغن سوخته و تصفيه روغن سوخته در سراسر كشور ايران .

مركز خريد روغن سوخته و تصفيه روغن سوخته در سراسر كشور ايران

تفسير اجزاي آزمايش خون

چه چيزهايي باعث كاهش RBC مي‌شود؟

خون‌ريزي‌هاي دستگاه گوارش مثل خونريزي معده يا روده، خون‌ريزي‌‌ از محل زخم، سوءتغذيه، كمبود آهن يا كمبود ويتامين B12 ، شكستن سلول‌هاي خوني يا هموليز آنها در اثر بعضي بيماري‌هاي خاص مثل فاويسم، بعضي مشكلات ژنتيكي مثل گلبول‌هاي قرمز داسي شكل ، مشكلات مغز استخوان ، بيماري هاي كليوي ، بيماري‌هاي مزمن، تومورهاي سرطاني و بيماري‌هاي روماتوييد (التهاب مفاصل).

چه چيزهايي باعث افزايش RBC مي‌شود؟

مقدار بالاي گلبول قرمز مي‌تواند نشان‌دهنده ظرفيت‌ بالاي حمل اكسيژن باشد. در بعضي از ورزشكاران و همچنين هنگام زندگي در ارتفاعات به خاطر كمبود اكسيژن هوا ، RBC افزايش مي يابد.

بيماري‌هاي ريوي يا كلا هر نوع بيماري‌ كه هيپوكسي مزمن (كمبود اكسيژن طولاني مدت در بدن) ايجاد مي‌كند، مثل بيماري‌ قلبي مادرزادي ، باعث توليد بيشتر RBC مي‌شوند.

نكته:

- به طور طبيعي، گلبول قرمز بعد از توليد در مغز استخوان، 120 روز در خون زندگي مي‌كند و در آخر عمر خود خرد مي‌شود و به عناصر سازنده‌اش تبديل مي‌شود.

- مقدار RBC در طي بارداري به طور طبيعي كمي كمتر نشان داده مي‌شود، چون حجم قسمت مايع خون افزايش پيدا مي كند.

- عدد RBC در واقع مقدار دقيق گلبول‌هاي قرمز در 1ميلي‌ليتر خون است.

- بسته به آزمايشگاه و نوع كيت مورد استفاده، ممكن است مقياس شمارش اين سلول فرق كند.

- خوردن داروهايي مثل كلرامفنيكل هم باعث كاهش RBC مي‌شود.

گلبول سفيد WBC يا (white blood cell )

اين سه حرف مخفف «سلول‌هاي سفيد خون» يا گلبول‌هاي سفيد هستند. اندازه‌گيري مقدار گلبول‌هاي سفيد خون، يكي از روش‌هاي اصلي براي تعيين وجود عفونت در بدن است، چون اين سلول‌ها كه جزو سيستم دفاعي بدن هستند، در بيماري‌هاي عفوني و غيرعفوني واكنش‌هاي مختلفي از خود نشان مي‌دهند.

شمارش WBCها دو جزء دارد: يكي مقدار كلي گلبول‌هاي سفيد در يك ميلي‌ليتر خون و دوم شمارش جزء به جزء اين سلول‌ها، چون گلبول‌ هاي سفيد خون، پنج نوع مختلف دارند كه كم و زياد شدن هر كدام از اين انواع، معني خاص خود را خواهد داشت(تصوير پايين).

كلمه «diff» كه در جلوي CBC نوشته مي‌شود، درخواست براي شمارش همين انواع مختلف گلبول‌سفيد است.

انواع گلبول هاي سفيد

مقادير طبيعي : در بزرگسالان و بچه‌هاي بالاتر از 2 سال مقدار گلبول‌سفيد بين 5 تا 10 هزار در هر ميلي‌ليتر خون طبيعي است.

محدوده خطر: WBC كمتر از 2500 و بيشتر از 30000 نشان‌دهنده بيماري‌هايي هستند كه مي‌توانند گاهي خطرناك باشند.

چه چيزهايي باعث كاهش WBC مي‌شود؟

لكوپني يا كاهش گلبول‌سفيد به مقادير كمتر از 4 هزار گفته مي‌شود كه معمولا در اثر نارسايي مغز استخوان، مسموميت دارويي ، عفونت بسيار زياد، سوءتغذيه، بيماري‌هاي خودايمني و ايدز به وجود مي‌آيد. در بسياري از انواع نارسايي‌هاي مغز استخوان، مثلا بعد از شيمي‌درماني،‌ راديوتراپي و ... هم اين مقدار كاهش مي‌‌يابد.

چه چيزهايي باعث افزايش WBC مي‌شود؟

افزايش گلبول‌سفيد، لكوسيتوز نام دارد و به مقادير بالاتر از 10هزار گفته مي‌شود كه به طور معمول نشان‌دهنده عفونت، التهاب، تخريب بافت بدن، لوسمي يا سرطان خون است.

ضربه و جراحت، استرس و تب هم مقدار WBC را افزايش مي‌دهد.

نكته:

- عمل اصلي گلبو‌ل‌سفيد مبارزه با عفونت و حذف عوامل خارجي و مزاحم از بدن است و در مواقع آلرژ‌ي‌ها هم اين سلول‌ها مسئول بروز واكنش هستند.

- تغيير هر كدام از انواع WBC معني خاص خود را دارد و ممكن است نشان‌دهنده عفونت با ميكروب (مثل باكتري يا ويروس) و يا حتي استرس باشد.

- فعاليت شديد بدني و ورزش سنگين هم براي مدتي باعث بالا رفتن تعداد WBC در خون مي‌شود. بارداري و زايمان هم اين مقدار را افزايش مي‌دهند.

مقدار هموگلوبين و هماتوكريت Hgb يا (Hemoglobin) هموگلوبين

در برگه‌هاي آزمايش مختلف ممكن است به صورت‌هاي مختلف HGB،Hg، يا Hgb نوشته شود. همه اين ها مخفف كلمه هموگلوبين، يكي از عناصر اصلي تشكيل دهنده گلبول هاي‌ قرمز است كه با اكسيژن تركيب مي شود و آن را در خون حمل مي كند.

اين ماده كه در آن آهن به كار رفته، جايگاه‌هاي مختلفي براي تركيب با اكسيژن دارد. هموگلوبين در جايي كه اكسيژن زياد وجود دارد با آن تركيب مي‌شود و در محيط كم اكسيژن، آن را آزاد مي‌كند.

اندازه‌گيري مقداركلي هموگلوبين، به نوعي نشان‌هنده تعداد گلبول‌هاي قرمز است.

مقادير اصلي مقدار طبيعي : براي آقايان 14 تا 18 گرم در دسي‌ليتر و براي خانم‌ها مقادير 12 تا 16 گرم در دسي‌ليتر.

محدوده خطر: هموگلوبين زير 5 و بالاي 20 مقادير خطرزا به حساب مي‌آيند و حتما نيازمند رسيدگي فوري هستند.

چه چيزهايي باعث كاهش هموگلوبين مي‌شود؟

همان دلايلي كه باعث كاهش گلبول‌هاي قرمز مي شوند، با تخريب هموگلوبين، مقدار آن را هم كم مي كنند. كم‌خوني، خون‌ريزي شديد، سرطان، سوءتغذيه، بيماري لوپوس، بيماري‌هاي كليوي و بزرگي طحال باعث كاهش هموگلوبين مي‌شوند. مصرف آنتي‌بيوتيك‌ها، آسپيرين و ايندومتاسين و همچنين داروهاي ضدسرطان هم مقدار هموگلوبين خون را كم مي‌كنند.

چه چيزهايي باعث افزايش هموگلوبين مي‌شود؟

مشكلات ريوي، سوختگي شديد، نارسايي مزمن ريه و از دست دادن زياد آب بدن (دهيدراسيون‌) مقدار اين ماده حياتي را افزايش مي‌دهند. داروهاي جنتامايسين و متيل‌دوپا هم هموگلوبين را افزايش مي دهند.

نكته:

- مقدار هموگلوبين در بارداري كاهش مي‌يابد، چون با اينكه خون‌سازي كمي بيشتر شده است، اما حجم مايع بدن و خون بالا رفته و مقدار كلي هموگلوبين در هر دسي‌ليتر كاهش مي‌يابد.

- زندگي در ارتفاعات هم به خاطر نياز بيشتر بدن به اكسيژن و كمبود اكسيژن محيط، باعث توليد بيشتر هموگلوبين مي‌شود.

- در طحال اغلب سلول‌هاي پير خون تخريب مي‌شوند. بزرگ شدن طحال، يعني تخريب بيشتر سلول‌ها و به دنبال آن كاهش گلبول هاي قرمز و هموگلوبين رخ مي‌دهد.

HCT يا (Hematocrit) هماتوكريت

هماتوكريت يا HCT هم يكي از مقادير اندازه‌گيري گلبول قرمز است. به طور كلي «هِم» (heme) به معناي آهن است و هر جا در هر كلمه‌اي آمد، حتما آن كلمه ارتباطي با گلبول قرمز دارد.

هماتوكريت درصدي از حجم كل خون است كه شامل گلبول هاي قرمز مي باشد و با اندازه‌گيري قسمت قرمز رسوب خون در لوله آزمايش نسبت به كل ارتفاع خون اندازه‌گيري مي‌شود.

به خاطر بيماري‌ها و شرايط مختلفي كه مي‌توانند اندازه‌گيري هموگلوبين و گلبول قرمز را با اشكال مواجه كنند، HCT هم اندازه‌گيري مي‌شود تا به طور مستقيم نشان‌دهنده اندازه هموگلوبين و گلبول قرمز باشد. اين عدد معمولا با درصد نشان داده مي‌شود.

مقادير طبيعي : 42 تا 52 درصد براي آقايان و 37 تا 47 درصد براي خانم‌ها. در خانم‌هاي باردار درصد بالاتر از 33 طبيعي است.

محدوده خطر : HCT بالاتر از 60 درصد و پايين‌تر از 15 درصد.

چه چيزهايي باعث كاهش آن مي‌شود؟

تقريبا همان عواملي كه باعث كاهش هموگلوبين و گلبول هاي قرمز خون مي شوند. شرايطي مثل پركاري تيروئيد، سيروز كبدي، نارسايي مغز استخوان و ميلوم مولتيپلMultiple) (myeloma نيز باعث كاهش هماتوكريت مي‌شوند.

چه چيزهايي باعث افزايش آن مي‌شود؟

سوختگي، اسهال شديد، بيماري‌هاي انسدادي ريوي، از دست دادن زياد آب بدن، توليد بيش از حد گلبول قرمز از عوامل افزايش دهنده ي HCT هستند.

نكته:

- بيماري‌هايي كه باعث به وجود آمدن شكل‌هاي غيرطبيعي گلبول قرمز مي‌شوند (مثل بيماري گلبول قرمز داسي‌‌شكل) مقدار HCT را تغيير مي‌دهند.

- وقتي مقدار گلبول سفيد خيلي بالا باشد، بر مقدار HCT موثر است.

- در صورت طبيعي بودن اندازه‌هاي گلبول قرمز، مقدار هماتوكريت، سه برابر هموگلوبين است.

- هماتوكريت را نبايد بلافاصله بعد از خون‌ريزي شديد اندازه‌گيري كرد.

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۹:۰۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

رابطه طول انگشت و خصوصيات جسمي و رواني

پسران داراي انگشت انگشتري درازتر از انگشت اشاره سريع‌تر مي‌دوند و البته قضيه به  اين جا ختم نمي‌شود.

نسبت طول انگشتان دست به هم با مجموعه‌اي از خصوصيات مثبت و منفي از باروري و  آسيب‌پذيري نسبت به برخي بيماري‌ها تا نمرات امتحاني و صفات شخصيتي ارتباط داده شده است.

پژوهشگران مي‌گويند قرارگيري در معرض تستوسترون در رحم زمينه‌ساز اين افرايش سرعت دويدن در پسران و نسبت طول انگشتان دست به هم است.

دانشمندان 241 پسر در سنين 10 تا 17 را در يك مسابقه استعدادسنجي در قطر مورد بررسي قرار دادند. بر اساس مقاله‌اي كه اين پژوهشگران در ديلي‌تلگراف منتشر كرده‌اند،‌ پسرهايي كه انگشت انگشتري درازتري داشتند، ‌در همه مراحل مسابقه 50 متر سرعت امتيازهاي بالاتري گرفتند.

جان مانينگ، پژوهشگر دانشگاه ساوث‌همپتون كه سرپرست اين پژوهش بوده است، در مورد نتايج آن گفت: "مزيتي كه اين پسرها داشتند به سرعت پس از شروع مسابقات دو سرعت خود را نشان داد و در مراحل بعدي مسابقه نيز تداوم يافت."

 پژوهش‌هاي قبلي نشان داده‌اند:

  • طول انگشت مي‌تواند احتمال بروز پرخاشگري را در مردان (و نه زنان)‌ نشان دهد.
  •  بچه‌هايي كه انگشت انگشتري درازتري دارند در آزمون‌هاي رياضي نمرات بالاتري نسبت به آزمون‌هاي ادبي و شفاهي به دست مي‌آورند‌، در حاليكه بچه‌هايي كه انگشت اشاره بلندتري دارند، برعكس در آزمون‌هاي شفاهي يا خواند و نوشتن نمرات بالاتري از آزمون‌هاي رياضي به دست مي‌آورند.
  •  بر اساس يك بررسي كه نتايج آن در سال گذشته در "جورنال آرتريت و روماتيسم" منتشر شد،‌افرادي كه انگشت انگشتري‌ طولاني‌تر از انگشت اشاره دارند، بيشتر در معرض آرتروز (استئوآرتريت)‌ قرار مي‌گيرند.


 اما قضيه به طول انگشت‌ها ختم نمي‌شود.

 يك بررسي در سال 2004 كه نتايج آن در "جورنال زيست‌شناسي آمريكا" منتشر شد نشان داد كه هر چه برخي از بخش‌هاي جفتي بدن نامتقارن‌تر باشند – مثلا يك گوش يا يا پنجه پا از ديگري بزرگتر باشد- احتمال بيشتري دارد كه آن شخص در هنگام تحريك‌شدن علائم پرخاشگري را از خود نشان دهد.

زينپ بندرليوگلو از دانشگاه ايالتي اوهايو در اين باره مي‌گويد:‌ "عوامل استرس‌زا در حين بارداري – مانند عدم رعايت بهداشت يا سيگار- به عدم تقارن بخش‌هاي بدن منجر مي‌شوند. همين عوامل استرس‌زا بر رشد دستگاه عصبي مركزي، كه تكانه‌هاي رواني و پرخاشگري را كنترل مي‌كند، تاثير مي‌گذارند. "

 او مي‌افزايد‌: "گرچه عدم تقارن بخش‌هاي بدن علت پرخاشگري نيست، اما اين دو خصوصيت تحت تاثير عوامل مشابهي در حين بارداري هستند."

 خلاصه اينكه برخي از صفات جسمي و رواني شما ممكن است،‌حتي پيش از آنكه به دنيا آمده باشيد، تعيين شده باشد.

يك پژوهش بر روي موش‌ها كه در نتايج آن در جورنال  PLoS ONE در سپتامبر 2008 منتشر شد،‌ بيانگر آن است كه حتي انگيزه براي ورزش ممكن است به استرسي كه به جنين در رحم مادر وارد مي‌شود – كه نسبت طول انگشتان دست پس از تولد مي‌تواند شاخص اندازه‌گيري آن باشد-  ارتباط داشته باشد.

 پيتر هارد، استاد روانشناسي دانشگاه آلبرتا و يكي از پژوهشگران ارشد در اين بررسي گفت:‌"اين پژوهش پيوند --يا رابطه‌اي- را ميان مغز،‌رفتار و صفات شخصيتي و شكل دست نشان مي‌دهد. اين پژوهش مويد اين نظر است كه جنبه‌هاي  شخصيت يك فرد - در مورد اين پژوهش ميل به فعاليت جسمي - در مراحل ابتدايي حيات تثبيت مي‌شوند."



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۹:۰۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

به مناسبت فرا رسيدن بهار طبيعت و سال نو

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۹:۰۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

بهداشت روان

مقدمه
بيماري هاي رواني از بدو پيدايش بشر وجود داشته و هيچ فردي، از هيچ طبقه اقتصادي ـ اجتماعي خاصي، در مقابل آن ها مصونيت نداشته و خطري است كه بشر را مرتبا تهديد مي‌كند. خوشبختانه نهضت بهداشت رواني در نيم قرن اخير، افكار غلط و خرافات در مورد اين بيماري ها را كنار گذاشته و نشان داده كه اوّلا بيماري هاي رواني، قابل پيشگيري بوده و ثانيا در صورتي‌كه مانند ساير بيماري ها به موقع تشخيص داده و تحت درمان قرار گيرند به همان نسبت از مزمن شدن و عوارض آن ها كاسته خواهد شد. در راستاي همين ايده, بهداشت رواني كه جزئي از بهداشت عمومي محسوب مي شود به پيگيري موارد زير مي پردازد:
·        افزايش سطح بهداشت رواني از طريق ارتقاء آگاهي هاي جامعه در مورد بيماري هاي رواني
·        شناسايي و تشخيص زودرس اختلالات رواني و درمان آن ها
·        پيشگيري از عوارض و عود بيماري و توانبخشي بيماران
·        پيشگيري از بروز بيماري هاي رواني از طريق پيشگيري و درمان بيماري هاي جسمي
تاريخچه
در حقيقت بهداشت روان را مي‌توان يكي از قديمي ترين موضوعات به شمار آورد. زيرا بيماري هاي رواني از زمان هاي قديم وجود داشته, بطوريكه  بقراط در حدود 400 سال قبل از ميلاد عقيده داشته كه بيماران رواني را مانند بيماري جسمي بايد درمان كرد. تقريبا از سال 1930 يعني بعد از تشكيل اوّلين كنگره بين المللي بهداشت روان بود كه اين رشته بصورت جزئي از علوم پزشكي درآمد و سازمان هاي روانپزشكي و مراكز پيشگيري در كشورهاي مترقي يكي بعد از ديگري فعاليت خود را شروع كردند.
در سال 1930 اوّلين كنگره بين المللي بهداشت روان با شركت نمايندگان پنجاه كشور در واشنگتن تشكيل شد و مشكلات رواني كشورها و مسائلي از قبيل تاسيس بيمارستان ها, مراكز درمان سرپائي, مراكز كودكان عقب مانده ذهني و نظاير آن مورد مطالعه قرار گرفت. ولي در 18 سال بعد يعني در سال 1948 در سومين كنگره بين المللي بهداشت روان كه در لندن تشكيل شد اساس فدراسيون جهاني بهداشت روان بنيان گذاري شد و در همان سال اين فدراسيون به عضويت رسمي سازمان يونسكو و سازمان بهداشت جهاني درآمد بطوريكه سازمان جهاني بهداشت در ژنو نقش رهبري رسمي فدراسيون جهاني بهداشت روان را به عهده گرفت. از آن تاريخ به بعد هر سال يك جلسه بين المللي و هر چهار سال يكبار كنگره جهاني تشكيل شده و مي شود. در نتيجه تلاش و كوشش هاي پيگير روز 18 فروردين مطابق با هفتم آوريل روز جهاني بهداشت اعلام گرديده در سراسر جهان مسائل بهداشتي كشورها مورد بررسي قرار مي‌گيرد. از مسئولين بهداشتي كشورهاي مختلف خواسته شده تا برنامه هاي بهداشت رواني را جزء برنامه هاي بهداشت عمومي قرار دهند.
در كشور ايران نيز عليرغم آنكه از زمان محمدبن زكرياي رازي و بعد, ابوعلي سينا به بيماران رواني (ديوانگان آن زمان) توجه داشته و براي آنها از دستورات مختلف داروئي و روش هاي گوناگوني همچون تلقين استفاده مي‌كردند, ولي بطور رسمي در سال 1336 برنامه هاي روانشناسي و بهداشت روان از راديوي ايران آغاز شد و در سال 1338 اداره بهداشت رواني در اداره كلّ بهداشت وزارت بهداري وقت، تشكيل گرديد. اگرچه از سال 1319 تدريس بيماري هاي روانپزشكي دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژي P.H.C توسط جمهوري اسلامي ايران و ايجاد شبكه هاي بهداشتي درماني, در كشور, موضوع بهداشت روان به منزله جزء نهم خدمات اوّليه بهداشتي پذيرفته شد و در حال حاضر نيز از موضوعات بسيار ضروري در كشور, مورد توجه قرار دارد.
تعريف بهداشت روان
بهداشت روان علمي است براي بهتر زيستن و رفاه اجتماعي كه تمام زواياي زندگي از اوّلين لحظات حيات جنيني تا مرگ اعم از زندگي داخل رحمي, نوزادي, كودكي تا نوجواني, بزرگسالي و پيري را در بر مي‌گيرد. بهداشت روان، دانش و هنري است كه به افراد كمك مي‌كند تا با ايجاد روش هايي صحيح از لحاظ رواني و عاطفي بتوانند با محيط خود سازگاري نموده و راه حل هاي مطلوب تري را براي حل مشكلاتشان انتخاب نمايند.
تعريف سازمان جهاني  
بهداشت روان، عبارتست از: قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران, تغيير و اصلاح محيط فردي و اجتماعي و حل تضادها و تمايلات شخصي به طور منطقي, عادلانه و مناسب. نتيجه آنكه مفهوم بهداشت رواني عبارت خواهد بود از تامين رشد و سلامت رواني فردي و اجتماعي، پيشگيري از ابتلاء به اختلال رواني, درمان مناسب و بازتواني آن.
ويژگي هاي افرادي كه از نظر رواني سالم هستند
·        اين افراد نسبت به خود آرامش دارند يعني به طور نسبتا معقولي احساس امنيت و كفايت دارند
·        توانائي هاي خود را در حد واقعي خود ارزيابي مي‌كنند, نه بيشتر و نه كمتر
·        به خود احترام مي‌گذراند (Self- respect) و كمبودهاي خود را مي پذيرند
·        به حقوق ديگران احترام مي گذارند
·        مي‌توانند به ديگران علاقمند شوند و آن ها را دوست بدارند
·        مي‌توانند احترام و دوستي ديگران را جلب كنند
·        مي‌توانند نيازهاي زندگي خود را برآورده سازند و براي دشواري هايي كه زندگي آنها پيش مي ايد راه حلّي پيدا كنند. آنها قادرند خود بينديشند و تصميم بگيرند
·        قادرند مسئوليت هاي روزمرة خود را با برگزيدن اهداف معقول پيش ببرند
·        تحت تاثير عواطف, ترس, خشم, عشق يا گناه خود بطوري قرار نمي‌گيرند كه زندگيشان پريشان شود.
چند نشانه هشدار دهنده براي ضعف رواني
·        احساس نگراني دائمي
·        ناشادي دائمي به علل ناموجّه
·        از دست دادن آسان تعادل رواني در بيشتر اوقات
·        بي خوابي مكرر
·        افسردگي و سرخوشي متناوب بصورت ناتوان كننده
·        احساس بي علاقگي و تنفّر دائمي نسبت به مردم
·        آشفتگي زندگي
·        عدم تحمل دائمي فرزندان
·        همواره خشمگين و بعد دچار پشيماني شدن
·        ترس بي جهت  دائمي
·        دائما حق را به جانب خود دادن و ديگران را ناحق شمردن
·        احساس درد و شكايت هاي بي شمار بدني كه علّتي براي آن پيدا نمي شود.
به عقيده دكتر منينگر اگر شخصي وجود يكي از علائم فوق را در خود قطعي بداند بايد به او كمك شود.
جمعيت هاي آسيب پذير (High Risk) در بهداشت روان
گرچه بهداشت روان به مفهوم گفته شده, خود را در برابر تمام بيماران و همه افراد سالم متعهد مي‌بيند اما گروه ها و جمعيت هايي نيازمندي بيشتري داشته و آسيب پذيري زيادتري از نظر بهداشت روان دارند. اين افراد عبارتند از: بيماران و معلولين رواني, عقب ماندگان ذهني, بيماران صرعي, سالمندان, معتادان, بيكاران, نيازمندان اقتصادي, كودكان و نوجوانان, زنان باردار, جدا شده و داغديده, افراد بي سرپرست, زندانيان . . . و مهاجران.
اهميت بهداشت روان
پيشرفت صنعت و تكنولوژي, قدرت و ثروت را افزايش داده ولي امكان زندگي با آرامش و صلح و اطمينان را از انسان سلب كرده و در حقيقت "كيفيت فداي كميت" شده و اعتدال و تناسب كنار رفته و بيماري هاي عصبي ـ رواني و روان تني، جانشين آن شده است. بطوريكه آمار نيز حكايت از افزايش شيوع بيماري هاي رواني دارد و علل مختلفي را براي اين افزايش شيوع بر شمرده اند كه به مهمترين آنها اشاره مي‌گردد:
علل افزايش شيوع بيماري هاي رواني
·        بيماري هاي رواني مانند بيماري هاي جسمي كشنده نيستند و در نتيجه, مبتلايان به اين نوع بيماري ها روي هم انباشته مي شوند و احتياج بيشتري جهت درمان سرپائي, بستري شدن و تخت بيمارستاني پيدا مي‌كنند.
·        عدم درك از نحوه شروع و طولاني مدت بودن بيماري در نتيجه عدم اطلاع از بيماري, درمان به موقع انجام نمي‌شود كه همين امر باعث مزمن شدن بيماري گشته و بيماري غيرقابل علاج مي‌گردد
·        عدم برنامه صحيح و اطلاع كافي از روش هاي پيشگيري و درماني كه خود باعث انباشته شدن و ازدياد اين نوع بيماران مي‌گردد
·        برحسب برآورد سازمان جهاني بهداشت امروزه 25% مردم جهان دچار يكي از انواع اختلالات رواني ـ عصبي ـ رفتاري هستند. (به جز اعتياد به مواد مخدر, الكل و ساير موارد).
ناتواني و از كارافتادگي (disability) ناشي از بيماري هاي رواني، اغلب شديد و طولاني است و بار سنگيني بر بيمار, خانواده و جامعه تحميل مي‌كند. بطور كلي 6/10% بار كلي بيماري ها (Global Burden of Diseases) مربوط به بيماري هاي رواني است و با محاسبه سال هاي تقريبي ناتواني در طول عمر (Disability Adjusted life years: Daly) اين رقم به 28%  افزايش مي‌يابد.
لازم به توضيح است كه در مطالعه بار جهاني بيماري ها بر روي ميزان ناتواني ايجاد شده توسط بيماري ها تاكيد مي‌گردد. مثلا آيا مرگ و ميرها ارزش يكساني دارند, يعني مرگ يك فرد 80 ساله با مرگ يك فرد 25 ساله فرق نمي‌كند؟ آيا فشاري كه از طريق بيماري ها بر فرد و خانواده وي وارد مي ايد يكسان است؟ ميزان ناتواني ايجاد شده توسط يك بيماري چقدر است؟
اين بررسي نشان داده كه در طول دو دهه آينده بيماري هاي رواني بعنوان اولويت عمده بهداشتي كشورهاي جهان خواهد بود. بطوريكه هم اكنون از 10 بيماري عمده‌اي كه سبب ناتواني مي‌شوند 4 بيماري مربوط به اختلالات رواني است : افسردگي يك قطبي (7/10)، اختلال خلقي دو قطبي (3%), اسكيزوفرني (6/2%)، وسواس (2/2%) (جدول 1)
 
جدول 1 ـ  ده علت اصلي ناتواني در سطح جهان
رديف       علت                                                        فراواني (به ميليون)     درصد
1             افسردگي يك قطبي                                     8/50                       7/10
2             كم خوني فقر آهن                                       22                          7/4
3             سقوط                                                      22                          7/4
4             استفاده از الكل                                           8/15                       3/3
5             C.O.P.D                                                7/14                       1/3
6             افسردگي دو قطبي                                       1/14                       3
7             ناهنجاري مادرزادي                                     5/13                       9/2
8             استئوآرتريت                                              3/13                       8/2
9             اسكيزوفرني                                               1/12                       6/2
10           Obsessive compulsive Disorders      2/10                       2/2
   ميزان شيوع اختلالات رواني در ايران در مناطق مختلف از 9% تا 36% متغير است. طبق مطالعات, 3% از بيماران رواني و 6/1% از جمعيت 15 سال به بالا به نحو شديدي, از لحاظ رواني بيمار بوده‌ و به درمان جدّي روانپزشكي نياز داشته اند. 3/15% از اين گروه سني بيماري هاي خفيف رواني و 6/26% مسائل عاطفي مختلف داشته اند.
انواع بيماري هاي رواني
1 ـ بيماري هاي عمده يا روان پريشي (Psychosis)  :
·        روان گسيختگي (schizophrenia): شكاف شخصيت و عدم احساس واقعيت
·        افسردگي ـ سرخوشي (Manic- depressive): افسردگي ژرف و هيجان شديد نوسان دار
·        سوء ظن شديد و هذيان (paranoia): سوء ظن بي دليل به همه چيز در چارچوب توهّم
2 ـ بيماري هاي غير عمده :
·        روان نژندي يا نوروز: از دست رفتن توانايي واكنش هنجار در برابر موقعيت هاي گوناگون زندگي
·        اختلالات شخصيتي: ناشي از تجربيات اسف انگيز دوران كودكي
علل بيماري هاي رواني
بيماري هاي عضوي: آرتريواسكلروز عروق مغزي، سرطان ها، بيماري هاي متابوليك، برخي بيماري هاي نرولوژيك، بيماري هاي غدد درون ريز، بعضي از بيماري هاي مزمن، صرع و ...
وراثت: در كودكي كه پدر و مادرش هر دو روان گسيخته اند, احتمال ابتلاء به روان گسيختگي 40 برابر بيشتر از كودكانيست كه پدر و مادر سالم دارند.
عوامل محيطي و اجتماعي: نگراني ها، تنش هاي عاطفي، ازدواج هاي اجباري، گسستگي خانواده، فقر، شهرنشيني، صنعتي شدن جامعه، مهاجرت، عدم امنيت اقتصادي، طرد شدن، از ياد رفتن، ظلم و ...
ساير عوامل محيطي :
ـ سمومي مثل جيوه، دي اكسيد كربن، منگنز، قلع، تركيبات سرب و غيره
ـ داروهايي مثل باربيتورات ها، گريزوفولوين، الكل و غيره
ـ مواد تغذيه‌اي مثل كمبود ويتامين و پيريدوكسين، كمبود يُد و غيره
ـ عفونت ها مثل سرخك، سرخجه و عفونت هاي پيرامون زايماني كه بر تكامل مغزي تاثير دارند
پرتوتابي در هنگام تكامل عصبي
حوادث و تصادفات
نقش مذهب:
     در سال هاي اخير مطالعات متعددي در رابطه با مذهب و اهميّت آن در تامين بهداشت رواني در جاي جاي دنيا صورت گرفته است. طي مطالعه اي كه در منطقه كاروليناي شمالي آمريكا در مورد رابطة تعلّق هاي مذهبي با افسردگي اساسي در گروه هاي مختلف مذهبي انجام شده، مشخص گرديده است كه در گروهي از مسيحيان به نام پنتاكستال ها كه ظاهرا رفتارهاي انزواگرايانه اجتماعي دارند شيوع افسردگي اساسي بيشتر از ديگر گروه هاي جامعه است. طي مطالعه ديگري در زنان مسنّ مبتلا به شكستگي لگن مشخص گرديد كه شيوع و شدت افسردگي و عوارض رواني ناشي از شكستگي لگن در زناني كه داراي اعتقادات مذهبي هستند به مراتب كمتر بوده و وضعيت حركتي بهتري در اين زنان مشاهده مي شود. ضمنا در مطالعات غربالگري علايم افسردگي در دانش آموزان دبيرستاني شهرهاي مختلف كشور نيز در افراد با درجة بالاي عقايد مذهبي و مقيّد به انجام فرايض ديني، ميزان افسردگي به صورت معني داري كمتر بوده كه همگي اين مطالعات و بسياري از پژوهش هاي ديگر، حاكي از تاثير مثبت و آرامبخش ايمان مذهبي متعادل همراه با نگرش مثبت اجتماعي در تامين سلامت رواني و به همراه آن كاهش افسردگي، مي باشد.
اولويّت هاي بهداشت رواني
پيشگيري و مبارزه با بيماري هاي افسردگي, اسكيزوفرني, زوال عقل, عقب ماندگي ذهني, صرع و همچنين مبارزه با خودكشي از اولويّت هاي بهداشت رواني است. به همين دليل به وضعيت اين موارد در ايران اشاره مي‌كنيم:
1ـ افسردگي: شيوع افسردگي در ايران حدود 7/7% جمعيت 15 ساله به بالا است و بنابراين در هر مقطعي از زمان حداقل حدود 5 ميليون نفر دچار اين بيماري هستند.
2ـ اسكيزوفرني: وخيم ترين بيماري رواني محسوب مي شود. به ويژه اين كه اين بيماري در سنين نوجواني و جواني آغاز مي‌گردد و در اكثر موارد سير مزمن و مادام العمر دارد, شيوع اين بيماري حدود 1% است و بنابراين تعداد اين بيماران در ايران حدود 5/0 ميليون نفر مي‌‌ باشد.
3 ـ زوال عقل (دمانس): با بالا رفتن سطح بهداشت عمومي و افزايش ميانگين سنّي جامعه تعداد موارد زوال عقلي بتدريج بالاتر خواهد رفت. در يكي از بررسي ها شيوع اين اختلال در ايران 25/0% ذكر شده است (حدود 150 هزار نفر)
4 ـ عقب ماندگي ذهني: شيوع آن حداقل 2 درصد و تعداد مبتلايان 000/200/1 نفر است كه حداقل 10% آنها دچار عقب ماندگي شديد هستند.
5 ـ صرع: مي‌توان گفت كه شيوع بيماري صرع در جوامع مختلف به طور متوسط حدود 1% است كه در جوامع در حال توسعه بيشتر از جوامع توسعه يافته گزارش شده است. در گزارشي از يكي از مناطق ايران شيوع صرع گراندمال 2 % آمده است.
6ـ خودكشي: امروزه خودكشي سوّمين علّت مرگ در سنين 15 تا 30 سالگي را به خود اختصاص داده است. 95% افرادي كه اقدام به خودكشي مي‌كنند مبتلا به بيماري هاي رواني بويژه افسردگي هستند.
اهداف بهداشت روان
بطور كلي بهداشت رواني داراي چهار هدف اصلي است:
1 ـ خدماتي: ارائه خدماتي است، در جهت تامين سلامت فكر و روان افراد جامعه، پيشگيري از ابتلا به اختلالات رواني، بيماريابي، درمان سريع و پيگيري بيماران مبتلا به اختلالات عصبي رواني به طور سرپائي و يا بستري، كمك هاي مشاوره‌اي به افرادي كه دچار مشكلات رواني، اجتماعي و يا خانوادگي شده اند.
 2 ـ آموزشي: عبارت است از آموزش بهداشت رواني به افرادي كه با بيماران رواني سرو كار دارند و همچنين آموزش بهداشت رواني همگاني و آشنا ساختن مردم جهت همكاري و استفاده از سرويس هاي موجود در صورت مواجهه با استرس ها و مشكلات رواني، ارائه مفاهيم و شناخت اختلالات رواني به دست اندركاران امر بهداشت در سطوح مختلف است.
3 ـ پژوهشي: شامل تحقيق در زمينه پيشگيري و نيز علل، نحوه شروع و درمان اختلالات رواني، عقب ماندگي ذهني، اعتياد و انواع انحرافات اجتماعي بوده كه جايگاه اين پژوهشها مي‌توان در مدارس، دانشگاه ها، سربازخانه ها، مراكز قضائي و انتظامي، كارخانجات، درمانگاه هاي عمومي، مراكز بهداشتي درماني و نظاير آن باشد.
4 ـ طرح و برنامه ريزي بهداشتي: شامل برنامه ريزي درباره ايجاد گسترش مراكز جامع روانپزشكي منطقه‌اي، مراكز بهداشت مادر و كودك و تنظيم خانواده، مراكز كودكان استثنايي، مراكز ارائه خدمات درمان هاي روانپزشكي و ايجاد هماهنگي بين برنامه هاي خدماتي، آموزشي و پژوهشي است.
پيشگيري از بيماري هاي رواني
1-پيشگيري اوّليه (سطح اوّل)
      پيشگيري اوّليه عبارت است از كليه اقداماتي كه منجر به جلوگيري از بروز بيماري مي‌شود، مثل واكسيناسيون در طب عمومي، پيشگيري اوّليه در روانپزشكي به دليل چند عاملي بودن اتيولوژي بيماري ها به سادگي امكان پذير نيست و لذا هدف اصلي پيشگيري در اين سطح، مقاوم نمودن افراد جامعه و بويژه اقشار آسيب پذير در برابر اختلالات رواني از طريق مهار و كنترل ناهنجاري هاي ژنتيكي، وراثتي، محيطي و خانوادگي است. در حاليكه كليّه افراد جامعه گروه هدف را تشكيل مي دهند.، اهداف زير بطور اختصاصي در اين مرحله دنبال خواهد شد :
1 ـ تاثير شرايط محيطي و آلودگي هاي زيست محيطي، شرايط اجتماعي و اقتصادي بر سلامت روان
2 ـ نقش عوامل ژنتيكي در بروز اختلالات رواني
3 ـ پي آمد هاي اجتماعي ازدواج هاي خويشاوندي، زودرس و ازدواج با افراد حامل و ناقل ژن معيوب
4 ـ ارتباط بين وضعيت رواني، در دوران بارداري و سلامت روان كودك پس از تولد
5 ـ نيازهاي انساني در مراحل مختلف رشد ازجمله طفوليت، كودكي، نوباوگي، نوجواني، ميانسالي و سالمندي
6 ـ نقش اولياء و محيط خانواده در سلامت روان كودكان و نوجوانان
7 ـ نحوه رويارويي با عوامل اضطراب انگيز محيطي و اجتماعي
اهداف فوق از راه هاي زير قابل حصول است :
1- انجام تحقيقات سبب شناسي به منظور كشف نقش عوامل ژنتيكي، محيطي و خانوادگي در تخريب سلامت رواني افراد در جامعه
2 ـ همكاري بين تخصصي با متخصصين رشته هاي مختلف و همكاري بين بخشي با ارگان هاي ذيربط
3 ـ آموزش همگاني بهداشت رواني كليه اقشار
4 ـ همكاري مستمر با رهبران مذهبي و سياسي مردم
5 ـ مشاوره هاي خانوادگي و فردي و گروهي
6 ـ جلب همكاري و تشويق افراد جامعه در بهره برداري مطلوب از خدمات بهداشت روان
همانگونه كه قبلا نيز اشاره شد براساس مطالعات انجام شده در دانش آموزان شهرهاي تهران، كرج، يزد و اردكان، مشخص شده است كه مذهبي بودن دانش آموزان و خانواده هاي آنان رابطة معكوس و معني داري با بروز افسردگي دارد و بنابراين توجّه به عقايد معنوي و باورهاي مذهبي و التزام به احكام ديني در فضاي فرهنگي جامعه و خانواده ها نقش اساسي در پيشگيري اوّليه افسردگي و به دنبال آن تامين سلامت رواني دارد و به طور قطع يكي از سازوكارهاي اين پديده جملة روح افزاي دل آرام گيرد به ياد خداي، مُلهَم از آيه شريفه قرآن “ اَلا بِذِكرِاللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب ”، مي‌باشد.
2ـ پيشگيري ثانويه (سطح دوّم)
هدف اصلي در اين مقطع جلوگيري از عوارض اختلالات رواني در افراد جامعه با تشخيص به موقع، درمان مناسب و زودرس و پيگيري منظم مي‌باشد.
انتظار مي رود اهداف زير در اين سطح پيشگيري برآورده شود :
1 ـ بيماريابي به منظور تشخيص سريع و به موقع علايم غيرعادي و يا رفتارهاي نامتعادل در افراد
2 ـ درمان فوري، زودرس و كامل، جهت رفع علايم سبك اختلالات در بين افراد شناسايي شده
3 ـ درمان نگهدارنده به منظور پيشگيري از بازگشت عوارض اختلالات تا حصول كامل بهبودي در بين افراد آسيب ديده جامعه
4 ـ پيشگيري از بروز علايم شديد در بين افراد مبتلا و ايجاد سازگاري بين آنها و خانواده
5- جلوگيري از بالارفتن ميزان عود و دفعات بستري
6- ارائه خدمات مراقبت.
اهداف فوق از طريق زير قابل حصول مي باشد :
1 ـ آموزش چهره به چهره افراد جامعه در خصوص نقش پيگيري به خصوص پيگيري الزامي در موارد سايكوز و صرع
2 ـ شناسايي افراد در مدارس، خانواده ها و محل كار آن ها جهت تشخيص و درماني به موقع
3 ـ ارائه خدمات درماني مناسب و به موقع از طريق فراهم آوردن امكانات و شرايط لازم (اورژاني، سرپائي و بستري)
4 ـ همكاري بين تخصص هاي مختلف بهداشتي درماني
5 ـ آموزش هاي لازم در جهت حذف باورهاي غلط و تعصبات نادرست مردم و اصلاح نگرش، دانش، و مهارت آنها در خصوص تفسير و تعبير اختلالات رواني، انتخاب درمان و نحوه برخورد با بيماران رواني، در خانواده، مدرسه، محل كار و اجتماع.
3 ـ پيشگيري ثالثيه (سطح سوّم)
         هدف اصلي، پيشگيري از تداوم اختلالات رواني مزمن در بين مبتلايان و كاهش ناتواني هاي فردي، اجتماعي، شغلي و خانوادگي ناشي از آن مي‌باشد. براي دستيابي به اين هدف رعايت موارد زير الزامي است :
1 ـ شناسايي مبتلايان به اختلالات رواني مزمن
2 ـ حمايت از مبتلايان شناخته شده به منظور جلوگيري از عوارض احتمالي ناشي از اختلال، مانند خودكشي، اعتياد، فرار از منزل، فحشاء و ساير انحرافات اجتماعي، با درگير ساختن خانواده ها و ساير مراجع ذيربط
3 ـ اقدامات عملي براي بازتواني مبتلايان از طريق كاريابي، حمايت مالي و اشتغال در مراكز نيمه وقت
4 ـ  ارائه خدمات مراقبت
5 ـ تاسيس واحد هاي نوتواني در بخش هاي روانپزشكي
6 ـ آموزش خانواده ها در نحوه برخورد با بيماران خود و مسئوليت پذيري آنها نسبت به بيماران.
برنامه كشوري بهداشت روان
برنامه كشوري بهداشت روان جمهوري اسلامي ايران در سال 1365 توسط كميته‌اي متشكل از كارشناسان و صاحبنظران بهداشتي و بهداشت روان كشور و مشاور وقت بهداشت روان منطقه‌اي سازمان جهاني بهداشت تهيّه و تنظيم گرديد و در سال 1367 بعد از تصويب شوراي معاونين وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به مرحله اجرا گذاشته شد. اهداف اين برنامه عبارت بودند از : فراهم آوردن خدمات بهداشت روان براي همه مردم با تأكيد بر قشرهاي آسيب پذير و محروم، ايجاد الگوي خدمات بهداشت روان سازگار با ساخت فرهنگي و اجتماعي و تشويق مشاركت جامعه در ارائه خدمات، افزايش آگاهي و مهارت هاي بهداشت روان در مردم، و تنظيم برنامه هاي مناسب براي آسيب ديدگان جنگ. اين برنامه شامل راهبردهاي خدماتي، اجرايي، اداري و ارتقاء بهداشت روان بوده، اما راهبرد محوري همان ادغام خدمات بهداشت روان در نظام مراقبت بهداشتي اوّليه (PHC) و به عبارت ديگر، در شبكه هاي بهداشتي درماني كشور با ويژگي هاي زير بود:
تمركز زدايي در فعاليت ها، اولويت دادن به پيشگيري، كاربرد سطوح خدماتي و نظام ارجاع، پيگيري مستمر و تأكيد بر مراقبت هاي سرپائي تا بستري در بيمارستان. بديهي است كه براي اين منظور مكانيسم هاي ذيل در نظر گرفته شد: ساده كردن مفاهيم اساسي بهداشت روان، شناخت نظام شبكه بهداشتي كشور، استفاده صحيح از كاركنان بهداشت عمومي، شناخت تأثير مثبت اجزاي بهداشت عمومي بر بهداشت روان و تقسيم وظايف برنامه در سطوح مختلف ارائه خدمات.
در نظام مراقبت هاي بهداشتي اوّليه در مناطق روستايي خانه بهداشت اوّلين واحد ارائه خدمات است كه اداره آن را بهورز بر عهده دارد. بهورزان تحت آموزش بهداشت روان قرار مي‌گيرند و وظيفه آموزش، شناسايي بيماران و ارجاع آنان به مركز بهداشتي درماني روستايي، پيگيري دستورات داده شده در مورد بيماران ارجاعي و ثبت و گزارش اطلاعات بيماران جديد و قديم را بعهده دارند. در مراكز بهداشتي درماني روستايي كه بر چند خانه بهداشت سرپرستي و نظارت دارند، يك پزشك عمومي و چند كاردان آموزش ديده فعاليت مي‌كنند. پزشك موارد ارجاعي از خانه هاي بهداشت را مي پذيرد و موارد مشكل را به سطح بالاتر ارجاع مي‌دهد كه عبارت است از سطح تخصصي شهرستان. در اين مركز كه معمولاٌ در پلي كلينيك بيمارستان عمومي شهرستان واقع است، روانپزشك يا پزشك عمومي دوره ديده و كارشناس بهداشت روان، علاوه بر آموزش و نظارت بر مراكز بهداشتي درماني روستايي، مورد ارجاعي را مي‌پذيرد و موارد مشكل را به سطح بالاتر، ارجاع مي‌دهد. خدمات سطح تخصصي استان عمدتاً در بيمارستان ها و مراكز روانپزشكي استان و توسط روانپزشكان و روانشناسان، روان پرستاران و مددكاران اجتماعي انجام مي‌گيرد و در عين حال، مركز بهداشت استان، مسئوليت برنامه ريزي، اجرا، نظارت، ارزشيابي و پايش برنامه هاي بهداشت روان در كليّه شهرستان هاي استان را بر عهده دارد.
اما در مناطق شهري، اوّلين واحد ارائه خدمات، مراكز بهداشتي درماني شهري هستند كه درآن پزشكان عمومي بيماران را مي پذيرند و در صورت نياز آنان را به مراكز بالاتر ارجاع مي‌دهند.
براي فعال نمودن خدمات شهري، تأسيس پايگاه هاي بهداشتي واستفاده از رابطين داوطلب بهداشتي پيش بيني شده است اين رابطين وظيفه آموزش، شناسايي خانواده ها، جلب مشاركت مردم، تشويق و ارجاع خانواده هاي داراي بيمار به مراكز و پيگيري وضعيت بيماران تحت پوشش را بر عهده دارند.
پزشكان عمومي و مسأله بهداشت روان
در مناطق شهري اهميّت نقش پزشكان عمومي در شناسائي مسائل رواني مراجعه كنندگان و كم كردن بار بيماري ها، كمتر از نقش پزشكان عمومي مستقر در شبكه نبوده بلكه بيشتر هم مي‌باشد. بررسي هاي باليني نشان داده است كه شكايات اوّليه بيش از 80 درصد بيماران رواني، شكايات بدني است (از قبيل سردرد، تپش قلب، سوء هاضمه، ضعف، بي خوابي و غيره) به هين علت، نخستين مراجعه اكثر بيماران رواني، يعني نزديك به 80 درصد آنان به اطباي غير روانپزشك وترجيحا به پزشكان عمومي است. به علاوه حقيقت اين است كه اكثريت بيماراني هم كه علائم بارز بيماري آن ها علائم روانشناختي است، مراجعه به اطباي عمومي را به مراجعه مستقيم، به روانپزشك ترجيح مي دهند از اينرو، نقش پزشكان عمومي در امر تشخيص زودرس و درمان به موقع و به جاي اختلالات رواني و در نتيجه نقش آنان در جلوگيري از اِزمان بيماري و كاهش هزينه هاي غيرضروري و حذف بستري شدن هاي بي‌مورد و مكرر كاملا مشهود است. لذا مشاركت فعال پزشكان عمومي در پياده كردن برنامه هاي بهداشت رواني از اهميّت خاصي برخوردار بوده و در اولويّت قرار دارد

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۹:۰۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ماساژهاي سنتي براي رفع نفغ معده

 برخلاف نامي كه براي اين مشكل عنوان مي‌شود ، نفخ معده در روده كوچك اتفاق مي‌افتد. نفخ حالت تورم غيرطبيعي يا افزايش قطر ناحيه شكمي است.

نفخ معده درمان بسياري از بيماري ها را با تاخير همراه ميكند به همين دليل در شكسته بندي سنتي درمان اين بيماي به موازات درمان اصلي اهميت دارد

                                         
نشانه شايع آن احساس پري و سفتي شكم است كه مي‌تواند منجر به درد شود.
علل ايجاد نفخ متعددند و عبارتند از :
- تجمع مايعات و گاز روده
- هضم نامنظم

- پرخوري
- حساسيت غذايي
- سندرم روده تحريك‌پذير
- عدم تحمل مواد غذايي مانند عدم تحمل لاكتوز (قند شير) و فروكتوز (قند ميوه‌ها)
- طبع هوا (آئروفاژي)در حين خوردن ادامس مقدار زيادي هوا بلع ميشود
- انسداد يا عفونت دستگاه گوارش
- خالي شدن سريع معده
- هضم مواد غذايي توليد كننده گاز
- يبوست
- استرس يا اضطراب
- آلودگي به انگل‌هاي روده‌اي مانند كرم آسكاريس

  -سوئ هاضمه و نفخ         «سوء هضم» اصطلاحي است كه توسط بيماران براي توصيف علائم متعددي كه معمولاً پس از خوردن غذا احساس مي‌كنند، به وفور يكبار مي‌رود.  از نظر برخي بيماران، سوء هضم عبارت است از فقدان هضم طبيعي غذا و ممكن است پر بودن شكم، فشار يا درد را ذكر كنند. عده‌اي ديگر ممكن است مقصودشان از اين كلمه، سوزش سردل، آروغ، استاع يا نفخ شكم باشد. در تعدادي از حالات، سوء هضم با مصرف برخي غذاها رابطه مستقيم دارد. بعنوان مثال بيماران مبتلا به تنگي مري مايعات را خوب تحمل مي‌كنند ولي خوردن غذاهاي جامد، ممكن است با ناراحتي مخصوصاً در زير جناغ همراه باشد.

بعضي غذاها بعلت آنكه در روده بخوبي هضم نمي‌شوند، ممكن است خوب تحمل نگردند بعنوان مثال خورردن غذاهاي چرب در بيماريهاي لوزالمعده يا صفراوي. يا آنكه مركبات يا مواد غذايي ترش در بيماران مبتلا به زخمهاي گوارشي اغلب باعث بروز علائم سوءهضم مي‌شوند. كمبود يا فقدان آنزيمهاي ضروري گوارشي نيز از مهمترين عوامل سوء هضم مي‌باشند. نفخ يا تجمع گاز در دستگاه گوارش اساسي‌ترين شكايت افراد مبتلا به سوءهضم است. اصولاً احساس‌پري و فشار بلافاصله پس از غذا و تسكين آن با آروغ زدن را نفخ معده مي‌نامند. علت اصلي نفخ معده مصرف غذاهايي است كه تخليه معده را دچار كندي مي‌كنند (غذاهاي حاوي مقادير بالاي پروتئين و چربي). در صورتيكه گازهاي معده با آروغ دفع نشده و به روده‌ها منتقل شوند مسئله بصورت احساس پري و فشار در روده‌ها بروز خواهد كرد كه با اجابت مزاج و دفع گاز برطرف مي‌شود. علت اصلي ديگر گاز روده‌ها، عمل تخمير باكتريهاي طبيعي روده بر روي مواد قندي و پروتئيني است. بهمين جهت متعاقب مصرف غذاهاي غني از فيبر (سبزيجات و ميوه‌جات) كه حاوي قندهاي طبيعي غيرقابل جذب مي‌باشند، افزايش مي‌يابد                                

درمان

ماساژهاي سنتي شكم براي از بين بردن گاز معده بسيار كار امد  است .در اين روش بيمار به پشت دراز ميكشد و درمانگر يك طرف او قرار ميگيرد  سپس دستش را روي شكم بيمار قرار داده در جهت عقربههاي ساعت به دور ناف فرد و با كف دست شروع به چرخش ميكند . ۵ دقيقه ماساژ به اين شكل يا در جا منجر به خروج گاز (در اغب موارد به صورت باد گلو)ميشود يا بعد از چند ساعت نتيجه ميدهد .

بلع يك ته سير و يا زنجبيل ( حدود ۴ گرم)قبل غذا به شرطي كه ناراحتي عمدهاي در معده و روده نداشته باشيد بسيار نافع است ( احدقل ۱ هفته)

تكررا روزانه اين ماساژ توسط افرادخانواده در كنار درمان دستگاه گواارش بسيار موثر است.

پياده روي روزانه و استفاده نكردت از كمربندهاي سفت( كه جلوي چرخه حضم را بگيرد) در دفع گاز موثر است

تنها نكته اي كه بايد به ان توجه كرد اين است كه ماساژ خلاف عقربه ساعت ميتواند منجر به يبوست شود و در ماساژهاي سنتي از ان براي درمان اسهال استفاده ميكردند

- بهبود روشهاي تغذيه براي درمان كامل ان بسيار مهم است  جويدن دقيق و مناسب غذا و اجتناب از غذاهاي چرب است. غذاهاي چرب با تاخير در خالي شدن معده از مواد غذايي باعث ايجاد نفخ مي‌شوند.
- حذف غذاهايي كه بدن تحمل آنها را ندارد به بهبود نفخ كمك مي‌كند.پيدا كردن اين مواد يعني نظارت بر خوردن و اشاميدن  با اين كار شما نه تنها الگوي مناسب تغذيه خود را پيدا مينماييد بلكه ارطباط مناسبي نيز با بدن خود برقرار ميكنيد.اغلب ما ارتباط با بدن خود را فراموش كردهايم .همين توجه ولو اندك تاثير شايان توجهي بر كاركرد اعضائ خواهدداشت. البته اين كار اگر تحت نظر متخصص انجام دهيد  خوبي مشخص ميشود حساسيت نسبت به چه موادي وجود دارد.
-جويدن آدامس باعث بلع مقادير زياد هوا شده و بنابراين بايد از آن پرهيز كرد. نوشيدني‌هاي گازدار نيز بايد از برنامه غذايي حذف شوند.

                                  
- غذاها و نوشيدني‌هايي كه حاوي سوربيتول و فروكتوز افزودني هستند نيز بايد اجتناب نمود.
مكمل‌هاي فيبردار و غذاهاي سرشار از فيبر نشانه‌هاي نفخ را تشديد مي‌كنند.
گاهي اوقات نفخ به يبوست مربوط مي‌شود و لذا ابتدا بايد اين مشكل را برطرف كرد.
به منظور تخفيف علائم نفخ معده راهكارهايي توصيه شده است. از جمله اين كه:
- ميزان مصرف غذاهاي سرشار از فيبر مانند سبزي و ميوه تازه، غلات و نان سبوس دار، پاستاي گندم سبوس‌دار و حبوبات را به تدريج افزايش دهيد.
- روزانه آب كافي (تا هشت ليوان) بنوشيد. كمبود مايعات بدن باعث ايجاد يا تشديد يبوست شده به افزايش نفخ كمك مي‌كند به ويژه اگر غذاهاي فيبردار مصرف شود.
- از نوشيدني‌هاي گازدار بپرهيزيد و از انواع كم يا بدون كالري، كافئين و سديم مانند چاي علفي استفاده كنيد. گاز Co2 موجود در حباب‌هاي نوشابه باعث نفخ مي‌شود و گاز ، تخليه معده را كند مي‌كند.
- غذاهاي تازه و طبيعي بخوريد و از انواع غذاهاي سرد و بسته‌بندي شده اجتناب كنيد. يك علت توصيه عدم مصرف اين غذاها كاهش دريافت نمك است.

                                                     نفح معده
- مرتب ورزش كنيد. زيرا باعث ترشح هورمون‌هايي مي‌شود كه به فعاليت روده كمك مي‌كنند.
- اگر شير يا محصولات لبني باعث نفخ مي‌شوند ، بايد انواع بدون لاكتوز را مصرف كرد.
- زياد قهوه، چاي و شكلات مصرف نكنيد زيرا باعث تحريك هاضمه و نفخ مي‌شوند..
- غذاهايي را كه باعث ايجاد نفخ مي‌شود را مشخص كنيد و به تدريج مصرف آنها را كاهش دهيد.

- نوشيدني‌هاي تهيه شده از بابونه ، نعناع و رازيانه براي دستگاه هاضمه مفيدند و به كاهش نفخ كمك مي‌كنند.
- نفخ ممكن است نشانه بيماري‌هاي گوارشي مانند سندرم روده تحريك‌پذير باشد كه در صورت تشخيص روش درماني ديگري را طلب ميكند



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۹:۰۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

شعار روز جهاني بهداشت سال 2009 (18 فروردين 1388)

شعار روز جهاني بهداشت سال 2009 (18 فروردين 1388) بر ايمن سازي تجهيزات بهداشتي و آمادگي پرسنل بهداشت كه از شرايط اضطراري متاثرند، متمركز شده­است. مراكز بهداشتي و پرسنل آن بعنوان خطوط زندگي بحراني براي مردم آسيب پذير و تسكين آلام آنها، ممانعت از بيماريها و مراقبتهاي بهداشتي محسوب مي شوند.

مراقبتهاي بهداشتي اوليه داراي اصولي در كشورها مي باشد كه مي تواند نيازهاي روزانه را برآورده نمايد، اين نيازها همچون خدمات زايمان، مصون سازي و مراقبت بيماريهاي مزمن بايستي در شرايط اضطراري نيز تداوم داشته باشد. اغلب سيستمهاي بهداشتي ضعيف قادر به حفظ عملكرد فوري و خدمات بهداشتي متوالي در شرايط بحراني نيستند.

چطور شرايط اضطراري بر سلامت تاثير مي گذارد:

  • بيش از 11000 مؤسسه خدمات درماني در وان چوان چين در اثر زلزله مي 2008 آسيب ديدند و ده ها هزار نفر از مردم ناچاراً در جاهاي ديگر درمان شدند.

  • در جريان جنگ اتيوپي و غزه خدمات بهداشتي اوليه مانند مصون سازي قطع شد.

  • سونامي اقيانوس هند در سال2004 به 61 درصد تجهيزات بهداشتي در ايالت آكه اندونزي آسيب رساند و نزديك به يك سوم ماماهاي منطقه كشته شدند كه يك آسيب بزرگ براي بهداشت زنان بشمار مي رفت.

نمونه سازه هاي موفق

چندين كشور بر روي موضوع ايمني بيمارستانها و افزايش آمادگي در حفاظت از زندگي اقداماتي انجام داده اند.

  • در مكزيك ارزيابهاي آموزش ديده، مشكلات 200 عدد از تجهيزات بهداشتي را تشخيص دادند و متذكر شدند كه اين تجهيزات نياز به ارتقاء ايمني دارند.

  • در بنگلادش تجهيزات چند منظوره بهداشت، آموزش و كشاورزي براي كمك به رفاه بعد از گردبادها و سيلابها ساخته شد كه اين كار جان هزاران نفر در گردباد سيدي در سال 2007 نجات داد.

  • در ژاپن، پاكستان و پرو هم اكنون سازه هاي بهداشتي مقاوم به زلزله مي سازند.

  • در سومالي عليرغم فقدان امنيت، بيمارستانها به درمان بيماران بمنظور حصول اطمينان از سلامت همه افراد ادامه مي دهند.

روز جهاني بهداشت يكي از بهترين فرصتهاي سازمان جهاني بهداشت براي اطلاع رساني اولويتهاي جهاني بهداشت است. در اين سال سازمان جهاني بهداشت و شركاء بين المللي آن بر اهميت سرمايه گذاري در زيربناهاي بهداشتي، مقاوم سازي آنها در برابر مخاطرات و خدمت رساني به مردم در نيازهاي فوري تاكيد داشتند. آنها همچنين اصرار داشتند تسهيلات بهداشتي بگونه اي تكميل گردد كه در شرايط اضطراري داخلي مانند آتش سوزي پاسخگو باشد تا از تداوم مراقبتهاي بهداشتي اطمينان حاصل گردد.

حوادث اطراف جهان موفقيت هاي آينده را رقم زده و به طراحي و ساخت ايمن تجهيزات و سازه ها كمك مي نمايد، اين عامل نيروي محركه اي براي آمادگي گسترده در شرايط اضطراري بمنظور محافظت از حيات و بهبود بهداشت جهاني مي باشد.

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۹:۰۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

چيزهايي كه من آموخته ام

در 15 سالگي آموختم كه مادران از همه بهتر مي دانند ، و گاهي اوقات پدران هم

در 20 سالگي ياد گرفتم كه كار خلاف فايده اي ندارد ، حتي اگر با مهارت انجام شود

در 25 سالگي دانستم كه يك نوزاد ، مادر را از داشتن يك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن يك شب هشت ساعته ، محروم مي كند

در 30 سالگي پي بردم كه قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن

در 35 سالگي متوجه شدم كه آينده چيزي نيست كه انسان به ارث ببرد ؛ بلكه چيزي است كه خود آن را مي سازد

در 40 سالگي آموختم كه رمز خوشبخت زيستن ، در آن نيست كه كاري را كه دوست داريم انجام دهيم ؛ بلكه در اين است كه كاري را كه انجام مي دهيم دوست داشته باشيم

در 45 سالگي ياد گرفتم كه 10 درصد از زندگي چيزهايي است كه براي انسان اتفاق مي افتد و 90 درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان مي دهند

در 50 سالگي پي بردم كه كتاب بهترين دوست انسان و پيروي كوركورانه بدترين دشمن وي است

در 55 سالگي پي بردم كه تصميمات كوچك را بايد با مغز گرفت و تصميمات بزرگ را با قلب

در 60 سالگي متوجه شدم كه بدون عشق مي توان ايثار كرد اما بدون ايثار هرگز نمي توان عشق ورزيد

در 65 سالگي آموختم كه انسان براي لذت بردن از عمري دراز ، بايد بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را كه ميل دارد نيز بخورد

در 70 سالگي ياد گرفتم كه زندگي مساله در اختيار داشتن كارتهاي خوب نيست ؛ بلكه خوب بازي كردن با كارتهاي بد است

در 75 سالگي دانستم كه انسان تا وقتي فكر مي كند نارس است ، به رشد و كمال خود ادامه مي دهد و به محض آنكه گمان كرد رسيده شده است ، دچار آفت مي شود

در 80 سالگي پي بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترين لذت دنيا است

در 85 سالگي دريافتم كه همانا زندگي زيباست
 

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

گارسيا ماكز (نويسنده معروف كلمبيايي و برنده جايزه نوبل در ادبيات)



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۹:۰۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

آيا ميدانستيد ؟ !

آيا ميدانستيد كه قلب ميگو در سر آن واقع است ؟

آيا ميدانستيد كه
اغلب مارها 6 رديف دندان دارند ؟

آيا ميدانستيد كه
فاصله بين مچ دست تا آرنج برابر با طول كف پا است ؟

آيا ميدانستيد كه
قلب شما روزي ۱۰۱۰۰۰ بار مي تپد ؟

آيا ميدانستيد كه
از دست دادن تنها ۱٪ از آب بدن موجب تشنگي ميشود ؟

آيا ميدانستيد كه
مردان روزي ۴۰ و زنان روزي ۷۰ تار مو از دست ميدهند ؟

آيا ميدانستيد كه
زنان دو برابر مردان چشمك ميزنند ؟

آيا ميدانستيد كه
ناخن هاي دست ۴ برابر سريعتر از ناخن هاي پا رشد ميكنند ؟

آيا ميدانستيد كه
انسان سالانه بيش از ۱۰ ميليون مرتبه پلك مي زند ؟

آيا ميدانستيد كه
خورشيد ۳۳۰۳۳۰ مرتبه بزرگتر از زمين است ؟

آيا ميدانستيد كه
قلب وال در هر دقيقه فقط 9 بار مي زند ؟

آيا ميدانستيد كه
دلفين‌ها هم مانند گرگ‌ها هنگام خواب يك چشمشان را باز مي‌گذارند ؟

آيا ميدانستيد كه
قديمي‌ترين آدامسي كه جويده شده، متعلق به ۹۰۰۰ سال پيش بوده است ؟

آيا ميدانستيد كه
اسكيمو‌ها هم از يخچال استفاده مي‌كنند، منتها براي محافظت غذا در مقابل يخ زدن ؟

آيا ميدانستيد كه
سرعت آب دهاني كه هنگام عطسه از دهان شما خارج ميشود، حدود ۱۲۰ كيلومتر بر ساعت است ؟

آيا ميدانستيد كه
۸ دقيقه و ۱۷ ثانيه طول مي‌كشد تا نور خورشيد به زمين برسد!

آيا ميدانستيد كه
در تايوان بشقاب‌هاي گندمي درست مي‌شود و افراد بعد از خوردن غذا، بشقابشان را هم مي‌خورند ؟

آيا ميدانستيد كه
يك ‌چهارم استخوان‌هاي بدن، در پاي او قرار دارد!

آيا ميدانستيد كه
اسم تمام قاره‌ها با همان حرفي كه آغاز شده است پايان مي‌يابد ؟

آيا ميدانستيد كه
مقاوم‌ترين ماهيچه در بدن، زبان است ؟

آيا ميدانستيد كه
كلمه "ماشين‌تحرير" (TYPEWRITER) طولاني‌ترين كلمه‌اي است كه مي‌توان با استفاده از حروف تنها يك رديف كيبورد ساخت ؟

آيا ميدانستيد كه
خوك‌ها به لحاظ فيزيك بدني، قادر به ديدن آسمان نيستند ؟

آيا ميدانستيد كه
وقتي كه به شدت عطسه مي‌كنيد، ممكن است يك دنده شما بشكند و اگر عطسه خود را حبس كنيد، ممكن است يك رگ خوني در سر و يا گردن شما پاره شود و بميريد ؟

آيا ميدانستيد كه
جليقه ضد گلوله، ضد آتش، برف‌پاك‌كن‌هاي شيشه جلوي اتومبيل و چاپگرهاي ليزري توسط زنان اختراع شدند ؟

آيا ميدانستيد كه
تنها غذايي كه فاسد نمي‌شود، عسل است ؟

آيا ميدانستيد كه
كروكوديل نمي‌تواند زبانش را به بيرون دراز كند ؟

آيا ميدانستيد كه
تمامي خرس‌هاي قطبي چپ‌دست هستند ؟

آيا ميدانستيد كه
در 4000 سال قبل، هيچ حيواني اهلي نبود ؟

آيا ميدانستيد كه
مورچه هميشه بر روي سمت راست بدن خود، سقوط مي‌كند ؟

آيا ميدانستيد كه
قلب انسان فشار كافي ايجاد ميكند تا بفاصله 30 فوتي (تقريباً 8 متر) خون را بخارج از بدن پمپاژ كند؟

آيا ميدانستيد كه
نخستين منشور حقوق بشر از آثار بر جاي مانده از امپراتوري كوروش بزرگ است ؟

منشور كوروش بزرگ The Cyrus cylinder

استوانه كوروش بزرگ، يك استوانه سفالين پخته شده، به تاريخ ۱۸۷۸ ميلادي در پي كاوش در محوطه باستاني بابل كشف شد. در آن كوروش بزرگ رفتار خود با اهالي بابل را پس از پيروزي بر ايشان توسط ايرانيان شرح داده ‌است. اين سند به عنوان "نخستين منشور حقوق بشر" شناخته شده، و به سال ۱۹۷۱ ميلادي، سازمان ملل آنرا به تمامي زبانهاي رسمي سازمان منتشر كرد. نمونه بدلي اين استوانه در مقر اصلي سازمان ملل در شهر نيويورك‌ نگهداري مي‌شود. كوروش بزرگ (۵۷۶-۵۲۹ پيش از ميلاد)، همچنين معروف به كوروش دوم نخستين شاه و بنيان‌گذار دودمان شاهنشاهي هخامنشي است. شاه پارسي، بخاطر بخشندگي‌، بنيان گذاشتن حقوق بشر، پايه‌گذاري نخستين امپراتوري چند مليتي و بزرگ جهان، آزاد كردن برده‌ها و بنديان، احترام به دين‌ها و كيش‌هاي گوناگون، گسترش تمدن و غيره شناخته شده ‌است.
 




 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۹:۰۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

امروز، همان فرداي ديروز توست

امروز، همان فرداي ديروز توست

پس، فرداي امروزت را درياب

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org


آينده جايي است كه اتفاق‌ها خواهند افتاد. مي‌شنوم كه گريه مي‌كني، آينده جايي است كه تو ممكن است موفق، شاد، پولدار، زيبا، مشهور، مشغول به كار، و غرق در بهترين‌ها شوي. اينها نقشه يا رويا يا چيزهاي ديگر هستند، اما دوباره بايد بگويم كه زمان حال جايي است كه تو واقعاً در آن هستي و رويايي هم در كار نيست !

اين لحظه، همان زماني است كه از ابتداي زندگي تا به حال منتظر آن بوده اي

اين لحظه، همان زماني است كه بدون در نظر گرفتن هيچ چيزي بايد قدر آن را بداني. مشتاق بودن واقعاً شيرين‌ترين چيزهاست. داشتن رويا مانند برليان مي‌درخشد. قدر اين لحظات را بدان و به هيچ‌كس هم درباره آن حرفي نزن و اجازه نده كه ديگران درباره‌اش برايت اظهار عقيده كنند.

از زنده بودن خود لذت ببر و از اينكه قدرت و توانايي آرزو داشتن را داري، استفاده كن. نبايد پا روي پا بياندازي و نفس‌هاي عميق بكشي، خوب است كه هراز گاهي به خودت سري بزني و بيانديشي. شاكر باشي كه زنده هستي و به زندگي‌ات نگاهي بياندازي. نمي‌توانيم همه شادي‌هاي آينده را در آينده به دنبالش بگرديم.

از آرزو داشتن و مشتاق بودن، لذت ببر

يعني كه فكر كني اگر پولدارتر بودم، جوان‌تر، سالم‌تر، عاشق‌تر، وابستگي كمتر، كار بهتر، فرزندان بهتر، ماشين بهتر، لاغرتر، بلندتر، موي بيشتر، دندان‌هاي بهتر، لباس‌هاي بهتر داشتم ... اين ليست پايان ناپذير است. اگر فقط اين يا آن عوض مي‌شد همه چيز كامل مي‌شد. اين‌طور نيست؟ در جواب بايد بگويم كه متاسفانه اين‌طور نيست.

اين‌جوري جوابي نمي‌گيري. وقتي كه اين و آن هم عوض شوند، چيز ديگري پيش مي‌آيد. براي مثال، وقتي ناگهان خود را بهتر و بهتر ببيني، تازه آن موقع به دنبال مثلا پول بيشتر خواهي بود. آن موقع است كه دوباره به دنبال چيزهاي جديد ديگر براي خوشحال شدن خواهي بود. در اين لحظه زندگي كردن به اين معنا نيست كه مسئوليت‌ها و وظايف خود را كنار بگذاري، نه، اينطور نيست.

لاغرتر، بهتر، پولدارتر و بزرگ‌تر شدن را فراموش كنيد. قدردان آنچه كه هم اكنون داريد و همين الان از آن بهره مند هستيد باشيد. كليد خوشبختي در اينجاست. به اينكه فقط به آنچه كه هستيد راضي باشيد، هميشه كافي نيست. اما اينها به جاي خود با آنچه واقعاً هستيد شاد باشيد، زيرا كه حقيقت محض همان است.

من واقعي تو، همان من امروز توست

من آينده هنوز به دنيا نيامده و ممكن است به دنيا هم نيايد. پس جوهر امروز من واقعي، قابل لمس و استوار است. روياها عالي هستند، اما واقعيت هم در نوع خود فوق‌العاده است چون تحت هر شرايطي ملموس تر از روياست.

سعي كنيد به شكلي امروزتون رو ترسيم كنيد، كه ادامه ي گامهاي ديروزي باشه كه با آرزوها و خواست هاي آينده تون رنگ گرفته، رنگي كه هرگز نشاني از يكنواختي و سكون رو در خودش نخواهد داشت و از بين تمام رنگ هاي هستي، همواره خوشبختي و سعادت رو واضح تر و دلپذيرتر نمايان خواهد ساخت ...
 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۹:۰۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

جامعه ايمن

طرح جامعه ايمن : پيشگيري از حوادث مبتني است برايجاد يك جامعه ايمن كه تحت عنوان همين نام مطرح است . مدل جامعه ايمن متكي به همكاري هاي بين بخشي ، مشاركت مردمي و دخالت مسئولين محلي است .

هدف كلي :

پيشگيري از سوانح و حوادث در قالب مدل جامعه ايمن

اهداف اختصاصي :

1-   ايجاد تشكيلاتي  براساس مشاركت و همكاري بين بخشي كه هر كدام از بخشها مسئوليت جامعه ايمن را در حوزه اختيارات خود قبول كنند .

2-   وجود برنامه هاي مستمر و دراز مدت كه هر دو جنس و تمام سنين و محيطهاي مختلف ر ا تحت پوشش قراردهد .

3-     وجود برنامه هايي كه هدفشان ارتقاء ايمني گروههاي در معرض خطر باشد .

4-     وجود نظام ارزشيابي برنامه

5-     شركت مداوم و به موقع در كليه جامعه ايمن

راهكارها :

1-     آشنا كردن مسئولين سياسي شهرستان به اهميت پيشگيري از سوانح و حوادث

2-     تعيين ميزان و نوع همكاري هريك از ارگانها در قبال حوادث

3-     جلب همكاريهاي درون بخشي و بين بخشي

4-     جلب مشاركت مردم

5-     آشنا نمودن مردم به اصول ايمني و رعايت آن ( فرهنگ سازي )

6-     پژوهش و جمع آوري اطلاعات و آمار لازم

7-     پايش و نظارت

8-     ارزشيابي

حداقل اطلاعات مورد نياز :

-         متغيرهاي دموگرافيك

-         محل و نوع حادثه

-         علت و شدت حادثه

-         نتيجه مصدوميت

-         نوع آسيب

 

چگونگي جمع آوري داده ها :

1-     در مراكز  بيمارستاني تكميل فرم ثبت حوادث در بيمارستان توسط پزشك ، سرپرستار شيفت

2-      در مراكز فوريتها تكميل فرم توسط تكنسين اقدام كننده

3-     درصورت فوت تكميل فرم توسط پزشك قانوني

4-     گزارشات نيروي انتظامي

5-     نظام ثبت مرگ

 

شاخص هاي ورود به

جامعه جهاني جوامع ايمن

 

1)        تدارك برنامه ها و خدماتي كه بر اساس ديدگاه درون بخشي و برون بخشي شكل گرفته باشند.

دلايل:

*       حمايت ازتلاشها و اقدامات بسترسازي و ايجاد حركت در جامعه براساس قالب نگرش مشاركتي

*     تقويت و بوجودآوردن فرصتهاي لازم براي  ايجاد منابع علمي و تجربي در مورد پيشگيري از آسيب و ايمني در جامعه

*       حمايت از نگرش سازماني براي برخورد با مشكلات مربوط به آسيب

2)    مركزي كه بتواند براي انجام و ارتقاي اقدامات منسجم كه شبكه هاي اجتماعي را نيز در بر داشته باشد، برنامه مدون داشته باشد.

دلايل:

*       حمايت از جوامع و سازمانهاي محلي  در سطح محلي

*       حمايت از اقدامات جهت دار كه مشكلات مربوط به ايمني و آسيب را در اولويت قرار داده باشد

*       ايجاد  محيطي براي توجه متمركز به معضلات جامعه از طريق شبكه هاي متمركز محلي

3)        مركزي كه نقش مرجع  را براي جوامع در ايجاد حركتهاي اوليه براي استقرار جامعه ايمن بعهده گيرد

*    ارتقاي درك وپذيرش قالب جامعه ايمن بعنوان يك عضو شناخته شده Collaborating Centre on Community Safety Promotion

كه همكارسازمان جهاني بهداشت محسوب مي شود

4)        مركزي كه فرآيندهاي برنامه ريزي راهبردي مبتني بر جامعه را تسهيل و حمايت مي كند

دلايل:

*       ترويج  بكارگيري و استفاده از اطلاعات و داده هاي معتبر براي هدايت اقدامات مبتني بر جامعه

*       حمايت از ايجاد و بكارگيري راهكارهاي ارزيابي

*       شروع مستند سازي اقدامات مبتني بر جامعه

5)    مركزي كه مديريت و رهبريت را در ارتباط با اولويتهاي موضوعات مربوط به آسيب ، گروههاي پرخطر و آسيب پذيرجامعه به منصه ظهور رساند.

 

دلايل:

*    مرجع ذي صلاح براي اقدام بر اساس زيربناي علمي از مشكلات مربوط به آسيب، جمعيت در معرض خطر، آخرين يافته هاي پژوهشي و راهكارهاي مداخله اي

*       كار با گروههاي پرخطر، و آسيب پذير براي ايجاد فرصتهاي مناسب براي فعاليت

6)        مركزي براي ارائه خدمات و اطلاعات تخصصي در حوزه آسيب و موضوعات مراقبه و پايش آسيب

دلايل:

*    فراهم كردن حمايت از گروههاي آغازكننده اقدمات مبتني بر جامعه براي دسترسي به اطلاعات در جهت برنامه ريزي

*       بكارگيري متخصصين براي هدايت برنامه در جهت مستندسازي و پايش آسيب و علل آن

7)    مركزي براي ايجاد حمايت طولاني مدت از جوامع ايمن و شبكه جامعه ايمن در برنامه عملياتي سازمانهاي وابسته به خود

*       اطمينان از وجود يك منبع مطمئن و پايدار در اقدامات صورت گرفته در قالب جوامع ايمن

*       اطمينان از وجود يك پشتيبان آموزشي در چارچوب شبكه جامعه ايمن

8)    مركزي كه بتواند از كساني كه مسئوليت استخراج شاخصهاي مناسب در سطح جامعه ، براي ارزيابي فرآيندها و تأثيرات ناشي از تغييرات صورت گرفته در ميزان آسيب را دارند، حمايت و پشتيباني لازم را فراهم كند.

دلايل:

*    حمايت از شكل گيري مكانيزمهاي ارزيابي در سطح جامعه براي تسهيل عمليات پياده كردن و مديريت برنامه

*       منبعي كه از طريق خودارزيابي، مسئولين جامعه و سازمانهاي همكاري كننده را تغذيه اطلاعاتي كند

*       ارتقاي توانايي جوامع براي اقدام در زمينه هاي مورد علاقه با استفاده از ابزارها و ديدگاههاي علمي

9)        مركزي كه تجارب خود را در سطح ملي و فراملي منتشر كند

دلايل:

*    مشاركت درايجاد منابع علمي در قالب جامعه ايمن در سطح شبكه هاي ملي و بين المللي جوامع ايمن و ديگر كساني كه به هر نحو در زمينه جامعه ايمن فعاليت مي كنند

10)    مركزي كه فعاليتها و اقدامات پژوهشي در زمينه جامعه ايمن را گزارش كند

*       حمايت از انتشار سازمان يافته و قابل دسترسي دانش و تجربه

 

اهداف اختصاصي :

1.       تشكيل كميته جامعه ايمن باحضورمسئولين ذي نفوذجامعه

2.       جلب مشاركت سازمانهاوكارخانجات براي ايجادجامعه ايمن

3.       تعيين برنامه هاي كوتاه مدت وميان مدت براساس اولويتهاي مشخص شده دركميته

4.       تأسيس بنيادجامعه ايمن باحضوراعضاي كميته براي پيگيري برنامه هاي كميته جامعه ايمن

5.    افزايش اگاهي عمومي ازخطرات بالقوه اي كه ازمنزل تا محيط  كار و   ديگرجاها دركمين آنهاست وراههاي پيشگيري وبه حداقل رساندن صدمات ناشي ازاين خطرات . 

 

فعاليتها

1.       تهيه جزوه آموزشي براي آگاهي افراد ذي نفوذ وجلب حمايت آنها

2.    دعوت ازرؤسا ومسئولين سازمانهاوكارخانجات مهم براي تعيين نماينده جهت عضويت دركميته جامعه ايمن .

3.    ديداربامسئولين مهم شهري نظيرفرماندار،شهردار،…براي توجيه وجلب مشاركت آنان به منظورتشويق ديگرسازمان هاوكارخانجات براي شركت دركميته جامعه ايمن .

4.    تشكيل اولين جلسه كميته باحضورفرماندار،شهردار،يا نماينده آنهاومسئولين آموزش وپرورش وديگرسازمانهاوكارخانجات مهم

 

سايرفعاليتهابراساس تصميمات كميته واولويت هاي تعيين شده توسط اين كميته انجام خواهدگرفت استراتژيها

 

1- آشنا كردن مسئولين سياسي شهرستان به اهميت پيشگيري از سوانح و حوادث

2- تعيين ميزان و نوع همكاري هر يك از ارگانها در قبال حوادث

3- جلب همكاريهاي درون بخشي و بين بخشي

4- جلب مشاركت مردم

5- آشنا نمودن مردم به اصول ايمني و رعايت آن(فرهنگ سازي)

6- پژوهش و جمع آوري اطلاعات و آمار

7- نظارت و پايش 

8- ارزشيابي

حداقل اطلاعات مورد نياز

1- متغيرهاي دموگرافيك

2- محل و نوع حادثه

3- علت و شدت حادثه

4- نتيجه مصدوميت

5- نوع آسيب



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۵۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

همراه با زمزمه ي كبوتران حرم :

اي آشناي غريب، اي عصمت هشتم، اي غريب الغربا، اي شمس الشموس و اي مولاي من! كوچه هاي نيشابور، هنوز بوي كلام عطرآگين تو را دارد. هر روز كه خورشيد خراسان، سينه ريز زرينش را از شوق مي درد و انبوه دانه هاي طلايي اش از فراز آسمان بر حَرَمت مي پاشد، كبوتر دل، بهانه كنان به سوي حرم تو پر مي كشد و به سوي دانه هاي مِهري مي رود كه برايش مي پاشي.

هواي صحن و سراي تو، پُر از زمزمه است و آسمان آكنده از ذرات لطيف حضوري است كه چهره زائران خسته را مي نوازد. در بارگاه تو، هيچ كس غريب نيست. سلام بر تو اي آشناي غريب! سلام بر تو، كه توس، با آمدنت مدينه ايمان شد. و ما هر زمان، به بهانه ي شوق ديدارت در "مشهد" عاشقان، نگاهمان را به نگاه تو پيوند مي زنيم و از دلتنگي هايمان مي كاهيم.

هر سحر، به كوچه هاي ايوان نگاه روشنت كوچ مي كنيم و چون پرنده اي غريب، به گوشه حَرَمت پناه مي بريم. هر روز، در سايه سار مرقد متبركت مويه كنان، شانه هاي خسته مان را مي لرزانيم. هر شب، فانوس اشك هايمان را روشن مي كنيم و دست هاي محتاج عاطفه مان را به دامان پر مهر و محبت تو مي آويزيم.

و اينك خورشيد، در حال غروب است و هفت ستاره روشن در آسمان، آغوش گشوده هشتمين اخترند. كبوتران بال مي زنند آسماني را كه چشم هايمان سال هاست به آن دوخته شده، صداي بال كبوتران در صداي سنج عزاداران مي پيچد و خواب مسموم انگورهاي پيچيده بر خوشه هاي حادثه آشفته مي شود، خورشيد، ذره ذره در عطش چشم هايش رسوب مي كند ...

اي تماميت عشق و صفا، در آستانه سالروز فقدان وجود نازنينت، پرستوي دلم ميل پرواز به رواق ملكوتي ات را دارد مي خواهم خاك محضرت را طوطياي چشمان ناقابلم كنم و در حريم خلوتت مستانه، زمزمه شورانگيز عاشقي و رهايي را سر دهم، مي خواهم خويش را به پنجره پولاد مهرباني و مروتت بياويزم و بند دل شكسته ام را گره بزنم به صداقت و بزرگي و شرافتت، و عقيق سرخ نيايش را تقديمت كنم. اي ضامن آهو، آهوي سرگشته كوچه هاي غربت و دلدادگي ام آيا ضمانت دلم را مي پذيري ؟

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۵۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

امام حسن (ع)

باز هم مدينه بر خاك سياه اندوه نشسته و سكوتي ژرف، همه جايش را فرا گرفته است. دوباره گرد و غبار بر ديوارهاي گلين خانه ها نشسته است. باد غربت در كوچه باغ هاي خزان زده شهر، خود را به در و ديوار مي زند و آواره مصيبت روح جاوداني صبر و كريم اهل بيت، امام مجتبي عليه السلام است.

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

حسن عليه السلام، اين سيد جوانان اهل بهشت، اين خلق نيكوي محمدي، اين اسطوره صبر و بندگي، در آستانه رواق خون رنگ شهادت ايستاده و با جگري تفتيده از نامهرباني دشمن خانگي اش، عزم پر كشيدن تا بي كران عرش خدا را دارد.

امام حسن (ع) فرزند امير مؤمنان علي بن ابيطالب و مادرش مهتر زنان، فاطمه زهرا (س)، دختر پيامبر خدا (ص) است. امام حسن (ع) در شب نيمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدينه تولد يافت. وي نخستين پسري بود كه خداوند متعال به خانواده علي و فاطمه عنايت كرد.

پيامبر اكرم (ص) به حسن و برادرش حسين علاقه خاصي داشت و بارها مي فرمود كه حسن و حسين فرزندان من هستند. امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصيت آن حضرت، به امامت رسيد و مقام خلافت ظاهري را نيز اشغال كرد و نزديك به شش ماه به اداره امور مسلمين پرداخت. در اين مدت، معاويه كه دشمن سرسخت علي (ع) و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت (در آغاز به بهانه خونخواهي عثمان و در آخر آشكارا به طلب خلافت) جنگيده بود، به عراق كه مقر خلافت امام حسن (ع) بود لشكر كشيد و جنگ را آغاز كرد.

امام حسن (ع) در كمالات انساني يادگار پدر و نمونه كامل جد بزرگوار خود بود. تا پيغمبر (ص) زنده بود، او و برادرش حسين در كنار آن حضرت جاي داشتند، گاهي آنان را بر دوش خود سوار مي كرد و مي بوسيد و مي بوييد. از پيغمبر اكرم (ص) روايت كرده اند كه درباره امام حسن و امام حسين (ع) مي فرمود: اين دو فرزند من، امام هستند خواه برخيزند و خواه بنشينند (كنايه از اين كه در هر حال امام و پيشوايند).

از خدا طلب بهشت مي كرد و به او از آتش جهنم پناه مي برد. چون وضو مي ساخت و به نماز مي ايستاد، بدنش به لرزه مي افتاد و رنگش زرد مي شد. سه نوبت دارائيش را با خدا تقسيم كرد و دو نوبت از تمام مال خود براي خدا گذشت. در روايات است كه امام حسن (ع) در زمان خودش عابد ترين و بي اعتنا ترين مردم به زيور دنيا بود. در سرشت و طينت امام حسن (ع) برترين نشانه هاي انسانيت وجود داشت.

امام حسن مجتبي (ع) در تمام مدت امامت خود كه ده سال طول كشيد، در نهايت شدت و اختناق زندگي كرد و هيچگونه امنيتي نداشت، حتي در محدوده ي خانه نيز در آرامش نداشت. سر انجام در سال پنجاه هجري به تحريك معاويه بدست همسر خود (جعده ملعونه) مسموم، شهيد و در بقيع مدفون شد.
 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۵۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

در سوگ حقيقت هميشه جارى

مردى از دنيا ميرود كه دنيا، چشم انتظارش بود تا بيايد و دايره نبوت را در افق باز چشم‏هايش، به پايان برساند؛ مردى كه دنيا چشم انتظارش نشست تا نقطه بگذارد بر انتهاى سطر پيامبرى و نامه رسالت را مُهر بنگارد با نقش نگين خاتميت.

مردى از دنيا ميرود كه آخرت را همچون پنجره ‏اى ديگر بر نگاه ‏هاى بشر گشود، تا بنگرند، تا بدانند كه ساحل‏ نشينان دنيا را روزنه ‏اى هست كه ميتواند به درياى آخرت برساندشان؛ مردى كه دنيا و آخرت را همچون دو چشم در كنار هم، همچون دو بال براى يك پرنده به تصوير كشيد؛ مردى كه دست‏هاى دنيا و آخرت را در دست هم گذاشت.

مردى از دنيا ميرود كه انسان‏ها را گره زد به وظيفه خويش؛ مردى كه زير بازوى عقل را گرفت تا برخيزد، مرهم بر زخم‏هاى معنويت نهاد تا جان بگيرد و ايمان را همچون شعله ‏اى همواره سوزان، در چراغدان جان و روان آدمى برافروخت تا از تيرگي ‏ها نهراسد و در تاريكي‏ها نميرد.

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

اينك او امتش را تنها مي گذارد و از اين دار فانى به سراي باقى مي شتابد، او غم از رفتن ندارد، اندوه از رحلت و ترك اين خاك ندارد كه اگر غمى و اندوهى بر سينه اش سنگينى مي كند ناراحتى و بى تابى از براى امت نوپايى است كه يك مكتب الهى را پذيرفته است و به همين خاطر در مقابل دشمنان داخلى و خارجى زيادى قرار گرفته است. غمش غم امتى است كه بايد حركتش را به سوى الله يك لحظه متوقف نسازد، چه رنجها كه براى اين حركت متحمل نگشت و چه حرفها كه از دوست و دشمن نشنيد، اگر در دل هميشه به ياد و فكر امت بود بخاطر عشقى بود كه به خداى امت داشت.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۵۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

تاريخچه نوروز

زكوي يار مي‌آيد نسيم باد نوروزي           از اين باد ارمدد خواهي چراغ دل بر افروزي

 

«حافظ»


در‌مورد بنياد جشن نوروز مطالب بيشماري بيان شده كه در اين‌جا نمونه‌هايي از آنها را ذكر مي‌نماييم.
1. در روايات زرتشتي و بيشتر نويسندگان ايراني و عرب و شاعران از‌جمله فردوسي، بنياد آن را به جمشيد پادشاه پيشدادي نسبت مي‌دهند و مي‌گويند: جمشيد شاه تختي بساخت كه ديوان آن‌را بدوش گرفته به هوا بردند و به يك روزه از كوه دماوند به بابل فرود آوردند، مردم با مشاهده اين عمل در شگفت شدند و آن روز خاص را نوروز خواندند.
فردوسي مي‌گويد:

چـو خــورشيــد تـابـان ميــان هــوا
نشستــه برو شــــاه فـــرمـــــانـــروا
جهـــان انجمن شــد بر آن تخت او
شــگفتي فــرو مــانــده از بخت او
بــه جمشيــد بر گــوهـر افشـانـدنـد
مرآن روز راروز نوروز خــوانــدنــد
ســر ســال نـو هـرمـز فــــروديـــن
بر آســـوده از رنـــج روي زميـــن

بـــزرگان به شـــادي بيـــاراستنـــد
مـي و جـام و رامشگـران خواستنـد
چنيــن جــشن فــرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان يادگار
(1)


2. حكيم عمر خيام در نوروزنامه راجع به جشن نوروز مي‌گويد:
از آن بوده است كه آفتاب در هر 365 شبانه‌روز و ربعي به اول دقيقه حمل بازآيد و چون جمشيد از آن آگاهي يافت آن را نوروز نام نهاده پس از آن پادشاهان و ديگر مردمان به او اقتدا كردند و آن روز را جشن گرفتند و به جهانيان خبر دادند تا همگان آن را بدانند وآن تاريخ را نگاهدارند و بر پادشاهان واجب است كه آيين و جشن و رسم ملوك را به‌جاي آرند. از بهر مباركي و خرمي‌كردن در اول سال هر‌كسي در نوروز جشن كند تا نوروز ديگر عمر در شادي گذراندند.
3. اين فصل «فروردگان» است كه جشن‌آوري اجداد و نياكان بود و چنان مي‌پنداشتند كه در پنج شب متوالي، ارواح طيبه مردگان، براي ديدار وضع زندگي و احوال باز ماندگان به زمين فرود آمده و در خانه و آشيانه خويش مشغول تماشا و سركشي مي‌شوند، اگر خانه تميز و پاك بود، ارواح مسرور بر مي‌گردند، اما در غير اين صورت، آنان غمگين و ناراحت بر‌مي‌گردند.
4. روايتي ديگر مي‌گويد كه نيشكر را جمشيد(2)، در اين روز پيدا كرد و مردم از كشف و خاصيت آن متحير شدند. سپس جمشيد دستور داد تا از شهد آن شكر ساختند و به مردم هديه دادند. آن روز را «نوروز» ناميدند.
5. مي‌گويند: اهريمن، بلاي خشكسالي و قحطي را بر كره زمين فرو نشانيد، اما جمشيد به جنگ با اهريمن پرداخت وعاقبت اورا شكست داد. آن‌گاه خشكسالي و قحطي را از ريشه خشكانيد و به زمين باز گشت. با بازگشت وي، درختان و هرنهال و چوب خشكي سبز شد. بسا مردم اين روز را «نوروز» خواندند و هر كس به يمن و مباركي، در تشتي جو كاشت و اين رسم سبزي نشانيدن درايام نوروز از آن زمان تا به امروز باقي مانده است.
6. بيروني در آثار الباقيه‌(3) مي‌نويسد: «از آداب جشن نوروز اين بود كه در صحن هر‌خانه به هفت ستون، هفت رقم از غلات مي‌كاشتند و هر‌يك از آنها كه بهتر مي‌روييد، دليل ترقي و خوبي آن نوع غله مي‌دانستند».
در المحاسن و الاضداد نوشته شده: «بيست و پنج روز قبل از نوروز در صحن كاخ سلطنتي، دوازده ستون از خشت خام برپا مي‌شد كه بر هر‌يك از آنها يكي از حبوبات را مي‌كاشتند و آنها را نمي‌چيدند مگر با نغمه‌سرايي و خواندن آواز. در ششمين روز نوروز اين حبوب را مي‌كندند و در مجلس پراكنده مي‌نمودند وتا شانزدهم فروردين كه مهر روز نام دارد آن را جمع نمي‌كردند(4).


تقسيم روزهاي ماه فروردين:

در عهد باستان مراسم جشن نوروز به مدت 21‌روز برگزار مي‌گرديد كه در هر روز برنامه‌يي خاص انجام مي‌گرفت.
1. از اول تا روز سوم براي ديد و بازديد خويشاوندان و بزرگان.
2. از روز سوم الي روز ششم فروردين، ديد و بازديد همگاني و برگزاري جشن رپيثون.
3. از روز ششم الي روز نهم، براي اجراي جشن خوردادگان.
4. از روز نهم الي سيزدهم، بار عام شاهي براي پذيرفتن عموم طبقات هر يك به‌نوبه خود بود.
5. ازروز سيزدهم الي روز نوزدهم، براي تفريحگاههاي خارج از شهر.

6. ازروز نوزدهم الي بيست و يكم، براي اجراي مراسم جشن فروردگان
7. روز بيست و يكم پايان جشن و مخصوص تفريح و گردش در خارج از شهر است(5).
در يك تقسيم‌بندي ديگر، فروردين به شش قسمت تقسيم مي‌گرديد:
1. پنج روز اول به پادشاه و اشراف مربوط بود و آنها جشن ويژه داشتند.
2. پنج روز دوم براي بخشش اموال ودريافت هداياي نوروزي از طرف پادشاه.
3. پنج روز سوم متعلق به خدمتگزاران بود.
4. چهارمين پنج روز به خواص تعلق داشت.

5. پنج روز پنجم به لشكريان.
6. ششمين قسمت پنج روزه به رعايا اختصاص داشت(6).
اين تقسيم‌بندي به قول جاحظ در المحاسن الاضد زمان جمشيد و به قول بيروني در آثارالباقيه بعد از جمشيد و بنا به نظر ذبيح‌الله صفا در زمان ساسانيان معمول بوده است.
نقسيم‌بندي ديگر هم وجود داشته است كه به نوروز خاصه و نوروز عامه تقسيم مي‌شده. پنج روز اول را نوروز عامه و بقيه روزهاي نوروز را نوروز خاصه مي‌گفتند.


نوروز در عهد هخامنشيان و ساسانيان

در تخت‌جمشيد در آغاز سال نو بهاري، مراسم عظيمي برگزار مي‌شد. در اين مراسم شاه، نمايندگان هر قوم و ملت را به حضور مي‌پذيرفت و هدايايي از سوي آنان دريافت مي‌كرد. حجاريهاي باقيمانده در تخت‌جمشيد حاكي از برگزاري اين جشن است(7).
جشن نوروز در زمان ساسانيان بيش از همه زمانها از رونق و شكوه بهره‌مند بود، به‌طوري كه هدايايي كه شاهان ساساني در مدت جشن دريافت مي‌كردند، در آمد بسيار مهمي بود، و براي يك ماه فروردين ادامه داشته است.
ابوريحان بيروني مي‌گويد:
«گويند كسي كه دو نوروز را(نوروز عامه وخاصه) بهم متصل نمود هرمز پور شاپور پهلوان است كه او هم ايامي را كه ميان اين دو عيد بود عيد گرفت.
بيروني در آثارالبلاغه مي‌نويسد: «روز ششم فروردين نوروز بزرگ است و نزد ايرانيان جشن بزرگ مي‌باشد. گويند خداوند در اين روز مشتري بيافريد و فرخنده‌ترين ساعتهاي آن روز ساعت مشتري است. زرتشتيان مي‌گويند زردتشت در اين روز توفيق يافت كه با خداوند مناجات كند و كيخسرو در اين روز به آسمان عروج كرد و در اين روز براي ساكنان كره زمين سعادت قسمت مي‌كنند و از اين‌جاست كه ايرانيان اين روز را اميد نام نهاده‌اند».
در برهان قاطع چنين مي‌نويسد: «… و نوروز خاصه روزي است كه نام آن روز خرداد است و آن روز ششم فروردين ماه مي‌باشد و در آن روز هم جمشيد بر تخت نشست و خاصان را طلبيد و رسمهايي نيكو گذاشت و گفت: «خداي متعال شما را خلق كرده است، بايد كه به آبهاي پاكيزه تن بشوييد و غسل كنيد و به سجده و شكر او مشغول باشيد و هر سال در اين روز به همين دستور عمل نماييد». و اين روز را بنابراين نوروز خاصه خوانند و گويند آكاسره هر‌سال از نوروز عامه تا نوروز خاصه كه 6 روز باشد حاجتهاي مردمان را آزاد كردندي و مجرمان را عفو فرمودندي و به شادي مشغول بودندي».
در روز ششم كه جشن نوروز خاصه بود، شاه در قصر با محرمان خود به شادماني مي‌پرداختند و اين ايام تيره پادشاه و نزديكان او بود و از شوكت نزهت خاصي برخوردار بوده است. از آداب اين روز فال كوزه است، بدين ترتيب كه يك روز قبل از جشن از اهالي خانه و دوستان و آنهايي كه ميل دارند در فال شركت كنند، چيزهايي كوچكي مي‌گيرند و آن را با پارچه سبز مي‌پيچند و در يك كوزه نو مي‌اندازند و در كوزه را مي‌بندند و در ميان درخت «مورد»، همان درختي كه به اهورامزدا تعلق دارد، مي‌گذارند. بعد از چند ساعتي كوزه را بر مي‌دارند و آن را در آتش بخور مي‌دهند و بعد به دست دختري نابالغ مي‌دهند و او يك يك از لوازم و اشياء داخل كوزه را به دست مي‌گيرد و منتظر مي‌شود تا سايرين (يك نفر) شعر از بر بخواند. آن‌گاه كه چكامه خوانده مي‌شود و وصف حال صاحب اثاثيه معلوم مي‌شود، اشياء را از درون كوزه، بيرون مي‌آورد و به صاحب آن تحويل مي‌دهد.


نوروز در صدر اسلام:

در صدر اسلام ايرانياني كه در مركز خلافت به سر مي‌بردند طبق سنت ملي خويش به اين عيد پايبند بودند البته تا آن هنگام اين عيد نوروز مخصوص ايرانيان بود و نخستين خلفاي اسلامي به نوروز اعتنايي نداشتند. بعدها خلفاي اموي براي افزودن درآمد خود هداياي نوروزي را كه قبل از اسلام در دربارهاي ايران رايج بوده است از نو معمول داشتند. پس از امويان، عباسيان نيز همان شيوه را تعقيب كردند، بنابراين عيد نوروز مانند بسياري از سنتهاي ملي كه با شئون اسلامي مخالفتي نداشت پس از اسلام در ميان ايرانيان باقي ماند.


نماز عيد نوروز

نماز عيد نوروز مشتمل است بر قرائت سوره حمد و سوره‌هاي قدر، كافرون، توحيد، فلق و ناس و شبيه به نمازي است كه ضمن آداب و اعمال روز جمعه و همين‌طور عيد غدير خم وارد شده است.
از آن‌جا كه قرائت سوره قدر در نماز عيد نوروز توصيه شده است مي‌توان دريافت كه عيد نوروز نيز چون ديگر اعياد اسلامي با نزول بركات و آيات الهي همراه بوده است.


«جشن سيزده بدر» سيزدهم فروردين

سيزده‌بدر يكي از بهترين روزهاي نوروز مي‌باشد. مردم پس از انجام 12‌روز برگزاري جشنهاي سال نو، روز سيزدهم را در دل طبيعت مي‌گذرانند. اين روز يك نمايش ملي است. مردم گروهي معتقدند كه براي دور‌كردن نحسي اين روز بايد از خانه خارج شوند و سيزده بدر كنند تا نحسي روز در طبيعت به در شود. در اين روز سبزه‌هاي سبز شده را كه چند روز اول سال نو مهمان سفره هفت سين بوده به آب روان مي‌سپارند. خوراكيهاي باقيمانده نوروز، به مصرف مي‌رسد، بساط بازيهاي دسته‌جمعي پهن است. روز سيزدهم، كمتر كسي در منزل مي‌ماند. در ساعت اول روز خيابانها شلوغ و پر‌رفت و آمد است. پاركها مناظر طبيعي اطراف شهر پذيراي ميليونها زن و مردم و جوان و پير و كودك است. خانواده‌ها با صفا و صميميت در كنار هم مي‌نشينند و گل مي‌گويند و گل مي‌شنوند. مردمي كه در طول سال، در هياهوي شهر، پي نام و نان هستند و با هم روباطي سرد و خشك دارند، در اين روز تغييري در رفتارشان روي مي‌‌دهد، همه مهربان و شادمان هستند. گويي بهترين روز سال همين روز است. هر‌چند گروهي آن را نحس مي‌شمارند، اما در اين روز همه چيز و همه كس رنگ شادي دارد. پس آيا روز سيزده‌بدر نحس است يا مبارك؟ گروهي چنين بيان مي‌دارند كه: روز سيزده هر‌ماه در جدول سي روز ايران باستان، مربوط است به فرشته تير يا تيشتر كه ستاره باران است و ارتباط با آب و باران دارد، و بسيار روز خجسته و مباركي است. در مورد فرشته تير و جشن تيرگان كه در سيزدهم «تيرروز» در تيرماه، برگزار مي‌گردد، در جاي خود سخن به ميان آمده است. پس روز سيزده در اعتقادات مردم ايران باستان به هيچ وضح نحس نبوده است. در جدول مربوط به سعد و نحس روزها نيز روز سيزدهم مبارك آمده است. مردم باستان در مورد اين روز معتقد بودند كه جمشيد شاه (بنيانگذار نوروز) روز سيزده نوروز را در صحراي سبز و خرم، خيمه و خرگاه برپا مي‌كرد و بار عام مي‌داد. چندين سال متوالي اين كار را انجام داد كه در نتيجه اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و مراسم درآمد.
در تقويم اعراب، سيزده هر‌ماه روز نحس بود بنابراين بعد از اسلام اين باور اعراب در ايران نيز گسترش يافت و روز سيزده نوروز هم نحس شمرده شد. ابونصر فراهي در مورد نحسي ايام سال چنين سروده است:


هفت روزي نحس باشد در مهي
زان حـذر كن تا نيـابـي هيچ رنج
سـه و پنـج و سيـزده بـا شــانـزده
بيست و يك و بيست چهار و بيست پنج


در تحليلي ديگر اين‌طور بيان مي‌گردد: ايرانيان پس از دوازده روز جشن‌گرفتن و شادي‌كردن كه به ياد دوازده ماه از سال است، روز سيزدهم نوروز را كه فرخنده است به باغ و صحرا مي‌رفتند و شادي مي‌كردند و در حقيقت بدين ترتيب رسمي‌بودن دوره نوروز را به پايان مي‌رسانيدند. در تحليل ديگر كه بر مبناي نظرات مهرداد بهار مي‌باشد چنين بيان مي‌گردد: اعتقاد به عمر 12‌هزار ساله جهان نزد زرتشتيان، تحت تأثير نجوم بين‌النهرين است كه معتقد بودند هر‌يك از دوازده اختر كه خود به يكي از برجهاي دوازده‌گانه حاكم است، هزار سال به جهان حكومت خواهد كرد. بدين روي عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين درهم خواهد شد. به اعتقاد مهرداد بهار، اصل اعتقاد به دوازده هزار سال، و دوازده ماه سال تأثير معتقدات بابلي است. پس از دوازده هزار سال، آشفتگي آغازين باز مي‌گردد. پس جشنهاي دوازده روز در فروردين آغاز سال، با سال دوازه ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوطه است. انسان آن‌چه را در اين دوازده روز پيش مي‌آمد، سرنوشت سال خود مي‌انگاشت. از پيش از نوروز انواع دانه‌ها را مي‌كاشتند و هر دانه‌يي كه در طي اين دوازده روزه بهتر و بيشتر رشد مي‌كرد، آن دانه را براي كاشت آن سال به‌كار مي‌بردند و گمان داشتند اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد همه سال به اندوه خواهد گذشت.
بهار مي‌نويسد: «12‌روز فروردين نماد همه سال بود و چون پس از 12‌هزار سال عمر جهان، آشفتگي نخستين باري ديگر باز مي‌گشت، پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگي نهايي و پايان سال را بر خود داشت. در اين روز كار‌كردن و نظام عمومي را رعايت‌كردن نيز از ميان بر مي‌خاست و شايد عياشيها و اوجي باري ديگر براي يك روز باز مي‌گشت. نحسي سيزدهم عيد نشان فروريختن واپسين جهان و نظام آن بود».

 

نوروز خجسته باد


علف يا سبزه گره زدن

يكي از كارهاي روز سيزده‌بدر، علف گره‌زدن است. در‌مورد سابقه اين رسم مي‌گويند كه مربوط است به فرزندان كيومرث. يعني اولين زوج يا اولين پدر و مادر (مشيه و مشيانه). زرتشتيان معتقدند چون اين دو با هم ازدواج كردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پايه ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد اين رسم معمول گرديد.
در مجمل التواريخ چنين آمده است: «اول مردي كه به زمين ظاهر شد، پارسان او را گل شاه گويند؛ زيرا كه پادشاهي او الا به گل نبود، پس پسر و دختري از او ماند كه مشيه و مشانه نام گرفتند و روز سيزده نوروز با هم ازدواج كردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند به وجود آوردند و چون مردند، جهان نود و چهار سال بي‌پادشاه بماند».



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۵۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

روش هاي برخورد با نق زدن

" آشغالا رو بردي بيرون؟ كي صندلي رو اينجا گذاشته؟ بـه چي داري فكر مي كني؟ گوشت با منه؟ " همه ما با ايـن سوهان روح آشنايي داريم -- بعد از يك روز خسته كننـده به خانه برميگرديد و هنوز زمين نشسته شروع ميشود.

هميشه اينجـوري نـبـوده. درسـتـه؟ هـمـسر شـمـا عـادت داشت وقتي ساندويج از دستتان مي افتاد بخـندد و زمين را تميز كند و فكر ميكرد وقتي با كفشهاي خود در اتاق راه مـي رويـد چقدر جالب است. خوب البته كه اين طـور بـود، حداقل همسرتان مي خواست شما آنگونه برداشت كنيد. اما همان طـور كه همه ما ميدانيم، جنس مؤنث اگر نابـغه نباشد، زيرك و باهوش است و همسر شما از اين موضوع آگـاهـي داشـته كـه براي بدام انداختن و پايبند نمودن شما مجبـور اسـت امـيـال خـود را سركوب نموده و از ابراز عقيده در مورد ناپختگي ها و خطاهايتان صرفه نـظـر كنـد. اكنون كه دم به تله داده ايد، ممكن است دچار دردسر شويد.

بگذاريد موضوع را بشكافيم؛اغلب زنها هميشه در حال نق زدن، و اغلب مردها هميشه در حال فريب دادن هستند. خيـلي راحـت بـگويـيـم، ايـن طبـيـعت بـشر است. همچنين مي توانيد خاطر جمع باشيد كه آنچه كه همسر شما در موردش به نـق زدن مي پردازد خطاي خود اوست. بسيار خوب، بسيار خوب، فقط در 99 درصد از موارد تقصير او است. احتمالا وي تصور نموده داراي مـقداري اضافه وزن شده و براي كاهش وزن به دليلي نياز دارد، اما مـطمئـن باشـيد كه شما آن نفري نيستيد كه بايد قرباني خبر " چاق شدن" او گرديد.

بنابراين از آنجايي كه ما مي دانيم زن ها بـدون هيـچ دلـيل مشخصي شروع به نق زدن مي كنند، مـمكن است بخـواهيم علت واقـعي اين عــمل آنها و چگونگي برخورد با آن را بياموزيم.

 

چرا او نق ميزند

بـهمين زودي احساس گناه نكنيد چـون احتـمال اينكه نق زندنهاي او ارتباط بسيار كمي با شما داشته باشد زياد است.اما انصافا، اگـر او 10 بار از شما "خواهش" كرد كه سطل آشغال را بيرون بگذاريد و سپس "گـفت" كه آن كار را انجام دهيد پيش از اين كه خودش آن را خالي كند ولي شما اهميت نداديد، آنگاه در ايجاد مشكل مقصر خواهيد بود.

طبيعت زنانه

اغـب زنـان نق مي زنند چون اين عمل جزء طبيعتـشان است. آنهـا در مـحـيـطـي رشــد يافته اند كه در اطراف خود بسياري از زنـان را در حـال نـق زدن ديده اند و به آنها آموخته شده است كه بهترين راه رفتار با مردها همين است. اين موضوع در مورد زنـانـي كـه در حال بالغ شدن مي باشند بيشتر صدق ميكند، چراكه اكثر آنها بر اثر شستشوي مغـزي تـوسط عواملي همانند برنامه هاي تلويزيوني كه اغلب كوتاهي ها و كاستيهاي مـردان را متذكر ميشوند، مستعد نق زدن ميگردند.

بزرگنمايي مسائل

گاهي اوقات زنها بخاطر يك موضوع ظـاهرا بي اهميـت نق ميزنند فقط به دليل اينكه آنرا بزرگ نموده و پر اهميت جلوه دهند. همسرتان مي دانـد كـه ايـن نـق زدنـها باعث آزرده خاطر شدن شما مي گردد و از اين عصبانيت براي فرونشاندن آنچيزي كــه در اصل باعث آزردگيش شده است، استفاده ميكند.

غير منطقي بودن

پذيرشش اندكي مـشكل اسـت ولـي بـايد قبول كنيد كه اكثر زنها كمي در افكار و اعمال خود غير منطقي مي بـاشـنـد. بـنـابرايـن بـه يــاد داشته باشيد كه وقتي نق زدن شروع مي شـود مـمـكن است بر اساس تفـكرات و بـرداشـتـهاي غيـر منطقي بوده باشد. زياد موضوع را جدي نگيريد.

 

انواع اشخاص نق زن

  • بيگناه: چنين شخصي منظور واقعيش نق زدن نيست. همسرتان مي خواهد براي آگاه نـمودن شــما از برخي از مسائل آنها را به گـونه اي مـطـرح كـنـد كـه عـصـباني نشويد و مجادله اي صورت نگيرد. احتمالا نيت و قصدش خير است، و فـقط كمي براي رسيدن به اين هدف بايد تلاش كند.

  • حراف: چنين فردي بنظر ميرسد هيچگاه توقف نكند. اما نق زدنهاي او بندرت تبديل بــه مجادله و نزاع ميگردد چرا كه شما احتملا ياد گرفته ايد كه چگونه با او كنار بياييد.

  • معما گو: واي، نق زني كه بدون نق زدن نق ميزند ( ايـن جـمـله را 5 بار سريع و پشت سر هم تكرار كنيد ). او چيزهايي شبيه به اين مي گـويد: " دوسـت داري سعي كني و حـدس بزني چرا بشقابهاي سبز توي كابينت نيستند؟". شما نميدانيد او در مـورد چـي صحبت ميكند، و او مي داند.

  • سه پيچ: اگر درحاليكه جيغ ميزند مغزتان را منفجر نكند،با خوش اقبالي روبرو شده ايد. هنگاميكه نق زدن شروع مي شود، گـويي كنار گوش شـما شـيپور نــواخته شده، اتاق تاريك تر شده و شما مي دانيد كه چه اتـفاقي قرار است بيفتند در حالي كه جايي براي فرار و گريختن پيدا نمي كنيد. تحقيقات عملي صورت گرفته در آزمايشگاه هاي مردمان  يـك مـدرك قـطـعي را مـشخص نـمود كه چنين افرادي همدستان واقعي و وفادار شيطان هستند!!!

چگونه مي توانيد مشكل را حل كنيد؟

اگر تصميم گذران ادامه زندگي با همسر خود را داريد، بايد بدانيد كه چگونه نق زدن ها را پيشبيني، حل و پيشگيري نماييد. در اين بخش با اين مسائل آشنا خواهيد شد:

آن را پيش بيني كنيد 

1- اگر بـدون اينكه تماس بگيريد داريد دير به خانه برمي گرديد، خود را آماده نق شنيدن كنيد. برايش گل آوره و بگوييد كه براي پيدا كردن يك مغازه باز جـهت خريـدن گـل مـجـبـور شديد كلي رانندگي كنيد.

2- اغلب زنها در هنگام عصبانيت از خود علائمي ساطع ميكنند. اگر او بطور غير معمول ساكت است، شما را تحويل نميگـيرد و يا كـلا متـفاوت از روزهــاي ديگر بنظر مي رسد، وقت آن است كه به سراغ باد بزن برويد.

3- به او گوش دهيد. چه بخواهيد باور كنيد چه نخواهيد، اغلب زنها آنچه كه به خاطرش دچار آزده خاطري شده اند را معمولا يك يا دو بار به ما گوش زد ميكنند؛ ما حرف آنــها را نمي شنويم فقط بدليل آنكه آنها بصورت رمز گونه بخصوصي صحبت مي كـنـند كـه فقط براي زن هـاي ديـگر قـابـل فـهم است. اما اگـر واقـعا درست گوش دهيد، ممكن است به اندازه اي كه بتوانيد خود را از دست نق زدنهاي جان كاه نجات دهيد، متوجه حرفهايــش بشويد.

مشكل را حل كنيد

1- روش خـارج از محدوده. هــمگي ما اين متد را بطور ناخود آگاه انجام مي دهيم، فقط بايد تا آنجايي مهارت كسب كنيد و به اندازه اي استعداد داشـتـه بـاشـيد كه هنگام اجرا هـمسرتان متوجه نشود كه داريد از اين روش استفاده ميكنيد. روش كار ايـن اسـت كـه سر خود را بعلامت موافقت تكان دهيد، در حالي كه حتي متوجه يك كلمه از حرفهاي او نمي شويد لبخند زده و با او موافقت كنيد. از يك گـوش بـشـنويد و از گـوش ديـگر بـيرون دهيد. فقط آماده جواب دادن به سؤال " گوشت با منه؟" باشيد اما اگر پرسيد "بگو چي گفتم؟"، خدا به شما رحم كند.

2- روش "حق با تو است". ايـن متــد تـاثير شگفت آوري دارد. وقتي شروع كرد، سـريـعا قضيه را فيصله ميدهيد. "ميدونم عزيزم بايد هفته پـيش چمن اضافه باغچه رو مي زدم، بعصي وقتها حتي نمي دونم چرا يادم ميره اين كاراي ساده رو هم انجــام بدم." احتمالا او از شنيدن اين جملات متحير شده و شما جان سالم بدر خواهيد برد.

از آن پيشگيري كنيد

1- عملي غير منتظره انجام داده و هرگونه عامـل بـالقوه نق زا را خنثي كنيد، خود را به انواع و اقسام سلاح هاي ضد نق مجهز نماييد.

2- قبل از اينكه نق زدن شروع شود سعي كنيد بفهميد او از چه چيزي عصباني است و مشكل را حل نماييد. اگر پيش گيري كنيد همسرشما بهانه اي براي نق زدن پيدا نـكرده و ميتوانيد وقتتان را براي مسائل مهمتري همانند بازي Medal Of Honer صرف نماييد!

3- به رابطه تان پايان دهيد.اگر نق زدنها بمرحله اي رسيد كه ديگر تحمل آنرا نداشتيد و با وجود تلاشهاي بسياري تغييري حاصل نـشد، مــمكن است زمان آن رسيده باشد كه به رابطه خود پايان دهيد. البته اين آخرين راه حل است.

جمع بندي كلي

همانگونه كه قبلا اشاره شد، همسر شما بي دليل شروع به نق زدن ميـكند؛ اين يكي از مسـائلي است كه در روابـط طولاني مدت بايد بهايش را پرداخت كنيد. پس اين كاملا به شما بستگي دارد كه تا چه اندازه بتوانيد مشكل را حل كنيد.

بياد داشته باشيد اگر واقعا ميخواهيد همسرتان را براي خـود نگهداريد، بايد او را بـهمراه همه عيوب و كاستي هايش بپذيريد، اما اگر نق زدن ها و مشاجرات كامـلا جـاي اوقـات خـوش را گـــرفته و ديگر از دست شما كاري بر نمي آمد، بايد فكري اساسي بنماييـد... بنابراين مي توانيد جستجوي جديدي را براي يافتن يك زن جديد كه بر سر شما نق بزند آغاز كنيد!




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۵۸:۵۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)